حجتالاسلاموالمسلمین علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به انتشار برخی سخنان موهون علیه شیخ صدوق و شیخ مفید در فضای مجازی و همچنین برخی سخنان اهانتآمیز در مورد وضعیت اخلاقی و فرهنگی شهر مقدس قم، روز شنبه مورخ ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در ابتدای درس خارج خود با اشاره به حدیثی از امام هادی (ع) نکات مهمی را در این رابطه مطرح فرمودند که در ادامه متن کامل بیانات ایشان جهت بهرهبرداری علاقهمندان آمده است.
بسمالله الرحمن الرحیم
«لولا من یبقی بعد غیبه قائمنا (ع) من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنقضین لضعفاء عباد الله من شباک ابلیس و مردته من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله»
در این سالهای اخیر بهویژه ماههای اخیر برخی حرکات دارد رخ میدهد و حدس زده میشود تشدید شود بنده هم لازم میبینم هم به آن حرکات اشارهکنم هم نکاتی را در اطرافش بگویم.
این حدیث که در ابتدا ذکر شد از امام هادی (ع) است که نقش عالمان را بعد از غیبت بیان میکند و شنیدنی است. زمانی که هنوز غیبتی واقع نشده، ولی امام هادی (ع)، هم آینده را از جهت امواج ضلال پیشبینی میکنند و هم نقش ائمه (ع) را میفرمایند.
امام (ع) میفرمایند: اگر نمانند عالمانی که دعوت کنند مردم را به امام زمان، به امامت و از دین امام زمان دفاع کنند با حجت و دلیل و دستگیری نکنند ایتام آل محمد را از شیطان و مردهاش (امواج ضلال) از دامهایی که اینها پهن میکنند، دشمنان دین خدا، دشمنان امام زمان، یک نفر بر دین خودش باقی نمیماند.
این معنایش این است که اگر اثری است، اگر ذکری است، اگر شیعهای است، به خاطر زحمات علما است. غیبت واقع شد، عالمان هم آمدند و عهدهدار حفظ دین شدند برخی از مردم هم آمدند که دین را حفظ کردند. منتهی همه میدانیم که در این میان برخی خیلی خوش درخشیدند امثال شیخ صدوق، شیخ مفید علامهی حلی و بزرگان دیگر. چنانکه برخی از مردم خیلی خوش درخشیدند مانند مردم کوفه (البته بگذریم از آن مقطع خاص) اما شاید هیچ بلدی و هیچ شهری مانند قم ندرخشید. از همان اوایل، حوزهی قم، مردم قم تا حالا که وضعیت را میبینید و اگر تاریخ را نگاه کنید جالب است که ببینید در تاریخ بر قم چه گذشته و همه از طرف دشمنان بوده و البته طبیعی است و دشمن همین است؛ اما چیزی که تعجببرانگیز است این است که گاهی خودی نماها حملاتی به این کانونها میکنند و هیچ توجیهی ندارد مگر مسائلی که شاید خیلی ذکر کردنش خوشایند هم نباشد.
بعدازاین مقدمه من سه جریانی که اخیراً گذشته و در فضاها هم مطرحشده و افکاری را مشغول کرده است را بیان میکنم. اخیراً کلیپی از یک آقای معمم با عکس و صدا و تصویر در فضای مجازی آمده است که صحبت میکند راجع به حملات شیخ مفید به شیخ صدوق. کتابی را میآورد که شیخ مفید در آن کتاب شیخ صدوق را دیوانه معرفی کرده، کسی که تکلیف از آن ساقطشده است معرفی کرده، صاحب هوا یعنی هم غیر عاقل و هم غیر متدین و غیر عادل معرفی کرده و بعد هم خیلی با آبوتاب عبارت را نشان میدهد و یک نتیجه گرفته که در این جریان یکی فاسق و فاسد است، یا شیخ مفید راست میگوید پس صدوق این است بعد شما میخواهید روایات صدوق را بگیرید؟! یا شیخ مفید دروغ میگوید و اشتباه میکند پس شیخ مفید این انسان است با چنین اشتباهات بزرگی.
مطلبی دیگر از یک فرد کلاهی در فضای مجازی پخش شد. مخصوصاً آن قسمتی که ناراحتکننده است در مورد شهر قم، دختران قم و تعبیر به اینکه این شهر پر است از فاحشه، پنجتاپنجتا، چهارتاچهارتا، کنار خیابان میایستند باحجاب کامل بعد کافی است که یک ماشینی توقف کند، میریزند دور ماشین و عرضه میکنند خودشان را و بعد میگوید من خودم رفتم قم ماشینم خراب شد یک (تعبیر میکند به) فاحشه چسبید به ماشین که خودش را عرضه کند. این هم اخیراً در فضای مجازی آمده است.
یک نکتهی دیگر هم این است که از همه جدیدتر است: علامه حلی نصف شب بود فهمید بالغ شده، چهارده سالش بود (حالا چطور نصف شب متوجه شد معلوم نیست) همان وقت خانوادهاش را مجبور کرد که بروند خانهی همسایه و دختر همسایه را برایش بگیرند (بگیرند یعنی بگیرند و بیاورند نه اینکه بگیرند باهم بروند نماز جعفر طیار بخوانند)
برخی جریانهای دیگر هم وجود دارد.
من چند نکته بیان میکنم.
اولاً راجع به مورد اول. یک کتابی است به نام «النکت الاعتقادیه» در این کتاب رسالهای است به نام «عدم سهو النبی» که این فرد معمم از این رساله میخواند. البته در برخی از چاپها هم آمده است از شیخ مفید اما این کتاب صدها سال است در انتسابش به شیخ مفید بحث است و برخی رسماً رد کردهاند. مثلاً شیخ علی نوادهی شهید ثانی میگوید من تأمل جدی دارم در انتساب این کتاب به شیخ مفید. شیخ آقابزرگ ـ ما در شناخت کتاب یک شیخ آقابزرگ داریم ـ ایشان میگوید استبعاد شیخ علی فی محله بعد اضافه میکند و لا سیما مع عدم ذکر النجاشی لهذا الجواب فی فهرسه چون رسالهی عدم سهو نبی میگویند جواب صدوق است ایشان میگوید جناب نجاشی که همهی کتابهای شیخ مفید را بنا داشته نقل کند و در مقام حصر هم بوده چنین کتابی را به شیخ مفید نسبت نداده است. ابن شهرآشوب رد میکند و از معاصران هم جناب آقای زنجانی سلمه الله رد میکنند و تحقیقی که آقای رضا مختاری دارد و بعد رد میکند. ایشان حاشیه نمیزند و تأیید میکند این عدم انتساب و تحقیق ایشان را. مرحوم نجاشی یکجایی میگوید این کتاب برای ابوعلی نامی است البته قاطعانه نمیگوید ولی احتمال میدهد. خود شیخ مفید وقتیکه از کتابهایش نام میبرد هیچ کجا از این کتاب اسم نبرده و یک جای دیگر وقتی میخواهد به شیخ صدوق جواب دهد با احترام یاد میکند. از آنطرف نجاشی شاگرد شیخ مفید است وقتی از شیخ صدوق یاد میکند خیلی با احترام یاد میکند. این وضعیت این کتاب است. ما داریم نمونههای دیگری که کتابهایی به افرادی منسوب است اما ثابت نیست بعضاً هم عدمش ثابتشده است. مثلاً اشعثیات به محمدبن محمد اشعث منسوب است چاپ هم شده ولی بزرگان مشکوک میدانند و رد میکنند. حال کتابی با این وضعیت را بیاوریم در فضای مجازی بعد آن عبارت مفید را نقل کنیم علیه صدوق؟ این علمیت کار.
نکتهی دیگر معمولاً در بحثهای علمی مخصوصاً درگذشته این عرف بوده است؛ اگر شما کتابهای دههی پنجاه را ببینید آقای نعمتالله صالحی نجفآبادی کتاب شهید جاوید را نوشت. این کتاب حوزه را به خود مشغول کرد و موافقان و مخالفانی پیدا کرد، مخالفان بزرگواری داشت که ردیههایی بر آن نوشتند. آن کتابهای رد اگر شما الآن ببینید میگویید اول تا آخر فحش است و خوب نیست ولی آن زمان عرف بود، ما درگذشته حملات تند داشتیم میگفتند این مطلب یضحک به الثکلی، لا یتفوه به العاقل اما امروزه نه، برخی چیزها را باید در زمان خودش دید، برخی از امور را باید عرف زمان خودش را دید. مثلاً صاحب جواهر صفحات متعدد از جایی نقل میکند، آدرس هم نمیدهد، اگر بخواهند به او نمره دهند خیلی نمرهی بدی باید بدهند ولی آن زمان این عرف بوده است و امروز این خیلی بد است و بحث مالکیت فکری و سرقت علمی مطرح میشود. اینجور مطالب باید در زمان خودش دیده شود. علاوه بر اینکه همین الآن هم این تعابیر به نحوی است مثلاً میگوییم انسان عاقل این حرف را نمیزند یا میگوییم کسی که این حرف را بزند باید تکلیف از او برداشته شود ولی همهی اینها از باب جواب دادن است و قصد جدی در آن وجود ندارد.
یک سؤال: واقعاً هدف چیست؟ این چه معضلی را حل میکند؟ برفرض همهی این حرفها درست باشد حال ما میخواهیم سؤال بپرسیم این چه مشکلی را حل میکند؟ اگر از این طریق میخواهیم تعارض افکار و آراء را نشان دهیم میتوان خیلی متینتر و آرام تر این کار را انجام داد. کدام قوم و قبیله اینگونه با بزرگانشان رفتار میکنند؟ چطور همه در حاشیهی امن هستند اما به تراث و عالمان شیعه که میرسد همهچیز مباح میشود.
اما راجع به مطلب دوم: من و شما در قم زندگی میکنیم واقعاً وضعیت قم اینگونه است؟! هر وقت ماشینمان خراب میشود یک فاحشه میچسبد به ماشین ما؟! در طول تاریخ اینگونه بوده؟! این حرفها را نباید ساده گرفت با این حرفها وقتی یک خانم قمی بیرون برود خجالت میکشد که بگوید من اهل قم هستم. انصافاً امروز که وضعیت قم ناراحتکننده شده است و برخی هم تذکر دادهاند، همه هم میدانند اما وقتی انسان بیرون میرود. مثلاً میرود تهران، میرود شهرهای دیگر، بعد برمیگردد قم یک احساس دیگر دارد. هزاران هزار خانم باحجاب هستند و اینطور نیست. حالا این حرف برای چه زده میشود؟ ما در قم هستیم و میفهمیم اما دیگران که داخل قم نیستند چه نگاهی به شهر قم به دختران و زنان قم پیدا میکنند؟ این حرف چه معضلی را حل میکند؟ آیا اگر ما میخواستیم جریان عقد موقت را بزنیم یا جریان یک کانون تعدد همسریابی را بزنیم باید اینطوری بگوییم؟ دروغ، خلاف واقع بگوییم؟
اما مورد سوم: من واقعاً نمیدانم این اشخاص برای مخاطبانشان سهمی از عقل قائل هستند؟! بچهی چهاردهساله نصف شب احساس کند بالغ شده، همان نصف شب پدر و مادرش را مجبور کند که دختر همسایه را برایش بگیرند، این حرف در فضای مجازی که هزاران دختر بزرگ، پسر بزرگ که نمیتوانند ازدواج کنند مطرح میکنیم؛ اولاً این حرف را از کجا آوردی؟ ممکن است بگوید فلان کتاب نوشته است، آیا هر نوشتهای درست است؟ یکزمانی میگفتند دختر نهسالگی باید خانهی شوهر باشد آیا حالا هم میتوانیم این حرف را بزنیم؟ زمان و مکان در نقل مطالب خیلی تأثیر دارد.
بنده معتقد هستم اینجور صحبتها چه قائلان بخواهند و چه نخواهند، چه انقلابی باشند چه غیرانقلابی، چه مرتب از مقام معظم رهبری و نهادهای انقلابی یاد کنند و چه نکنند، چه معمم باشند و چه شخصی، چیزی جز خدمت به دشمن نیست. لذا شما ببینید که چه کسانی میخواهند این مطالب پخش شود و دستبهدست بچرخد؟ این خود یک معیار است که چه کسانی علاقه دارند که این مطلب پخش شود؛ یعنی در خدمت دشمن بودن است.
نکتهی دوم؛ این افراد یا جاهل هستند، یا مأمور هستند. مأمور هم لازم نیست علنی کند و تابلو بزند ممکن است شخص بمیرد و مأمور بودنش معلوم نشود و اینیک مطلب روشنی است.
نکتهی سوم این است که این افراد معمولاً در راستای کارشان خودشان را به یک جاهایی وصل میکنند به کانونهای قدرت یا حرفهای قشنگ میزنند. در همان مصاحبهی شهر مقدس قم حرفهایی زدهشده است که بخشی از آنها درست است. اصولاً کسانی که میخواهند حرف باطلی بزنند اینها حرفهایی میزنند که بخشی از آن درست است و اینگونه نیست که همهاش باطل باشد؛ و تاکتیک این است که چند حرف قشنگ بزنند و در میانش حرف باطلی هم بزنند. من مطلبی را داخل پرانتز نقل کنم من لحظهای از این وضعیتی که در کشور پیداشده البته نمیخواهم سیاه نمایی کنم، غافل شوم میلیونها پسر و دختری که میخواهند ازدواج کنند و نمیتوانند. مسئلهی گرانی و بیکاری یک مسئله است خودمان هم به خودمان رحم نمیکنیم فلان ثروتمند در عروسی فرزندش به دخترش یک سوییچ ماشین میدهد و این رسم میشود، تالار میگیرد رسم میشود و همه باید بگیرند و اگر صدای من را کسی از متمولان میشنود باید یک نهضتی در متمولان متدین پیدا شود، چه اشکالی دارد انسان متمولی که دو دختر داشته فرض کند که سه دختر دارد و جهیزیهی یک دختر را بدهد. برخی از راهکارهایی هم که برخی از افراد میدهند اینها راهکار نیست، مثلاً چندهمسری و … البته من نمیخواهم برخی از مسائل را انکار کنم.
قم برای ما یک تراث است، علامهی حلی یک تراث است، شیخ صدوق یک تراث است. اگر آنوقتی که شخصی آمد در قم صحبت کرد و مطالبی (به نظر ما غیرواقع) را گفت و اینطور القاء کرد که یک صف هفتصد هشتصد نفره تشکیلشده برای چاپ رساله و همه منتظر این هستند و از قم همین برمیآید، اگر با این شخص برخورد مناسب میشد که البته برخورد نشد و فرش قرمز پهن بود پهنتر شد، اگر برخورد میشد شاید قدری کنترل میشد و حالا هم دیر شده ولی جلو ضرر را هر وقت بگیرند نفع است البته عادلانه. یک نفر میگفت چرا برخورد قضایی؟ باید برخورد علمی شود. من نمیدانم با این حرف که قم پر از فاحشه شده برخورد علمی یعنی چه؟ یعنی بگوییم نه نشده؟ آن مورد اول برخورد علمیاش همان کاری است که من کردم و اگر تکرار شود باید تنبیهاتی باشد و به نظر ما نهادها و مجاری قانون، بزرگانی که میتوانند البته برخی اوقات حرف بزرگان شنیده نمیشود؛ در همان جریان قم دوتا از مراجع برجستهی انقلابی آمدند ولی هیچ اثری مترتب نشد. ولی مجاری قضایی و قانونی باید عادلانه برخورد کنند. ما هم باید حواسمان جمع باشد، برخی حرفی زده میشود که بهانه به دست چنین افرادی داده میشود. هر حرف راستی را نمیتوان زد، هر حرف درستی را هرزمانی نمیتوان زد، هر حرفی را هر کس با هر مخاطبی نمیتوان زد، قرآن میفرماید: شما مسئول برداشت دیگران از سخنانتان هستید. «لا تقولوا راعنا و قولو انظرنا» بله یکمرتبه برداشت غیرعادی میشود آن را ما مسئول نیستیم ولی برداشتهای عادی و عرفی را ما مسئول هستیم، ولی ظاهراً برخی نمیخواهند حواسشان به حرفهایشان باشد.
هیچگاه فراموش نکنیم این کلام امام هادی(ع) را که: «لولا من یبقی بعد غیبه قائمنا (ع) من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنقضین لضعفاء عباد الله من شباک ابلیس و مردته من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله»
الحمد لله رب العالمین