اعلامیه ی حوزه ی علمیه ی قم‌ درباره ی همکاری روحانی نمایان‌ با رژیم‌ شاه‌ برای انحراف‌ مسیر انقلاب‌ اسلامی

اعلامیه ی حوزه ی علمیه ی قم‌ درباره ی همکاری روحانی نمایان‌ با رژیم‌ شاه‌ برای انحراف‌ مسیر انقلاب‌ اسلامی
مورخ ۱۳۵۷/۶/۱۹

«هو الله قاصم‌ الجبارین‌»

حکومت‌ نظامی اسلامی ملی!!!

 آژیر خطر:

 «ما همواره‌ در بیانیه‌ها و سخنرانیها خود مردم‌ را به‌ تظاهرات‌ آرام‌ دعوت‌ کرده‌ایم‌ و از بروز خشونت‌ و حوادثی که‌ به‌ زیان‌ مسلمانان‌! باشد بر حذر داشته‌ایم‌ و هیچگاه‌ به‌ تظاهرات‌ ویرانگر! اجازه‌ نمیدهیم‌ تظاهرات‌ مسالمت‌آمیز به‌ مراتب‌ از اقدامات‌ ویرانگر مؤثرتر است‌». ممکن‌ است‌ بعضی از سیاستهای خارجی از وضع‌ موجود در ایران‌ به‌ نفع‌ خودشان‌ استفاده‌ کنند ولی عموماً! چنین‌ نیست‌ که‌ در تمام‌ تظاهرات‌ موجود دست‌ خارجی! هم‌ وجود داشته‌ باشد (حضرت‌ آقا! طیب‌ الله سایه‌ شما برای استضعاف‌ بیشتر مسلمانان‌ کم‌ نشود!)

 «متأسفانه‌ عده‌ای در صفوف‌ شما رخنه‌ کرده‌اند و با ایجاد خرابکاری قصد دارند به‌ اصالت‌ کار و حرفهای شما لطمه‌ وارد سازند؛ به‌ همین‌ سبب‌ من‌ حکم‌! میکنم‌ (مانندابوموسی اشعری) که‌ آرامش‌ را کاملاً رعایت‌ کنید» «و صدای سامری ساواک‌ از حلقوم‌ گوساله‌ نور» «خشم‌ بی لگام‌ از تمایلات‌ گروهی مایه‌ میگیرد که‌ اگر روزی تحقق‌ یابد فجایعی عظیم‌ را موجب‌ خواهد شد و خشم‌ و تخریب‌ و آتش‌ سوزی راه‌ حل‌ مشکلات‌ و مسائل‌ سیاسی نیست‌. متجاوزین‌ به‌ حقوق‌ مردم‌ و آنها که‌ با بهره‌ برداری از نابسامانیها هوای تجزیه‌ ایران‌ و سلب‌ استقلال‌ و حاکمیت‌ ملی را!!! در سر دارند، باید بدانند که‌ با تجلی قاطع‌ اراده‌ ملی (حکومت‌ نظامی) روبرو خواهند شد. شاهنشاه‌! در این‌ لحظات‌ حساس‌ باید بداند که‌ اکنون‌ بیش‌ از همیشه‌ ملت‌ در کنار (یعنی برابر) ایشان‌ و پشتیبان‌ ایشان‌ است‌ (به‌ دلیل‌ چندین‌ هزار پلاکارد) و به‌ تحقق‌ آرمانهای خود، حفظ‌ استقلال‌ و هویت‌ و وحدت‌ ملی را بهتر از هر نظام‌ و تربیت‌ دیگر در سایه‌ نظام‌ شاهنشاهی و حکومت‌ قانون‌ قابل‌ تحقق‌ میشناسد!»

 «این‌ هم‌ چکیده‌ اندیشه‌ گروه‌ تحریف‌ مسائل‌ ایران‌ که‌ در انتظار (چاکری) با زبانی سرخ‌ و قلبی سیاه‌ و چنین‌ بینشی میخواهد مسائل‌ ایران‌ را تحریف‌ نماید. این‌ گروه‌ در بیانیه‌ دیگری پس‌ از تقدیر از آیت‌ الله شریعتمداری در جلوگیری از تحریف‌ و ابراز انزجار اقدامات‌ غیرانسانی و مخالف‌ تعالیم‌ اسلامی، اقدام‌ به‌ برقراری اصول‌ اخلاقی و عفت‌ عمومی را جزء برنامه‌ کار خود اعلام‌ میدارد. «همانطور که‌ رئیس‌ گروه‌ در موقع‌ ریاست‌ دانشگاه‌ پهلوی شیراز، برای برقراری اصول‌ اخلاقی و عفت‌ عمومی و آشنایی دانشجویان‌ به‌ آن‌ دستور فرموده‌ بودند که‌ از نیمه‌ شب‌ درب‌ وسط‌ خوابگاه‌ دختران‌ و پسران‌ باز باشد!»

 یک‌ آخوند خود فروخته‌ اوقافی هم‌ در پیامش‌ از مشهد به‌ قم‌ چنین‌ درد دل‌ میکند: «نمیدانم‌ از کجا باید آغاز کرد و از کدامین‌ مصیبت‌ اندوهناک‌ یاد کنم‌ و بعد نقطه‌ شروع‌ را، مبارزه‌ با صحنه‌های دردناک‌ وحشت‌انگیزی که‌ سراسر کشور را به‌ صورت‌ تخریبی و آتش‌ سوزی و حرکت‌ ضد اسلامی از طرف‌ کمونیستها و یا به‌ اصطلاح‌ مسلمانها انجام‌ میگیرد، معرفی مینماید.»

 «وحشت‌ در سپیده‌ دم‌» این‌ هم‌ سر مقاله‌ اطلاعات‌ که‌ در آینده‌ نزدیک‌ گناهش‌ را به‌ گردن‌ وزیر اطلاعات‌ خواهند انداخت‌؛ اقدام‌ برای رفع‌ خطر: به‌ دنبال‌ اطلاعیه‌ مورخ‌ ۱۵ شهریور ماه‌ ۱۳۵۷ دولت‌ که‌ از تشکیل‌ اجتماعات‌ در معابر عمومی خودداری شود به‌ طوری که‌ ملاحظه‌ کردید کسانی (چند ملیون‌ نفری) که‌ در جریان‌ یک‌ توطئه‌ ضد مردمی (یعنی ضدشاهی) عمل‌ میکنند، علی رغم‌ تذکراتی که‌ از جانب‌ آیات‌ عظام‌ و علمای اعلام‌(!) در جهت‌ حفظ‌ آرامش‌ و خودداری از ایجاد بلوا و آشوب‌ (!) داده‌ شده‌ بود و همچنین‌ با نادیده‌ گرفتن‌ مقررات‌ اعلام‌ شده‌ در اطلاعیه‌ دولت‌، اقدام‌ به‌ برگزاری تظاهرات‌ (نماز عید) و آشوبگری (شعار دادن‌) وسیع‌ نمودند (توجه‌ به‌ کلمه‌ وسیع‌ شود) و با طرح‌ زننده‌ترین‌ شعارها (حکومت‌ اسلامی و سرنگونی شاه‌) به‌ قانون‌شکنی و بر هم‌ زدن‌ نظم‌ عمومی (نماز عید در خیابان‌ و خارج‌ از شهر) دست‌ زدند و موجبات‌ تعطیل‌ زندگانی عادی مردم‌ و توقف‌ فعالیتهای روزمره‌ اقتصادی (اعتصاب‌ کارگران‌ و کارمندان‌ کارخانه‌ها و مؤسسات‌) را فراهم‌ کردند و وحشت‌ و نگرانی برای آحاد و افراد کشور (هزار فامیل‌) ایجاد کردند که‌ تحمل‌ آن‌ برای هیچ‌ ایرانی (درباری) غیرتمند و وطنخواه‌ (دست‌ نشانده‌) امکان‌پذیر نیست‌. با آگاهی دقیق‌ از ریشه‌های این‌ توطئه‌ عمیق‌ که‌ با پول‌ و نقشه‌ خارجی و تحریکات‌ بیگانه‌ (اشتباه‌ ۲۸ مرداد) ابعاد تازه‌ای را در بر میگیرد و همچنین‌ با اطلاع‌ از چگونگی تجاوز مسلحانه‌ گروه‌های تروریست‌ و مخرب‌ (خبر مجعول‌ حمله‌ در ساعت‌ ۵/۴ به‌ یکی از ادارات‌ مجهول‌ شهربانی) که‌ علیه‌ آزادی و استقلال‌ کشور و برای در هم‌ شکستن‌ انقلاب‌ و متوقف‌ ساختن‌ پیشرفت‌ مملکت‌ (مملکتی که‌ خود شریف‌ امامی میگفت‌ در شرف‌ سقوط‌ است‌) شکل‌ گرفته‌ است‌ و از آنجا که‌ حقوق‌ فردی و اجتماعی ملت‌ زحمتکش‌ و آزادی ایران‌! به‌ مخاطره‌ افتاده‌ است‌، دولت‌ ناگزیر حکومت‌ نظامی را به‌ مدت‌ شش‌ ماه‌ (برای زمینه‌ سازی انتخابات‌ آزاد!) در شهرهای تهران‌ و … اعلام‌ میدارد. نقل‌ از اعلامیه‌ دولت‌ نمونه‌ که‌ در آغاز حکومت‌ خود همراه‌ با برنامه‌اش‌، حکومت‌ نظامی را به‌ مجلسین‌ پیشنهاد میکند و از اعضای مجلس‌ میخواهد که‌ برای صدها نفر که‌ دو روز قبل‌ به‌ قتل‌ رسانیده‌ است‌ فاتحه‌ بخوانند. فاجعه‌ای نمونه‌ در تاریخ‌ مشروطیت‌. ناقوسها به‌ صدا درآمده‌ است‌. زنگ‌ خطرها گوش‌ را آزرده‌ میسازد. صدای سامری از حلقوم‌ گوساله‌های فضا را آلوده‌ ساخته‌ و تنفس‌ را مشکل‌ نموده‌ است‌. بیدار باشها روزافزون‌ شده‌ و انزجار   به‌ نهایت‌ شدت‌ رسیده‌ است‌. از روحانی دست‌ نشانده‌ ابله‌ و ناآگاه‌ گرفته‌ تا سیاستمدار پله‌ یا دلباخته‌ به‌ دمکراسی غرب‌ یا لیبرالیست‌ نما از احزاب‌ خلق‌ الساعه‌ اسلامی! و غیر اسلامی تا گروه‌ تحریف‌ مسائل‌ ایران‌، همه‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ همگی یکصدا و یکنوا گویا یک‌ دفعه‌ به‌ همه‌ آمپول‌ وحشت‌ و ترس‌ تزریق‌ گردیده‌، دم‌ از نابسامانی و سقوط‌ میزنند!

 مگر چه‌ شده‌؟ چه‌ اتفاق‌ خانماسوزی رخ‌ داده‌ است‌؟ چند شیشه‌ شکسته‌، چند مشروب‌ فروشی آسیب‌ دیده‌ و چند لانه‌ فساد از بین‌ رفته‌ است‌؛ کأنّه‌ آقایان‌، سردمداران‌ و متولیان‌ لانه‌های فساد و فحشاند و شیشه‌ها، شیشه‌ عمر آنها بوده‌ و مراکز فساد، مراکز آمال‌ و آرزو و محل‌ سرمایه‌ گذاری و بهره‌ برداری آنها بوده‌ است‌.

 این‌ فریادهای وحشتزا راه‌ را برای فراماسونر شریف‌ امامی هموار نموده‌ و زمینه‌ را برای کار غیر مشروع‌ و خلاف‌ قانون‌ او آماده‌ نمود و وجود حکومت‌ نظامی را لازم‌ شمرد بلکه‌ حکومت‌ نظامی را به‌ صورت‌ (حکومت‌ نظامی اسلامی ملی) در آورد و معلوم‌ شد که‌ اگر به‌ نظر بعضی (حکومت‌ اسلامی) آرزوی دور از دسترسی است‌ به‌ همت‌ اظهار نظر و فتاوای آنها (حکومت‌ نظامی اسلامی) امری قابل‌ اجرا است‌.

 امروز روحانیون‌ و ملّیون‌ ناآگاه‌ با آرزوی (انتخابات‌ آزاد) لاس‌ میزنند و در راه‌ وصول‌ به‌ معشوق‌ همه‌ چیز را به‌ باد انتقاد میگیرند و روحانیون‌ وابسته‌ و شیادان‌ سیاستمداران‌ پله‌ و متحرک‌ به‌ حرکت‌ ساواک‌ آتش‌ آنها را نیز مینمایند.

 نتیجه‌ حکومت‌ (نظامی ملی اسلامی)!! در همان‌ روز اول‌ چند هزار نفر کشته‌ و مجروح‌ بود و عکس‌ العمل‌ حضرت‌ آقا اعلام‌ عزا بود و بس‌، نه‌ از عامل‌ کشتار انتقادی و نه‌ از محکوم‌ نمودن‌ حکومت‌ نظامی خبری!! و آقای شریف‌ امامی هم‌ طبق‌ همین‌ دستور در مجلس‌ فرمان‌ فاتحه‌ دادند و طلب‌ مغفرت‌ برای کشتگان‌ نمودند. اگر چه‌ سانسور مطبوعات‌ آن‌ را از اخبار مجلس‌ ساقط‌ کرد تا وکیل‌ جرم‌ برای او بس‌ میباشد (خود کشتند و خود اعلام‌ عزا و طلب‌ مغفرت‌ نمودند).

 گر تا به‌ حال‌ هدف‌ او مصاحبه‌ها، تجلیلها و تبلیغات‌ در بلندگوهای سراسری و رادیوهای خارجی و پخش‌ عکس‌ در سراسر ایران‌، برای شما مبهم‌ بود، رویدادهای روزهای غیر نقطه‌ ابهامی برای شما باقی نگذارد. بحمدالله در حال‌ حاضر (به‌ شهادت‌ متن‌ اعلامیه‌ دولت‌) حکومت‌ دیگری مجری فرمان‌ شاه‌ نیست‌ بلکه‌ مجری گوش‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ آقاست‌! بیچاره‌ شاه‌ که‌ منزوی گشته‌ است‌ و حکومت‌ به‌ دست‌ آقا افتاده‌ است‌! (آقای خمینی باید یاد بگیرد!) باید به‌ منتظر آن‌ (انتخابات‌ آزاد) و منتظرالوکاله‌ها بشارت‌ داد که‌ اکنون‌ دولت‌ با کوششی پیگیر درصدد اجرای منویات‌ شماست‌. اول‌ در سایه‌ حکومت‌ نظامی، اخلالگران‌ افراطی! را که‌ به‌ (انتخابات‌ آزاد) بسنده‌ نمیکنند و به‌ دنبال‌ ویرانگری و شعارهای (ضد میهنی) میروند، تصفیه‌ میفرماید و در مرحله‌ دوم‌ پس‌ از دستگیری وسیع‌ افراطیان‌ و اخلالگران‌ انتخابات‌ آزاد! را عملی میسازد و در نهایت‌ توسن‌ (وکالت‌ و حکومت‌ ملی) را به‌ زیر ران‌ با کفایت‌ آقایان‌ به‌ جولان‌ در میآورد. ان‌ شاء الله مثلی است‌ قدیمی: (آرزو بر جوانان‌ عیب‌ نیست‌) ولی برای پیران‌ چه‌ عرض‌ کنم‌ پاسخ‌ در آینده‌!

 شانزده‌ سال‌ مداوم‌ مردم‌ بیچاره‌ ایران‌، زیر چکمه‌ دژخیمان‌ شاه‌ له‌ و لهیده‌ شدند: یکی از این‌ وحشتزادگان‌ امروز، دم‌ از خرابکاری و ستمکاری نزد. هیچ‌ یک‌ به‌ حمایت‌ مردم‌ برنخواست‌ همه‌ نشستند تماشا نمودند و با سکوت‌ بر اعدام‌، شکنجه‌، زندان‌، مصادره‌ اموال‌، تبعید، تعطیل‌ مساجد و مؤسسات‌ دینی، تهمت‌ و بر چسب‌، شکستن‌ قلم‌، بستن‌ زبان‌ صحه‌ گذاشتند و هیچکدام‌ از این‌ مظالم‌ را خلاف‌ اسلام‌ معرفی ننمودند. مردم‌ غیور، اصناف‌، دانشجویان‌ و روحانیون‌ راستین‌ در چنگال‌ خونین‌ ضحاک‌ زمان‌ به‌ بدتری وجهی اسیر و شکنجه‌ گردیدند و این‌ آقایان‌ خبر نشدند، جمله‌ای نگفتند و مصاحبه‌ای ننمودند، ولی ناگهان‌ در برابر خبر شکسته‌ شدن‌ شیشه‌ چند مرکز رباخواری و مغازه‌ شراب‌ فروشی و حمله‌ به‌ چند محل‌ قماربازی و سینمای فساد و آخذین‌ ضداسلامی سپندآسا از جا برخاستند و فریاد وا اسلاما وا میهنا برآوردند و این‌ عملیات‌ را مخالف‌ با اسلام‌ و مصالح‌ ملک‌ و ملت‌ معرفی نمودند. گویا اسلام‌ حامی ربا خواری، قماربازی، شراب‌ فروشی و اشاعه‌ فحشا و فساد میباشد! (لابد میگویید اگر نمیبود آقا اعلامیه‌ برای مشروعیت‌ مراجعه‌ به‌ بانک‌ صادرات‌ صادر نمیفرمودند) در پیش‌ چشم‌ این‌ آقایان‌، احکام‌ اسلام‌ یکی پس‌ از دیگری لغو گردید. اموال‌ عمومی و منابع‌ طبیعی کشور به‌ یغما رفت‌؛ قسمتی از مملکت‌ (بحرین‌) تجزیه‌ شد. بودجه‌ مملکت‌ صرف‌ اسلحه‌های از رده‌ رفته‌ و اجناس‌ تجملی گردید. استعمار اقتصادی بر مملکت‌ چیره‌ شد. مستشاران‌ خودکامه‌ آمریکا بر ارتش‌ تسلط‌ یافتند. کسی نفس‌ نکشید. فریادی نزد، پیامی نفرستاد، ولی امروز در برابر تعطیل‌ مراکز فساد و فحشا بوق‌ و کرناها بکار افتاده‌ و جوانان‌ ضد فساد و فداکار را میکوبند.

 پیغمبر اسلام‌ «مسجد» را با خاک‌ یکسان‌ فرمودند و آن‌ را تبدیل‌ به‌ زباله‌ دانی کرد. درختان‌ خیبر را برید. درخت‌ نخل‌ سمره ی بن‌ جندب‌ را کند و به‌ دور انداخت‌، چرا؟ چون‌ مایه‌ ضرار و تشدید بنیان‌ اماکن‌ فساد سنگ‌ به‌ سینه‌ میزنند و فرزندان‌ اسلام‌ را با عناوین‌ زننده‌ متهم‌ میسازند. آیا اگر از میان‌ برداشتن‌ منکر، لوازمی جنبی از اتلاف‌ مال‌ دربرداشت‌ باید منکر را به‌ حال‌ خود رها کرد و لو خودش‌ جامعه‌ را در برگیرد و فسادش‌ نسلها را به‌ تباهی کشد؟! آری وقتی مباحث‌ امر به‌ معروف‌ و نهی از منکر به‌ نفع‌ قدرتهای حاکم‌ از رساله‌ برداشته‌ شود، چنین‌ نظرات‌ فاجعه‌آفرین‌ ضد اسلامی نباید عجیب‌ به‌ نظر بیاید.

 آیا اگر جوان‌ آگاه‌ لمس‌ کرد که‌ این‌ مرکز فساد چه‌ بروز او آورده‌ است‌ و توجه‌ پیدا کرد که‌ علت‌ آنکه‌ دستگاه‌ در تعمیم‌ و تقویت‌ این‌ مراکز میکوشد، فسادآفرینی این‌ مراکز است‌ که‌ نسلش‌ را به‌ گند میکشد و اعتیادی است‌ که‌ او را از مصالح‌ خود و جامعه‌اش‌ غافل‌ میسازد و نیروی پایداری و مقاومتش‌ را نابود مینماید و در نتیجه‌ غارتگری، استعمار ادامه‌ پیدا میکند و با این‌ آگاهی درصدد برآید که‌ مراکز فساد را از بیخ‌ و بن‌ برکند، باید رهبران‌ ناآگاه‌ و غیر مسؤول‌ آنها را به‌ آشوب‌طلبی و خرابکاری متهم‌ سازند و آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ بلندگوی رژیم‌ خائن‌ گردند و بهانه‌ به‌ دست‌ مفسدان‌ بدهند تا حکومت‌ نظامی بر پا کنند و در یک‌ روز هزاران‌ نفر را مقتول‌ و مضروب‌ سازند؟! ای کاش‌ این‌ مدعیان‌ رهبری که‌ به‌ اندازه ی فردی که‌ خود جزء مفسدان‌ و گردانندگان‌ رژیم‌ ضدمردمی میباشند آگاهی یا انصاف‌ میداشتند و میفهمیدند که‌ تظاهرات‌ چند میلیونی مردم‌ ضربت‌ خورده‌ و بستوه‌ آمده‌ و سازمان‌ نیافته‌ نمیتواند از این‌ قبیل‌ امور جزئی و لوازم‌ طبیعی خالی باشد. آزمون‌ مفسد که‌ شعور سیاسیش‌ به‌ او میفهماند که‌ اظهار نظر غیر منطقی در چنین‌ موقعیتی به‌ پرستیژ و حیثیت‌ سیاسی اش‌ و موضعی که‌ میخواهد در جامعه‌ به‌ خود گیرد، لطمه‌ وارد میکند پدیده‌ شورش‌ را چنین‌ توصیف‌ مینماید: «پیدایش‌ شرایط‌ جدید سیاسی در جامعه‌ به‌ طور اجتناب‌ناپذیر مقداری از این‌ قبیل‌ نارساییها را به‌ دنبال‌ دارد اما این‌ قبیل‌ موجب‌ نمیشود که‌ ما عنوان‌ کنیم‌ که‌ موج‌ جدید سیاسی در کشورمان‌ نتوانسته‌ راه‌ خودش‌ را به‌ درستی پیدا کند». ما اگر بخواهیم‌ مشاهده‌ نکنیم‌ و کسی را گول‌ نزنیم‌ باید بی پرده‌ بگوییم‌ که‌ لاشخورها، کرکسها و کلاشان‌ کوشش‌ دارند جامعه‌ ما را مرده‌ نگهدارند تا موفق‌ به‌ مرده‌ خواری باشند. امروز که‌ اکثریت‌ مردم‌ ما به‌ رهبری مرجع‌ بیدار، امام‌ خمینی به‌ پاخاسته‌اند و با شناخت‌ علت‌ العلل‌ همه‌ بدبختیها و ناکامیها، یکدل‌ و یکزبان‌ فریاد میزنند «شاه‌ باید برود»، اقلیتی از ناآگاهان‌ و رفورمیستها و فرصت‌ طلبان‌ و همان‌ لاش‌ خورها میگویند باید «قانون‌ اساسی» بماند و «انتخابات‌ آزاد» بیاید؛ یعنی بدبختیها، دیکتاتوریها و وطن‌ فروشیها ادامه‌ پیدا کند تا آنها به‌ آرزوی ریاست‌ و وکالت‌ خود برسند غافل‌ از اینکه‌ طاغوت‌ به‌ کسی چیزی نمیدهد مگر اینکه‌ از او چیزها بگیرد. امروز که‌ مردم‌ فهمیده‌اند که‌ به‌ جای سکوت‌ در قبال‌ عامل‌ فساد باید برپاخاست‌ و به‌ وسایل‌ دفاعی مجهز گشت‌ و در انتظار یک‌ فرمان‌ بود، رژیم‌ خائن‌ با توجه‌ به‌ اهمیت‌ این‌ «موضعگیری جدید» مردم‌ و خطرات‌ ناشی از آن‌ کوشش‌ دارد که‌ به‌ وسیله‌ ناآگاهان‌ و ابلهان‌ و خودفروختگان‌ پیشاپیش‌ سنگر جدید را از دست‌ مردم‌ بگیرد و این‌ موضع‌ را به‌ عنوان‌ «خرابکاری» و «ویرانگری» و «ضد اسلامی» بکوبد تا مردم‌ از فکر آن‌ بیرون‌ روند. امروز که‌ فریادگر عصر، مبین‌ ارزشهای اسلامی، مجدد سنن‌ از بین‌ رفته‌ الهی و وارث‌ پیام‌آوران‌ به‌ حق‌ در همان‌ موضع‌ ایستاده‌ که‌ ابراهیم‌ بت‌شکن‌ و موسی فرعون‌ کش‌، عیسای حیات‌ بخش‌، محمد(ص) و امامان‌ راستین‌ ایستاده‌ بودند و با «جبت‌» و «طاغوت‌» در افتاده‌ و در صدد آن‌ است‌ که‌ شیرازه‌ وجود آنها را بگسلد، گروهی به‌ طرفداری جبت‌ «قانون‌ اساسی» و گروه‌ دیگر به‌ حمایت‌ «طاغوت‌ شاه‌» برخواسته‌اند و میخواهند مردم‌ را به‌ بیراهه‌ کشند و دستاورد مبارزات‌ فداکارانه‌ و شهادتها را ضایع‌ سازند.

 گیرم‌ که‌ مردمی مبارز نتواننند اهداف‌ خود را آشکار و بی پرده‌ بیان‌ کنند و مجبور باشند مبارزات‌ خود را تحت‌ پوشش‌ و مستمسکی از قانون‌ درآورند. چرا آنها که‌ مدعی رهبری بی چون‌ چرای الهی و جانشینی پیغمبر و امامان‌ راستین‌ اند و مسؤولیت‌ کتمان‌ ننمودن‌ حقایق‌ و رسالتهای الهی و مبارزه‌ با جبت‌ و طاغوت‌ بر دوش‌ دارند، دم‌ از همان‌ جبت‌ و طاغوت‌ میزنند و حکومت‌ اسلامی را نفی میکنند. مگر نه‌ این‌ است‌ که‌ خداوند میفرماید: «والذین‌ کفروا اولیاء هم‌ الطاغوت‌» و «ان‌ الملوک‌ اذا دخلوا قریه ی افسدوها و جعلوا اعزه ی اهلها اذله‌» و مگر نه‌ این‌ است‌ که‌ پیغمبر میفرماید: «بعثت‌ لاقتل‌ جمیع‌ ملوک‌ الدنیا» و «ان‌ اخنع‌ رجل‌ عندالله یوم‌ القیامه‌ رجل‌ یسمی ملک‌ الملوک‌» ما از این‌ آقایان‌ میپرسیم‌ که‌ شما از طرف‌ کی صحبت‌ میکنید؟ اگر به‌ نمایندگی از اسلام‌ صحبت‌ میکنید که‌ اسلام‌ علاوه‌ بر نصوص‌ بالا میفریاید: «و لا ترکنوا الی الذین‌ ظلموا فتمسکم‌ النار» و اگر از جانب‌ مردم‌ صحبت‌ مینمایید که‌ مردم‌ درتظاهرات‌ چند ملیونی در یکی از چندین‌ هزار پلاکارد خود روی قانون‌ اساسی تکیه‌ نکردند. آنچه‌ را که‌ نخواستند رژیم‌ سلطنتی و شخص‌ شاه‌ است‌ و آنچه‌ خواستند حکومت‌ اسلامی و امام‌ خمینی است‌.

 جای بسی تأسف‌ است‌ که‌ امروز جوانان‌ در عنفوان‌ شباب‌ و دوران‌ شکوفایی امید و آرزوها در راه‌ دین‌، جان‌ خود را فدا کنند، ما پیران‌ متنعم‌ به‌ آرزوها رسیده‌ نشسته‌ایم‌ و بدبختیها را تماشا میکنیم‌ و برای آن‌ جوانان‌ پروانه‌ جهنم‌ صادر میکنیم‌. رژیم‌ خائن‌ که‌ فکر میکرد میتواند مردم‌ ایران‌ را تحمیق‌ کند و با دادن‌ چند روزی آزادی آنها را بفریبد، هنگامی که‌ احساس‌ کرد مردم‌ بیدار از این‌ آزادی نیم‌ بند دارند بجا و به‌ موقع‌ استفاده‌ میکنند، برای پس‌ گرفتن‌ آنچه‌ داده‌ بود با دستاویز کردن‌ کلاه‌ شرعی و ملی و استناد به‌ فتوای ملی و مذهبی به‌ تنها آنچه‌ را که‌ داده‌ بود پس‌ گرفت‌ بلکه‌ خفقان‌ برتر را به‌ وجود آورد و صدها نفر را ذبح‌ شرعی نمود و هزاران‌ نفر را مجروح‌ ساخت‌.

 این‌ ابلهان‌ سیاسی ـ مذهبی نفهمیدند که‌ خسارت‌ همه‌ خرابیها معادل‌ یک‌ روز سواستفاده‌ فلان‌ مدیر کل‌ نیست‌ و رژیم‌ طاغوتی از این‌ بابت‌ ناراحتی ندارد. آنچه‌ او را به‌ ستوه‌ آورده‌ و شدیداً رنج‌ میدهد، چهلم‌های پشت‌ سر هم‌ فداکاریهای بی نظیر مردم‌ و تظاهرات‌ فراگیر چندمیلیونی مرد و زن‌ و پلاکارد چند هزار عددی ضدشاهی است‌ که‌ فضای ایران‌ و جو بین‌ المللی را علیه‌ شاه‌ تغییر داده‌ است‌ و برای تغییر این‌ جو و فضا به‌ نفع‌ شاه‌ چه‌ چیز مؤثرتر از فتاوای مرجع‌ مذهبی و رهبران‌ ملی است‌؟!

 باید این‌ رهبران‌ ملی و مذهبی و سردمداران‌ احزاب‌ خلق‌ الساعه‌ دولتی و گوساله‌های سامری و گروه‌ تحریف‌ مسائل‌ ایران‌ بقای دولت‌ ابدمدت‌ شریف‌ امامی و ریاست‌ اویسی خبیث‌! را از خداوند بخواهند که‌ با برقراری حکومت‌ نظامی اسلامی ملی و با سر به‌ نیست‌ کردن‌، مجروح‌ ساختن‌ هزاران‌ نفر از همان‌ خرابکاران‌، لا مذهب‌ها و ویرانگرها در یک‌ روز زمینه‌ را برای آینده‌ آنها همواره‌ نمود که‌ به‌ اهداف‌ ملی و اسلامی خود برسند! ولی آینده‌ ثابت‌ میکند که‌ این‌ بداندیشان‌ به‌ کام‌ خود نرسیده‌، بزودی مجبور میشوند در برابر افکار عمومی تغییر چهره‌ دهند و اشک‌ تمساح‌ بریزند و چه‌ بسا با افسون‌ اعلامیه‌ها مردم‌ را به‌ وجهی دیگر اغفال‌ نمایند. در اینجا نسخه‌ را با اینها خاتمه‌ میدهیم‌.

 و اما سخنم‌ با تو برادر و خواهر:

۱) همه‌ این‌ رویدادها برای تو درسی است‌ آموزنده‌ و آگاهی است‌ انسان‌ ساز، تا تو با رهبران‌ راستین‌ و دلسوز جامعه‌ خود آشنا شوی و به‌ ماهیت‌ استبداد سیاسی مذهبی و ملی وقوف‌ پیدا کنی و آنها که‌ میخواهند تو را نردبان‌ ترقی خود قرار دهند بشناسی و آینده‌ را در سایه‌ این‌ شناختها پیریزی کنی. رژیم‌ طاغوتی پر مکر و فسون‌، امروز میبینید تظاهرات‌ وسیع‌ بنیان‌ کن‌ چون‌ اقیانوسی مواج‌ پرتلاطم‌ و مهیب‌ سراسر ایران‌ را فرا گرفته‌ است‌ و هر لحظه‌ ممکن‌ است‌ از زورق‌ شکسته‌ شاهنشاهی اثری باقی نگذارد. مردم‌ برای وصول‌ حقوق‌ از دست‌ رفته‌ و اعاده‌ حیثیت‌ انسانی خود، در التهاب‌ دستیابی به‌ حکومتی انسانی و اسلامی میباشند و در دنبال‌ این‌ امواج‌ پرصولت‌ انسانی در ظرف‌ دو سه‌ روز قریب‌ به‌ ۲۰ هزار نفر کارگر و کارمند بیش‌ از ده‌ کارخانه‌ و مؤسسه‌ از شهرهای مختلف‌ ایران‌ دست‌ به‌ اعتصاب‌ زده‌اند و کشاورزان‌ کرد برای پس‌ گرفتن‌ زمینها قیام‌ نموده‌اند و عن‌ قریب‌ است‌ که‌ کارگران‌ و کارمندان‌ و کشاورزان‌ در سراسر ایران‌ بپاخیزند و زنجیر استعمار را پاره‌ کنند و دروغ‌ بزرگ‌ و فریب‌ روشن‌ (رفاه‌ کارگر و کشاورز انقلاب‌ سفیدی) را بر ملا سازند و ضربه‌ مهلک‌ بر وضع‌ اقتصادی و حیثیت‌ سیاسی بین‌ المللی دستگاه‌ وارد آورند. وحشت‌ همه‌ ابعاد وجودش‌ را فرا گرفته‌ است‌. لذا ناچار است‌ با افتضاح‌ هر چه‌ تمامتر عملاً اعتراف‌ کند که‌ توان‌ آنکه‌ ده‌ روز به‌ مردم‌ ایران‌ آزادی دهد، ندارد و ناچار است‌ آزادی نداده‌ حکومت‌ نظامی شش‌ ماهه‌ و بدترین‌ نحو دیکتاوری را بر مردم‌ مسلط‌ سازد تا مردم‌ جهان‌ به‌ نتیجه‌ «انقلاب‌ شاه‌ و ملت‌» واقف‌ نشوند و بفهمند که‌ انقلاب‌ سفید جز با دروغ‌ وقیح‌ و یک‌ فریب‌ چیزی نبود و ندانند کاندرین‌ همیان‌ به‌ جز لعنت‌ نبود.

۲) انقلاب‌ ایران‌ به‌ مرحله‌ای حساس‌ رسیده‌ است‌ که‌ جز با هوشیاری شما امیدی به‌ ادامه‌ آن‌ نیست‌. ما با دو عامل‌، یکی انحرافی و دیگری مغرور کننده‌ مواجهیم‌.

۳) اصلاح‌ ظاهری و وعده‌ ووعید دروغین‌.

۴) پیروزی نسبی. عامل‌ اول‌ ما را از ادامه‌ را باز میدارد و عامل‌ دوم‌ به‌ ما ضربه‌ میزند. آن‌ روز که‌ امام‌ خمینی برپاخاست‌، گفت‌: «اگر مبارزه‌ ما در طول‌ ۳۰ سال‌ به‌ نتیجه‌ رسد زود رسیده‌ است‌» ما امروز به‌ نیمه‌ راه‌ رسیده‌ایم‌؛ دشمن‌ قوی است‌ پیروزی نسبی نباید در نیمه‌ راه‌ ما را سست‌ کند بلکه‌ باید با عزمی راسخ‌ و چهره‌ای مصممتر و قدمی استوارتر و صفوفی فشرده‌تر به‌ راه‌ خود تا پیروزی نهایی ادامه‌ دهیم‌.

۵) انتقادهای اساسی ما نباید موجب‌ موضعگیری غیر منطقی در برابر رهبران‌ مذهبی و یا ملی ناآگاه‌ گردد بلکه‌ باید کوشش‌ کنیم‌ آنها را قانع‌ به‌ اصالت‌ راه‌ خود کنیم‌ و روحانیان‌ صالح‌ را به‌ خود همراه‌ سازیم‌ و باید توجه‌ داشت‌ موضعمان‌ در برابر گروه‌های ملی مغایر با موضعمان‌ با گروه‌ ضد اسلامی است‌.

۶) در مبارزاتمان‌ باید کوشش‌ کنیم‌ حداکثر نتیجه‌ را با تحمل‌ کمترین‌ ضرر به‌ دست‌ آوریم‌ و از کارهای حساب‌ نشده‌ای که‌ نیروی ما را تحلیل‌ برد، احتراز نماییم‌؛ روی این‌ اصل‌ لازم‌ است‌ مبارزاتمان‌ را سازمان‌ دهیم‌ و با مشورت‌ و بررسی کار خود را انجام‌ دهیم‌.

۷) از آشنا ساختن‌ سربازان‌ و ارتشیان‌ به‌ اهداف‌ و آرمان‌ خود غفلت‌ ننماییم‌. موضع‌ دشمن‌ و موضع‌ خود را برای آنها تشریح‌ کنیم‌ و این‌ نمیشود مگر از راه‌ برقراری تماس‌ صحیح‌ و از راه‌ ارسال‌ پیامها، اعلامیه‌ها و نوارها و از راه‌ بیدار ساختن‌ اعضای خانواده‌ آنان‌.

۸) از شعارهای مبهم‌ که‌ حریف‌ از آن‌ استفاده‌ کند، اجتناب‌ ورزیده‌ و سعی کنید که‌ مردم‌ ایران‌ و افکار عمومی جهان‌ بدانند که‌ مبارزات‌ ما اسلامی است‌ و این‌ شاه‌ است‌ که‌ برای جلب‌ حمایت‌ غرب‌ واقعیات‌ را وارانه‌ جلوه‌ میدهد و مبارزان‌ را به‌ چپ‌ گرایی متهم‌ میسازند و به‌ کمونیستها خدمت‌ میکند.

۹) سعی کنید به‌ هر وسیله‌ جهان‌ را از حکومت‌ نظامی ایران‌ و نقض‌ حقوق‌ بشر واقف‌ کنید و مخالفت‌ خود را با حکومت‌ نظامی بر ملا سازید.

۱۰) ثروتمندان‌ باید از کمک‌ به‌ مردم‌ مصیبت‌ زده‌ و کسبه‌ خورده‌ با غفلت‌ ننمایند و از قرض‌ دادن‌ به‌ اصنافی که‌ در نتیجه‌ تعطیل‌ بازار ممکن‌ است‌ سفته‌ و یا چک‌ آنها واخواست‌ شود دریغ‌ ننمایند. در خاتمه‌ پیروزی اسلام‌ و مسلمانان‌ و آگاهی ناآگاهان‌ و صلاح‌ کج‌ اندیشان‌ را از خداوند خواهان‌ است‌.

حوزه ی علمیه ی قم
۱۳۵۷/۶/۱۹
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *