تولد و دوران كودكي
مرحوم آیهالله سيد عباس خاتم يزدي در سال 1309 هجري شمسي در شهر يزد چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم سيد يحيي معروف به آقا سيد يحيي بزرگ از وعاظ سرشناس يزد و اصالتاً اهل احمدآباد يزد بود. اهالي احمدآباد، نخست پيرو آيين زرتشتي بودند. جدّ هفتم مرحوم خاتم يزدي، به آنجا ميآيد و با تبليغ اسلام، آنها را به دين مبين اسلام فرا ميخواند و بدين گونه آنان، همگي، مسلمان ميشوند. وي چهل قرآن به خط خود نگاشته است. مادر مرحوم خاتم يزدي نيز زني با ايمان و با عفت و معلمه قرآن بود. پدرش مرحوم غلامرضا، به سبب علاقهاي كه به كمالات سيد يحيي داشت دخترش را به عقد وي درآورد.
دوران كودكي مرحوم خاتم يزدي، دوره خفقان و ستمهاي رضاخاني بود؛ به گونهاي كه رژيم شاه، روحانيان را مجبور كرده بود لباس روحانيت را از تن به در آورند و كت و شلوار بر تن كنند و كلاه پهلوي بر سر بنهند. همچنين زنان خود را در مجالس عمومي، بدون حجاب ببرند. اين درخواستها بر پدر مرحوم خاتم، گران ميآمد و سرانجام ايشان به مدت سه سال شهر يزد را ترك گفت و به تبليغ و سخنراني و روضه خواني در روستاي «دره» در دوازده فرسخي يزد پرداخت. رفاقت مرحوم سيد يحيي با كدخداي ده باعث شده بود كه بتواند مأموران شاه را كه به آن روستا آمده بودند، دست به سر كند. مرحوم سيد عباس خاتم يزدي، در سن نه سالگي پدرش را از دست داد و براي تأمين معاش خانواده، مجبور به كار شد، تا اينكه پس از مدتي، با اصرار و تشويق مرحوم «حاج سيد علي محمد وزيري» از علما و وعاظ معروف يزد، دست از كار كشيد و به تحصيل علوم ديني پرداخت.
دوران تحصيل
مرحوم آیةالله سيد عباس خاتم يزدي دروس ديني را نخست در مدرسه «شفيعيه» يزد آغاز كرد و به سبب شوق و شعف زايدالوصفي كه به تحصيل علوم ديني داشت، به طلبهاي كه تمام اوقاتش را صرف تحصيل علوم ميكند، شهرت يافت. مقدمات را در همان مدرسه شفيعيه يزد خواند و سپس به مدرسه «خان» در يزد رفت و قوانين و معالم و بخشي از رسائل و مكاسب شيخ انصاري را در آنجا در محضر استادان مبرز و نمونه يزد خواند و تصميم به عزيمت به قم نمود. اين تصميم با عدم رضايت برخي از استادان حوزه علميه يزد مواجه شد. آنها به خوبي به استعداد علمي و توانايي او واقف بودند و نميخواستند حوزه علميه يزد از وجود چنين استعدادهاي شگرفي خالي شود و مشكلاتي چون عدم وجود حجره در قم را به او گوشزد مينمودند. جذابيت حوزه علميه قم و شيفتگي طلبه جوان به درس، باعث شد كه از نصايح و اصرار استادان چشم پوشد و سرانجام براي ادامه تحصيل به شهر قم وارد شود.
با ورود به حوزه علميه قم، شوق مرحوم خاتم يزدي براي تحصيل علوم ديني فزوني يافت تا حدي كه به خورد و خوراك و استراحت بي توجه ماند و به گفته خود، در طي پنج سال حضور در قم، حتي يك بار هم در رختخواب استراحت نكرد. رختخواب او يك عباي كلفت نائيني بود كه هرگاه از مطالعه خسته ميشد، آن را به دور خود ميپيچيد و ميخوابيد. اين مسأله، به بيماري ايشان انجاميد. بيماري معده و سردردهاي پي در پي ايشان را به درمانگاههاي قم و تهران و يزد كشاند؛ اما معالجه پزشكان سودي نبخشيد و او براي استشفا عازم عتبات عاليات شده با عنايت ائمه اطهار(سلام الله علیهم) شفاي كامل حاصل ميشود ايشان نيز در همانجا رحل اقامت افكنده و با جديت به ادامه تحصيل خود پرداختند.
با ورود به نجف اشرف، در مدرسه بزرگ آخوند ساكن شد و تقريباً در درس خارج همه علماي نجف شركت كرد. از اين ميان درس خارج آیهالله خويي را بيش از همه پسنديد و در آن شركت جست. پس از ورود امام خميني(ره) به نجف اشرف، در درس ايشان نيز حاضر شد و همواره از شاگردان ممتاز درس ايشان بود. ايشان هيچگاه از تلاش علمي باز نماند و با بازگشت به ايران نيز، همواره به فعاليتهاي علمي، فرهنگي و سياسي ميپرداخت.
استادان و دوستان
آیةالله خاتم يزدي در عمر شريف خود از محضر استادان فراواني بهره برد. از جمله در مقدمات از مرحوم حاج شيخ حيدر علي كوچه بيوكي، حاج شيخ عبدالحسين عرب عجم و حاج سيد حسن بنادكي بهره برد. ايشان بخشي از قوانين را نزد مرحوم آیهالله شيخ محمود فرساد فرا گرفت و بخشي را نزد شيخ جلال علومي. از ديگر استادان ايشان مرحوم سيد محمد كازروني بود كه از مجتهدان مسلم يزد به شمار ميآمد. مرحوم خاتم، تفسير را نزد شيخ غلامرضا فقيه خراساني آموخت و بخشي از منظومه را نزد مرحوم حاج شيخ جلال آیهاللهي فرا گرفت.
با ورود به قم به مدرسه حجتيه آمد و بخش بيع مكاسب را نزد آیهالله مرتضي حائري آموخت و تا پايان خيارات مكاسب از محضر ايشان بهره برد. براي خواندن رسائل نيز نزد مرحوم سيد حسن سريزدي رفت. با اتمام رسائل، به درس مرحوم شيخ عبدالجواد اصفهاني رفت و كفآیهالاصول را از ابتدا تا انتها، نزد ايشان فرا گرفت. براي خواندن درس خارج، به محضر علماي بسياري شرفياب شد؛ اما پس از مدتي منحصراً در درس خارج اصول حضرت امام خميني(ره) و درس خارج فقه آیهالله بروجردي شركت نمود. وي همچنين مراتب عاليه كلام و فلسفه را نزد استاد علامه طباطبائي و شهيد مطهري فرا گرفت.
با عزيمت به نجف اشرف، در دروس عالمان آن ديار نيز حضور پيدا كرد و پس از مدتي منحصراً در درس مرحوم آیهالله خويي حضور يافت و حتي آن را پس از استماع، در مسجد «خضرا» براي تعدادي از طلاب تقرير ميكرد. با آمدن امام خميني(ره) به نجف، در درس ايشان نيز حضور مستمر داشت. امام(ره) با ورود به نجف، درس خارج فقه، مبحث بيع را آغاز كردند.مرحوم آیهالله خاتم يزدي، خود درباره درس امام(ره) ميگويد: «حضرت امام(ره)… روحيه شاگرد پروري بالايي داشت و معمولاً به شاگردان كه اشكالي در ذهن داشتند، به ويژه افرادي كه اشكالات پخته و حساب شدهاي را مطرح ميكردند، مجال سخن گفتن ميداد و بعد به تناسب، پاسخ وي را ميداد و اگر جواب اشكال آسان نبود و نياز به فكر و تأمل بيشتري داشت، پاسخ اشكال را به روز بعد موكول ميكرد. يادم ميآيد كه يك بار بنده اشكالي را مطرح كردم كه ظاهراً جوابش به تعمق نياز داشت، به همين جهت ايشان، آن روز جوابي به من نداد و از منبر پايين آمد؛ اما فرداي آن روز، اشكال مرا همراه با جواب مطرح نمود».
از دوستان و هم مباحثی هاي مرحوم آیهالله خاتم يزدي ميتوان از آیهالله محمدرضا توسلي از اعضاي فعال دفتر امام(ره) و شيخ عبدالله كني نام برد. ديگر از دوستان ايشان حاج شيخ محمود علومي و آقاي ميرزامحمد پيشوايي بود كه مكاسب را با ايشان مباحثه ميكرد.
از دوستان صميمي ايشان ميتوان از مرحوم حاج آقا مصطفي خميني فرزند برومند حضرت امام خميني(ره) ياد كرد كه مرحوم خاتم يزدي، در اولين سال حضور در قم با ايشان آشنا شدند و در قم و نجف همواره رفيق شفيق او بودند. ايشان درباره ويژگيهاي علمي و اخلاقي مرحوم مصطفي خميني ميگويد: «مرحوم حاج آقا مصطفي در فقه و اصول و فلسفه و تفسير و عرفان و حتي ادبيات عرب از افراد صاحب نظر اين علوم به شمار ميآمد و عميقاً در اين زمينههاي علمي كار كرده بود و تأليفاتي نيز در اكثر اين رشتههاي علمي داشت كه بعضي از آنها در اصول فقه و تفسير به چاپ رسيده است. در ضمن ايشان از اساتيد و مدرسين اين فنون علمي به شمار ميآمد و به ويژه در ايام تعطيل حوزه محافل درس و بحثي در زمينه اصول و فقه و تفسير برپا ميكرد… در زمينه مسائل اخلاقي نيز آن بزرگوار، انساني متقي و زاهد به شمار ميرفت و همواره در مسير مبارزه و مجاهده با نفس حركت ميكرد و ضمن تقيّد به احكام شرعي با تحمل رياضت در صدد تعالي روح و اصلاح بيش از پيش نفس بود و در اين راستا غالب اوقات، به ويژه در ايام زيارتي حضرت اباعبداللهالحسين(سلام الله علیه) مثل اول ماه رجب و نيمه همين ماه و اول و نيمه ماه شعبان و روز عاشورا و اربعين حسيني با پاي پياده از نجف به كربلا مشرف ميشد».
فعاليت های علمي و فرهنگي
مرحوم خاتم يزدي، در عمر مبارك خود، فعاليتهاي فرهنگي فراواني را به انجام رساند. ايشان در مدت تحصيل در حوزه علميه يزد، هم زمان خود به تدريس كتابهاي سيوطي، مغني، شرح نظام و مطول نيز مشغول بود و با ورود به قم، به تدريس معالم، حاشيه ملاعبدالله و بخشي از شرح لمعه به طلاب همت گماشت. در نجف اشرف نيز به تدريس كفآیهالاصول، مكاسب، شرح منظومه و شرح تجريد ميپرداخت و درس خارج حضرت آیهالله خويي را نيز براي طلاب بازگويي ميكرد. ايشان پيش از اخراج از عراق توسط صدام، در سالهاي پاياني حضور در نجف اشرف به تدريس خارج فقه مبحث طهارت پرداختند.
هنگام حضور امام(ره) در نجف، مرحوم خاتم يزدي كه در دفتر معظم له مشغول به فعاليت بود، خدمات بسياري را انجام داد كه همواره مورد تأييد امام(ره) بود. با بازگشت به ايران نيز خدمات شاياني به مردم كرد. از جمله ميتوان به خدمات فرهنگي ايشان در استان يزد اشاره كرد.
فعاليت های سياسي
از آنجا كه مرحوم خاتم، در سالهاي پيش و پس از انقلاب هماره در خدمت حضرت امام خميني(ره) و از ياران صديق ايشان بودند، سينهاي سرشار از خاطرات داشتند. از جمله ميتوان به خاطرات ايشان در نجف اشرف اشاره كرد. برخورد رژيم عراق با امام خميني(ره)، داستان مرجعيت امام خميني(ره)، موضعگيري مراجع نجف در قبال تبعيد امام خميني(ره)، ديدار امام(ره) با علما و بزرگان حوزه علميه نجف و ويژگيهاي رفتاري معظم له در مدت حضور در نجف، از خاطرات خوب ايشان است كه خود، بخشي از تاريخ انقلاب را تشكيل ميدهد. از جمله كارهاي ايشان در نجف اشرف برگزاري جلسات پاسخ گويي به سؤالات و استفتائات بود كه هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء با حضور آقايان قديري و كريمي برگزار ميشد و در آن به پرسشها و استفتائاتي كه از كشورهاي اسلامي براي امام(ره) ارسال شده بود پاسخ گفته ميشد و اگر در پاسخ آن ترديد وجود داشت، از حضرت امام(ره) كمك گرفته ميشد.
فعاليتهاي سياسي مرحوم خاتم يزدي منحصر به روزگار پيش از انقلاب نبود. ايشان در سالهاي پس از انقلاب اسلامي نيز هماره به تلاش در مراكز مختلف ميپرداختند كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1- حضور در دو دوره مجلس خبرگان رهبري؛
2- دبير و عضو شوراي سياستگذاري ائمه جمعه؛
3- عضويت در شوراي استفتاء حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبري و آیهالله العظمي اراكي(ره)؛
4- نماينده تام الاختيار حضرت امام(ره) در امور حج در سالهاي پيش از انقلاب و نيز عضويت در بعثه ايشان در پس از انقلاب؛
5- ممتحن دروس خارج حوزه علميه قم و ارزيابي توان علمي نمايندگان ـ مجلس خبرگان رهبري.
سرانجام اين عالم رباني، در روز بيستم شهريور ماه سال يكهزار و سيصد و هشتاد و يك، پس از عمري مجاهدت، دعوت حق را لبيك گفت. پيكر مطهر ايشان در جوار كريمه اهل بيت، حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد. در بخشي از پيام مقام معظم رهبري به مناسبت درگذشت ايشان، آمده است: «اين عالم بزرگوار از جمله چهرههاي پرهيزگار علمي در حوزههاي علميه شيعه به شمار ميرفتند و سالها در نجف و قم به افاضه و تدريس اشتغال داشتند. همچنين از ياران نزديك امام راحل (قدس الله نفسه) در طول زمان به حساب ميآمدند. درگذشت ايشان براي حوزههاي علميه، به خصوص كساني كه از دانش ايشان بهره ميبردند، ضايعه و خسارت محسوب ميگردد».