اعلاميه ي حوزه ي علميه ي قم درباره ي تيرباران پنج تن از جوانان مسلمان و مبارز در پي سفر نيكسون رييس جمهور آمريكا به ايران
خرداد ماه ۱۳۵۱
اعلاميه ي شماره ۱۰ حوزه ي علميه قم
جلاد بينالمللي، رييس جمهوري آمريكا، روز سهشنبه ۹ خرداد وارد ايران ميشود. حكومت دستنشانده و غلامان حلقه به گوش در ايران براي خوشخدمتي، عده ديگر از جوانان مسلمان وطنخواه فاضل را كه هر كدامشان مايه افتخار مملكت بودند، اعدام نموده (محمد حنيفنژاد، عبدالرسول مشكينفام، اصغر بديعزادگان، محمد عسگرزاده و سعيد محسن) و جمعي ديگر به حبس ابد محكوم و در سياهچالهاي زندان، انواع و اقسام آزار و شكنجههاي وحشيانه نسبت به آنان انجام ميشود و قبلاً نيز جمعي را اعدام نموده بودند.
حوزه علميه قم كه در طليعه آن مراجع تقليد هر كدام در حد وسع، ابراز انزجار و تنفر نمودند، مجلس فاتحه تشكيل داده و در مجامع بزرگي كه تشكيل دادند ابراز انزجار دسته جمعي نمودند و روز ۵ شنبه ۲۸/۲/۵۱ در حدود سيصد نفر از محصلين و فضلاي حوزه علميه قم به تهران رفته، در آنجا نيز مجلس بزرگي در حضور آيتالله العظمي خوانساري و بازاريهاي تهران تشكيل و اظهار همدردي نمودند. حوزه ي علميه قم عيد مولود را عزاي عمومي اعلام نموده و انزجار و تنفر شديد خود را نسبت به اعمال وحشيانه و قرون وسطايي دولت جبار ابراز نمودند و در اعلاميههاي جامعي از طرف حضرات آيات عظام و مراجع تقليد حضرت آيتالله العظمي شريعتمداري، حضرت آيتالله العظمي ميلاني و حضرت آيتالله العظمي گلپايگاني، حضرت آيتالله العظمي نجفي منتشر شد كه در اعلاميه شماره قبل درج گرديده و نيز در اعلاميه مفصل و مشروحي كه از جانب حضرت آيتالله العظمي آقاي روحاني منتشر شده بود، اين جملات به چشم ميخورد:
«دنيا بداند، در اين ايام فجايعي در ايران انجام ميشود كه روح تاريخ بشريت را سياه كرده. فجايعي كه طي قرون و اعصار كمتر نظيرش را ميتوان يافت. دستگاه حاكمه سياهكار كه از جواب اعتراضات مستدل و قانوني مردم مسلمان ايران مخصوصاً جامعه روحانيت و جوانان دانشگاهي فاضل و متدين عاجز شده و محكوميت پرافتضاح خود را درك كرد و حتي لمس كرده، وقتي ديد اسلام و مسلمين با هدفهاي شوم و شيطاني او موافق نيستند براي حفظ حيثيت ساختگي و موجوديت ننگين خود به مقتضاي مثل معروف «بالاي سياهي رنگي نيست» تصميم ناپاك و گستاخانه گرفت. تصميم سياهي كه اعصاب هر انساني با شرفي را مرتعش ميسازد. آري، تصميم گرفت هر چه بر سر راه جهنمي او بيايد از قانون اساسي گرفته تا مذهب حقه جعفري و قرآن و اسلام و مردان با فضيلت و تقوي همه را بكوبد و بشكند و در هم بريزد، ببندد، بكشد تا با اين مانور وحشيانه و كثيف باشد كه تا چند روزي بيشتر به حيات پليد خويش ادامه دهد. ولي افسوس، اين خوابهاي شيطاني و اين اعدامهاي دسته جمعي جوانان مسلمان و غيور نه تنها آتش نفرت عمومي را خاموش نميكند بلكه بدين وسيله پايههاي حكومت ظالمانه خود را سست نموده و به زندگي كثيف خويش خاتمه ميدهد. «جلاد قرن بيستم بداند كه هر قطره از خون بيگناه اين جوانان مسلمان وطنخواه و فرزندان توده زحمتكش ايران، دريايي از خشم و غضب متلاطم خواهد شد و تلاطم توده اجتماع سدي است در مقابل ستمگران و جباران». به اميد آن روز.
حوزه ي علميه ي قم
خرداد/۱۳۵۱