اعلاميه ی جمعی از فضلاء و اساتيد حوزه علميه قم درباره ی ملاقات آيتالله خويی با فرح ديبا
در آذرماه ۱۳۵۷
«يخادعون اللّه و الذين آمنوا و ما يخدعون الا انفسهم و ما يشعرون»
«میخواهند خدا و مومنان را بفريبند اما جز خود كسی را فريب نمیدهند ولی شعور كافی ندارند»
انتشار خبر ملاقات يكی از مهرههای رژيم جبار ايران در نجف اشرف با حضرت آيتالله العظمی خويی در روز عيد غدير مانند بمب در داخل و خارج كشور منفجر شد. موجی مهيب از خشم و خروش طبقات مختلف مردم را برانگيخت. حوزههای علميه، دانشگاهيان، بازاريان و همه اقشار جامعهای كه سالهاست زير چكمه خونخواران رژيم دست و پا میزنند، تحت لوای مذهب از بذل جان و مال دريغ نمیورزند، آتش خشمشان همه جا افروخته شده و هر نقطه را بخواهند خاموش كنند نقطههای ديگر زبانه میكشد و هر يك عزيزی از دست داده يا زندانی در بند دارد يا به گونه ی ديگری تحت فشار قرار گرفته و اينك بر اثر فداكاريهای فراوان شاهد دست و پا زدنهای محتضرانه آن هستند، دچار بهت و حيرت شدند و عكسالعملهای گوناگونی نشان دادند و سيل سؤالهای اعتراضآميز از هر جانب برخاست كه «چگونه حضرت آيتالله او را بحضور پذيرفته؟ مگر اين عناصر نيستند كه تا ديروز میگفتند مذهب در كشور ما نقشی ندارد؟ و در هند از زردشتيان تشويق كردند و در شيراز آتش را به عنوان حمايت از آتشپرستها روشن كردند و تاريخ اسلام را تغيير دادند؟ مساجد و قرآنها را به آتش كشيدند؟ مگر اين شخص نبود كه جشن هنر شيراز را به راه انداخت و از اعمال زشت و شنيع و شرمآور با دادن مدال به عنوان سنتشكنی تشويق كرد؟ مگر اينها نيستند كه از پول ملت فقير ثروتهای بی حساب به هم زدهاند و در رديف ثروتمندترين خانوادههای جهان درآمدهاند. مگر منافع و معادن و هست و نيست مملكت را كسی غير از اينها به تاراج داده؟ مگر اين رژيم نيست كه سيلاب خون در شهرها به راه انداخته و هزاران مادر را به داغ فرزند دچار ساخته و هزاران خانواده را بی سرپرست كرده؟ مگر اينها در شهر مذهبی قم صدها كشته و هزارها مجروح به جای نگذاشتند؟ مگر خاك سراسر كشور از شرق و غرب، شمال و جنوب و مركز از دست اين چنگيزها رنگين نشده؟ مگر يك نمونه كشتار اينها قتل عام پنج هزار نفری در ميدان ژاله و نمونه ديگرش كشتار دسته جمعی هفتصد نفر در سينما ركس آبادان نيست؟ مگر حرمت ناموس مردم مسلمان به دست اين جباران در شيراز، همدان، كرمان و غيره هتك نشد؟ مگر زمانیپورها و رزمیها را غير از اينان كسی به جنايت فجيع واداشت؟! مگر اين دستگاه نيست كه حدود ده ماه است مهلت نمیدهد خونهای مردم ايران در خيابانها خشك شود و صدای رگبار گلوله قطع گردد و فضای مملكت از دود گازها خالی شود؟» البته هنوز كيفيت اين ملاقات و گفتگوی فيمابين و اينكه آيا اجازه قبلی بوده يا بدون اجازه روشن نيست و پيش از روشن شدن وضع اظهار نظر قاطع در تفصيل قضايا مشكل است، ولی حقيقت هر چه باشد طراحان اين نقشهها بايد بدانند بسيار دير از خواب بيدار شدهاند. ملت مسلمان ايران پس از سالها تجربه و شناخت ماهيت دستگاه به نعمت آگاهی و هوشياری دست يافته، قشرهای مختلف و مناطق گوناگون همه كم و بيش رشد فكری و اجتماعی يافتهاند و از اين موهبت الهی برخوردار گشتهاند. نهضت ديگر مربوط به يك طبقه و يك گروه يا يك استان و منطقه نيست. همه يك دل و يك زبان به پاخاستهاند و هماهنگ در برانداختن استبداد، ستم، اختناق، ديكتاتوری و غارت تحت لوای مذهب از بذل مال و جان دريغ نمیورزند و آتش خشم ملت همه جا افروخته شده و هر نقطه را بخواهند خاموش كنند، نقطههای ديگر بيشتر زبانه میكشد.
آيا رژيم خود باخته میپندارد با ديداری از يك مقام مذهبی فجايع بيشماری را كه مردم هر روز به چشم خود میبينند، میتوان مصالحه كرد، و سيل خونی را كه چهره مملكت را رنگين ساخته با آن شستشو داد؟ آيا واقعاً اينها تصور میكنند ملت اين قدر بیتميزند كه با يك زيارت نجف، به گلوله بستن صحن و حرم حضرت رضا عليهالسلام و كشتن جوانهای مردم در كنار مرقد مطهر آن حضرت را ناديده میگيرند؟ آيا هنوز جامعه ی ايران را نشناختهاند و باورشان آمده كه میتوانند يك صحنهسازی و نمايش را مجوز كشتارهای دستهجمعی و جنايتهای رنگارنگ قرار دهند؟ بايد بدانند كه با اين نكاتی كه حضرت آيتالله العظمی خمينی به مغزهای جامعه داد، مردم چنان بيدار شدهاند كه هزار برابر اين خيمهشببازيها هم نمیتواند آنها را از راه خود بازگرداند و خردهای بيدار شده را دوباره به خواب سنگين فرو برد. نصرت دين و آگاهی و استقامت بيش از پيش مسلمين و دفع شر اشرار را از درگاه خداوند متعال خواستاريم.
والسلام علی من اتبع الهدی
ابوالفضل النجفی الخوانساری، علی مشكينی، حسين نوری، مسلم ملكوتی، محمد فاضل ، سيد عبدالحسين بهشتی، سيد حسين برقعی قمی، علی احمدی ، محمد حسين مسجد جامعی، احمد آذری قمی، عباس محفوظی، محمد مهدی ربانی ، محمدرضا گلسرخی كاشانی، رضا توسلی، محسن حرم پناهی، محمد الشاه آبادی ، هاشم تقديری، سيد يوسف مدنی، سيد محمد حسينی كاشانی، سيد ابوالفضل ميرمحمدی ، احمد دانش، مهدی الحسينی الروحانی ، سيد كاظم حسينی، يعسوبالدين رستگاری جويباری، محمدعلی گرامی، حسن تهرانی ، يدالله دوزدوزانی، محمدحسن المرتضوی النگرودی، سيد علی محقق، علی اكبر مسعودی، محمدعلی فيض گيلانی، مرتضی بنی فضل ، ابوالحسن مصلحی، محیالدين فاضل، غلامحسين حقانی، رضا استادی، حسين راستی كاشانی، احمد پايانی ، سيد محمدتقی شاهرخی، محمد محمدی گيلانی، احمد جنتی، محمد مؤمن، محمد يزدی، صادق خلخالی، سيد حسن طاهری، محمد علی شرعی.
آذر / ۱۳۵۷