تولد و دوران كودكي:
حضرت آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی در سال 1310 هجري شمسي در خمين متولد شد. پدرش ـ مرحوم غلامعلي مسعودي ـ به پيشة قنّادي روزگار ميگذراند. جدّ وي به دليل اينكه گلپايگان دچار قحطي شده بود، به خمين هجرت كرده و در آنجا ازدواج نموده بود. در خلال اين سالها، خداوند به وي فرزندي به نام غلامعلي اعطا ميكند كه در خمين به زندگي ميپردازد. خانوادة آية الله مسعودي خانوادهاي ساده و در حدّ متوسط مردم، بلكه پايينتر از آنها در زندگي و معيشت بود كه در محلّة سبزي كارها ميزيسته است.
دوران تحصيل:
آية الله مسعودي خميني، در شش سالگي به امر پدر راهي مكتب خانه شد. در خمين مكتب داري زندگي ميكرد كه نام او، شيخ ابوالقاسم بود و حضرت امام خميني (ره) نيز نزد ايشان درس خوانده بود. در مقطعي كه آية الله مسعودي به نزد ايشان ميرفت، وي هشتاد ساله بود. حضور در مكتب خانه دو يا سه سال به طول انجاميد و پس از آن، وي در مدرسة شش كلاسهاي در خمين نام نويسي كرد و چون، سال اوّل را در مكتب گذرانده بود، در پاية دوم به تحصيل پرداخت. از جمله كساني كه در آن دوره در آن مدرسه درس ميخواندند، آية الله رضواني و آية الله جلالي خميني بودند كه تا پاية پنجم با آية الله مسعودي، همراه بودند. وضعيت نابسامان معيشتي خانواده، او را بر آن ميداشت كه در كنار درس، به كار نيز بپردازد؛ امّا اين مسئله با مخالفت پدر و مادر وي همراه بود. ايشان با وجود كمبودهاي مالي، علاقه داشتند كه فرزندشان به تحصيل علوم ديني بپردازد و به مسلك روحانيت درآيد.
علاقة خانوادة ايشان به روحانيت به حدي بود، كه با آن وضع اقتصادي، هر شب جمعه از مرحوم سيد محمدتقي خوانساري پدر آيت الله حاج سيد مهدي خوانساري غضنفري دعوت ميكردند تا به منزل ايشان بيايد و آبگوشت و نان و پنيري با هم تناول كنند. وارستگي و زهد مرحوم خوانساري، در آية الله مسعودي تأثير به سزايي داشت و او را بيش از پيش، به در پيش گرفتن مسير عالمان ربّاني تشويق ميكرد. از ديگر كساني كه انگيزة ايشان را براي ورود به حوزه فزوني بخشيد، مرحوم حاج شيخ احمد آل طاهر از شاگردان مرحوم عارف واصل آخوند كاشاني در اصفهان بود كه براي اقامه نماز و پيشوايي مردم به خمين آمده بود. رفتار و سخنان دلنشين ايشان، كودكِ خردسالِ آن روز را شيفته و حيران خود كرده بود. وي، بعدها جامع المقدمات را نزد ايشان فرا گرفت.
با پايان يافتن جامع المقدمات، در سن پانزده سالگي، به اراك رفت و به تحصيل سيوطي و حاشية ملاّعبدالله پرداخت. با پايان يافتن كتاب معالم، راهي قم شد تا از محضر عالمان آن ديار كسب فيض كند. در قم، مدرسه «دارالشفاء» ساكن شد و با جدّ و جهد دروس سطح را به پايان برد. سپس براي تحصيل درس خارج، از محضر علماي بزرگي همچون امام خميني (ره) و آية الله بهجت بهره برد.
وي دربارة اولين آشنايي با امام (ره) ميگويد: «يك بار بنده از خيابان ارم قم عبور ميكردم. وقتي از كنار مسجد محمديه رد شدم، صداي غرّايي به گوش من رسيد. نگاهي به داخل مسجد افكندم و ديدم كه آقايي در حال تدريس است و شاگردان زيادي هم دارد. در كنار در ايستادم تا درس استاد تمام شد. بعد از يكي از شاگردان ايشان پرسيدم كه ايشان كيست؟ گفت: حاج آقا روح الله خميني است».
آية الله مسعودي، در كنار تحصيل فقه و اصول، دروس ديگر حوزوي از جمله فلسفه و تفسير را در محضر عالمان وارستهاي همچون علامه طباطبايي ميآموخت و در جلسات اخلاقي، استادان بزرگ حوزه همچون حاج آقا حسين فاطمي كه شبهاي پنج شنبه در منزل جلسهاي اخلاقي داشت با جدّيت شركت مينمود تا علم را با عمل توامان سازد.
استادان و دوستان:
آية الله مسعودي خميني در دوران تحصيل خود، به محضر استادان بسياري شرفياب شد. ايشان در خمين، جامع المقدمات را نزد مرحوم شيخ احمد آل طاهر فرا گرفت و بخشي از «صمديه» را كه به دليل برخورد با فصل تابستان باقي مانده بود، نزد آقاي صدر كه از اقوام امام (ره) بود، خواند. در اراك، حاشيه ملاعبدالله را نزد سيد علي اراكي آموخت و مطول را نزد استاد ارجمند ميرزا جعفر سبحاني آموخت و بخشي ديگر آن را نزد آقا شيخ حسين بادكوبهاي فرا گرفت. با آمدن به قم، معالم را كه در اراك فرا گرفته بود، ديگر بار نزد ميرزا جعفر سبحاني آموخت مقداري از شرح لمعه را نزد امام موسي صدر و بخشي را نزد آيت الله شيخ جواد تبريزي خواند و نيز رسائل و مكاسب را نزد آقايان مشكيني، شيخ اسدالله اصفهاني و شيخ عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني فرا گرفت. قسمت عمدة كفايه را نيز نزد شيخ عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني آموخت.
براي فراگيري منطق، به نزد آقاي سيد جلال آشتياني رفت و منظومه را نزد آقاي فكور و ملكوتي و نيز حاج آقا رضا صدر فرا گرفت. براي تحصيل اسفار و تفسير نيز در درس علامه طباطبايي شركت نمود.
وي براي تحصيل درس خارج از محضر عالمان بزرگي همچون امام خميني (ره)، آية الله گلپايگاني و آية الله بهجت بهره برد.
وي دربارة درس امام (ره) ميگويد: «يكي از خصوصيات حضرت امام اين بود كه شاگردان خود را وادار به مطالعه ميكرد. دليل آن هم اين بود كه حضرت امام در خلال درس از كلمات بزرگاني همچون آقايان نائيني، آقاضياء عراقي و آقاي كمپاني استفاده ميكردند و لازم بود كه شاگردان ايشان به منابع و مأخذ مربوطه رجوع كرده و خود، عين عبارت بزرگان ياد شده را ملاحظه كنند. از ديگر خصوصيات امام اين بود كه شاگردان را وادار به اظهار نظر ميكرد و معتقد بود هر يك از آقايان در موردي از موارد كه ديدگاهي دارد، بايد زمينه را براي اظهار آن مهيا ببيند».
دربارة شيوة تدريس آية الله بهجت نيز ميگويد: «در خصوص شيوة تدريس آقاي بهجت بايد بگويم كه ايشان بر خلاف ساير آقايان، اين گونه نيست كه در درس خارجشان، به نقل و نقد نظرات امثال مرحوم نائيني و آقاضياء عراقي و مرحوم آخوند و مرحوم فشاركي و مانند آن بپردازند. ايشان شيوة ديگري دارند و آن، اين است كه ايشان بحث را شروع ميكنند و ديدگاه خود را مطرح ميكنند و براي آن استدلال ميكنند. در اين حال خود شاگرد بايد بررسي كند كه دلايل استاد، ردّ نظرية كدام يك از علماست».
آية الله مسعودي خميني، از محضر چند تن از علما براي امور حسبيّه، اجازه دريافت نمود. اولين اجازة ايشان، از حضرت امام (ره) بود. پس از ايشان نيز، از آقايان گلپايگاني و بهجت نيز اجازه دريافت كرد.
وي در دوران تحصيل، با طلاب و فضلاي بسياري رابطه دوستانه داشت كه از آن ميان ميتوان آية الله جلالي خميني، آية الله رضواني و آية الله مصباح يزدي را نام برد.
فعاليتهاي علمي و فرهنگي:
آية الله مسعودي خميني در پيش و پس از انقلاب خدمات علمي و فرهنگي شاياني را به جامعه علمي و فرهنگي كشور ارزاني داشت. وي، در حين تحصيل در حوزه علميه، كتابهايي را كه از پيش فرا گرفته بود، تدريس ميكرد. از جمله كتاب جامع المقدمات را به طلاب نوآموز ياد ميداد و به تدريس كتاب حاشيه ملاعبدالله در مسجد محمديه قم ميپرداخت كه با استقبال فراوان طلاب روبه رو شد، به گونهاي كه مسجد، مملوّ از جمعيت ميشد. از ديگر كتابهايي كه ايشان سالها به تدريس آن مشغول بودند، كتاب شرح لمعه و معالم بود كه ثمرة اين تلاشها، تربيت طلاب فاضل و با تقوا در حوزه علميه قم بود.
همچنين ايشان در طول اين سالها، تأليفات و يادداشتهاي فراواني نيز داشته كه از جمله كتاب «خمس» را ميتوان نام برد كه بخش عمدة آن در حادثهاي از بين رفت و ديگر «تقرير مبحث دماء ثلاثة» امام خميني (ره) است كه به چاپ رسيده است.
توليت آستانه مقدسة حضرت معصومه(س):
از خدمات مهم فرهنگي آية الله مسعودي خميني، تصدي توليت آستانه مقدسة حضرت معصومه سلاماللهعليها و خدمات فراوان به آن است. بارگاه ملكوتي حضرت معصومه سلام الله عليها كه در روايات آشيانة آل محمد(ص) معرفي شده، يكي از مهمترين پايگاههاي شيعه است. عنايت كريمة اهل بيت و فيض حضور او در شهر قم، اين شهر را به شهري عالم پرور و سرچشمه مبارزات براي تحقق جمهوري اسلامي ايران قرار داده است و خدمت به اين مركز مهمّ، خدمت به شيعه، حوزه علميه، انقلاب اسلامي و پاسداشت خون شهيدان راه استقلال و آزادي است. آية الله مسعودي خميني، پس از تصدي توليت آستانة حضرت معصومه سلام الله عليها كه با حكم مقام معظم رهبري همراه بود، به عمران و گسترش آن همت گماشتند و با بازسازي و مرمّت بخشهايي از آن، ميراث فرهنگي بزرگ شيعه را پاس داشتند. ايشان در طي اين سالها، موقوفات آستانه را كه بخشي از آن به دليل اهمال از دست آستانه مقدسة خارج شده بود، به حرم مطهّر باز گرداندند.
همچنين با گسترش كتابخانة حرم، هم از نظر مساحت و هم از نظر تعداد كتب پرداختند، به گونهاي كه كتابخانه را به مكان شايستهتر و تعداد كتب را از حدود بيست و دو هزار به شصت و پنج هزار جلد رساندند و حدود پانصد نسخة كتاب خطي نفيس براي آن تهيه كردند.
با تلاش و پيگيري ايشان گنبد مطهر حرم پس از دويست و ده سال تعويض و با بهترين طلا بازسازي گرديد همچنين صحن و مسجد جديد در جوار حرم مطهر كه از پروژههاي معظم در توسعه حرم ميباشد توسط ايشان بنا گرديد.
از ديگر خدمات ايشان در اين عرصه، راه اندازي انتشارات حرم و چاپ كتب مذهبي متعدد و نيز چاپ نشريهاي به صاحب امتيازي آستانه مقدسه بود كه زائران حرم مطهّر، از آن بهره ميبرند.
حرمي كه آشيانة آل محمد(ص) ميباشد، بايد به پيروي از اهل بيت عليهم السلام، رسيدگي به حال محرومان و مستضعفان را سرلوحة كارخويش قرار دهد و پناهگاه نيازمندان و درماندگان باشد. در اين زمينه، حرم مطهر، طرحهاي گستردهاي را به انجام رسانده است كه همه حكايت از تلاش بي وقفة مسؤولين آن، بويژه آية الله مسعودي دارد.
از تلاشهاي ديگر ايشان در امور فرهنگي آستانة مقدسه، فراهم آوردن زمينه براي بهره مندي زائران از سخنان علماء و واعظان و مداحان برجسته و نيز برگزاري جلسات مختلف، از جمله دعاي ندبه، كميل و توسل بوده است. همچنين ايشان به نگهداري و بهينه سازي موزة حرم مطهر همت ويژهاي گماشته، آن را به مركزي ديدني و يادگار عشق مردم ايران به خاندان پيامبرگرامي اسلام (ص) تبديل نموده است.
او همچنين اشياء گران قيمت كه در رژيم سابق پراكنده شده بود را به موزه آستانه مقدسه عودت داد.
فعاليتهاي سياسي:
آية الله مسعودي خميني، در پيش و پس از انقلاب خدمات سياسي فراواني را براي تحقّق انقلاب اسلامي و تداوم آن انجام داده است كه ذكر همة آنها در اين مختصر نميگنجد. او مانند بسياري ديگر از عالمان و مجاهدان قرن اخير، تفكر و خط مشي امام خميني (ره) را در مبارزه سرلوحة خويش قرار داده و در مواقع حساس و مهم، تابعيت خود را از زعيم عاليقدر شيعه به اثبات رسانده است. شخصيت امام (ره) و شجاعت و صلابت او به حدّي بود كه اطرافيان و ديگر مبارزان را سخت تحت تأثير خود قرار ميداد.
وي دربارة شجاعت امام (ره) ميگويد: «بنده در مدتي كه خدمت ايشان بودم، هرگز مشاهده نكردم كه بي دليل و صرفاً از سرهواي نفس، عصباني شوند. در عوض هر جا كه پاي دين و ديانت و حفظ ارزشهاي انساني و اسلامي به ميان ميآمد، رگهاي گردنشان متورم ميشد و فرياد ميكشيدند. در سنوات مبارزه، شديدترين اعتراضات را به شاه آمريكايي نمودند؛ امّا در قبال بي مهري دوستان صبور و حليم بودند. اگر كسي ايشان را آن گونه كه در خورشان بود، تعريف نميكرد يا براي مثال به ايشان آية الله العظمي نميگفت، ايشان به اندازة سرسوزني دلگير نميشد و تغييري در رويّه شان مشاهده نميگرديد».
همچنين دربارة ساده زيستي امام (ره) ميگويد: «به خاطر دارم كه در سنة چهل، و چهل و يك، حضرت امام مُهري در اختيار داشتند كه در ذيل جواب به استفتائات و مانند آن، مورد استفاده قرار ميدادند، منتها براي آغشته كردن قسمت برجستة مُهر به جوهر، به علت نداشتن استامپ همواره مشكل داشتند و اين مشكل را به نحوي تحمل ميكردند تا اينكه يك بار بنده به ايشان عرض كردم كه اگر اجازه بدهيد، من كاري ميكنم كه زحمت شما كمتر شود. فرمودند: چه كار ميكني؟ عرض كردم، شما اجازه بدهيد. مطمئناً راضي خواهيد شد. ايشان هم اجازه دادند. بنده استامپي تهيه كردم و در اختيار ايشان گذاشتم. امام از قيمت استامپ سؤال كردند و نگران قيمت بالاي آن بودند؛ ولي در نهايت مورد قبول واقع شد و ايشان از آن به بعد، مهرشان را كه در سينه آويز كرده بودند، در ميآوردند و به استامپ ميزدند و استفاده ميكردند».
آية الله مسعودي خميني از سالهاي اوليه مبارزة امام (ره) بر ضد رژيم شاه، با ايشان همراه بود و در سخنرانيهاي خود همواره شاه و دار و دستهاش را منكوب ميكرد.
وي، پس از هجرت امام به نجف، با زحمت فراوان از مرز ايران خارج شد و با تحمل مشقّات در نجف به ديدار امام (ره) شتافت سپس به بيان مشكلات موجود در راه و توسل به امام زمان (عج) براي رهايي از آن مشكلات و رسيدن به نجف پرداخت. امام نيز با شنيدن سخنان او، فرمودند: «هر كس را بخواهند، به مقصد ميرسانند».
پس از بازگشت از نجف، به دستور امام خميني (ره) عازم سيرجان شد تا به حل مشكلات مردم و آمادهسازي آنان براي انقلاب بپردازد كه اين اقامت، چهار سال به طول انجاميد. از اقدامات مؤثر ايشان در سيرجان، تأسيس حوزه علمية آن شهر و نيز دعوت از طلاب و مبلغين قم براي سخنراني در سيرجان در ايام ماه رمضان، محرم و صفر بود. خدمات ايشان و نيز افشاگريها و سخنرانيهاي حماسي، منجر به بازداشت، ممنوعالمنبر شدن و حتي ممنوع الكلام شدن ايشان شد. از اين رو وي را به كرمان برده با آرشام رئيس ساواك وقت روبرو شدند. چند روزي در زندان كرمان مانده ليكن با راهپيمائي مردم سيرجان آزاد شدند و تعهد گرفتند كه در سيرجان نمانند.
بخشي از فعاليت سياسي آية الله مسعودي در دهة پنجاه، به مبارزات با جريانات انحرافي و التقاطي معطوف بود. در اين دوره آية الله مسعودي با همراهي آية الله مصباح يزدي، به افشاي طرح دشمن براي تحريف جريان مبارزه و حمايت از تز اسلام منهاي روحانيت ميپرداخت و بر پيروي از خط مرجعيّت و روحانيّت و انقلاب صددرصد اسلامي پاي ميفشرد.
از فعاليتهاي مهم ايشان در آستانه پيروزي انقلاب، شركت در تحصن علما در دانشگاه تهران و نيز عضويت در كميتة استقبال از امام (ره) بود. همچنين آية الله مسعودي، از افرادي است كه در تشكيل جامعه مدرسين و سازماندهي مجدد آن نقش بسزائي داشته است.
وي درباره چگونگي تشكيل جامعه مدرسين، ميگويد: «تاريخچة جامعه مدرسين بسيار جالب است و بايد در فرصت مقتضي بدان پرداخته شود. شايد پيش از اين گفته باشم كه هستة اصلي جامعه، قبل از نهضت امام خميني نهاده شد.
عدّهاي از دلسوزان دور هم جمع شدند و در اين باره صحبت كردند كه حوزه بايستي درب و دروازه داشته باشد و صاحب نظم و انتظامي شود. اين هسته عبارت بودند از آقايان: مصباح، رشيدپور، سيد ابراهيم خسروشاهي، اميني، مرحوم شيخ محمدعلي قمي و بنده. حدود ده جلسه در خصوص ضرورت تشكيل جامعه مدرسين بحث و تبادل نظر شد و تصميم بر اين شد كه نزد بزرگان حوزه و مراجع برويم و به خصوص دربارة سطح پايين اخلاق در حوزه گلايه كنيم و بخواهيم كه براي رفع اين مشكل اقدامي كنند از اين رو چند نفر خدمت حضرت امام و ساير مراجع رسيدند كه تنها از سوي حضرت امام جواب مثبت شنيدند… در روز اوّل كه بنا شد جلسه جامعه تشكيل شود، به هزار تومان پول نياز داشتيم و جمع ما كه مركب از حدود چهل تن از علماي بزرگ بود، اين وجه را در اختيار نداشتند. آقاي مؤمن ابراز كرد كه خوب است از شهرية خود آقايان اين وجه تهيه شود. هر كدام از اعضا مقداري از اين وجه را تقبّل كردند و كار را با هزار تومان شروع كرديم. بحث درباره كارهاي مثبت جامعه مدرسين در طول سالهاي قبل و بعد از انقلاب بسيار مفصل است».
در آن سالها، جامعه مدرسين اقدامات مهمي را بر ضد رژيم شاه به انجام رساند كه از جمله ميتوان به خلع يد شاه از حكومت اشاره كرد كه موجبات شادي دلِ امام (ره) را فراهم نمود.
پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، آية الله مسعودي، در مدرسة رفاه، در خدمت امام بود و با تشريف فرمايي امام به قم، به همراه ايشان به قم آمد. برخي از مسؤوليتهاي ايشان پس از انقلاب اسلامي، به شرح زير است:
1. مأموريت از طرف امام براي حل مشكلات مردم و كميتههاي انقلاب اسلامي؛
2. مأموريت از طرف امام براي بررسي مشكلات زندانها؛
3. اشتغال به كار در بازرسي كل كشور با دستور امام (ره)؛
4. عضويت در شوراي عالي حجّ و هيأت دوران تاكنون؛
5. تصدي امور مدرسه علمية رضويه در قم در پيش از انقلاب؛
6. تصدي توليت آستانة مقدسة حضرت معصومه سلام الله عليها با حكم مقام معظم رهبري.
آية الله مسعودي در طول سالهاي دفاع مقدس، بارها در كنار رزمندگان حضور يافت و همواره مدافع اسلام و انقلاب بود.