آیت الله علی افتخاری (ره)

علی افتخاری

آیت‌الله حاج شیخ علی افتخاری گلپایگانی(قدس سره)، فرزند مرحوم ثقه الاسلام ملا حیدر آقا فرزند ملاّ حبیب در گلپایگان در خانواده‌ای اهل علم و حدیث متولد شد. در طفولیت، پدرش به رحمت الهی واصل شد و مقدمات را در مدرسه حوزوی گوگد گلپایگان خواند.

سپس عازم قم شد و در مدرسه فیضیه در حجره قمیّین که اولین حجره مدرسه بود ساکن شد که حجره نمناک و بدون امکانات بود و فقط یک زیلو داشت. ایشان با صبیه مرحوم حجه الاسلام محمد نخعی (که عالمی زاهد و متّقی و پارسا بود) ازدواج نمود.

شرح لمعه، معالم و قسمتی از فصول و رسائل را به ترتیب نزد مرحوم آیه الله صدوقی، حاج شیخ احمد غروی، حاج شید مهدی مازندرانی، حضرت میرزا محمد مجاهدی، حاج شیخ عبدالرزاق قائینی و حاج شیخ عبدالجواد سدهی قدّس الله اسرارهم خواند.

کفایه را خدمت مرحوم آیه الله سلطانی و … خوانده و مکاسب محرّمه را با مرحوم آیه الله ستوده مباحثه می‌کرد.

قسمتی از منظومه حکمت سبزواری را خدمت حضرت آیه‌الله بهجت گیلانی فومنی و قسمتی از اسفار را خدمت مرحوم آیت‌الله علامه آقای سیدمحمد حسین طباطبایی تلمذ کرد. قسمتی از شرح تجدید را خدمت مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری و حاج شیخ عبدالرزاق قائینی و حاج سید محمد حسین قاضی تبریزی خواند و همچنین در جلسات تفسیر مرحوم علامه طباطبایی شرکت می‌نمود. بعد از رحلت مرحوم آیت الله العظمی اصفهانی به نجف اشرف مشرف شد. خارج مکاسب را ترد مرحوم آیت الله العظمی حاج سید جمال الدین گلپایگانی و حاج میرزا حسن یزدی فرا گرفت.

زمان اقامت در نجف در مدرسه حاج خلیلی و مدرسه صدر ساکن بود و درس خارج آیه الله خوئی را تقریر نمود. مدتی در درس حاج شیخ حسین حلّی، حاج میرزا باقر زنجانی و آیه الله شاهرودی حاضر شد و مدتی با شهید حاج شیخ مرتضی بروجردی، قسمتی از مکاسب را مباحثه می‌نمود. در بازگشت به ایران در درس آیه الله بروجردی رحمه‌الله، حضرت آیه‌الله گلپایگانی قدس سره، بطور مرتب حاضر می‌شد و در درس اصول مرحوم امام خمینی قدس سره شرکت می‌کرد. اکنون مناسب است بعضی از خصوصیات آن عالم وارسته را برای تکریم آن مقام الهی و نیز برای استفاده برادران ایمانی و طلّاب عزیر بیان نماییم.

«زاهد و پارسا»

دوری از تجمیع زخارف دنیا و مخالفت قولی و عملی آن بزرگوار با گرایشات رنگارنگ مادی از ویژگی‌های ممتاز و بارز آیه‌الله افتخاری بود لکن در عین حال از رسیدگی به طلاب و نیز مستمندان هرگز غافل نشد و تا آخرین روزهای زندگی در این زمینه فعال بود و پس از وفات وی بود که فرزندان و دوستان معظم له به بعضی از این نوع خدمات وی اطّلاع یافتند.

«عالمی وارسته»

سالهای طولانی عضو شورای استفتائات مرحوم حضرت آیه‌الله گلپایگانی و سپس سالها در استفتائات مرحوم حضرت آیه‌الله بهجت بود و علاوه براین، در سطوح عالیه حوزه علمیه قم بعنوان ممتحِن شفاهی ایفای نقش می‌نمود. در حلّ مسائل و مشکلات مربوط به احکام دینی بخصوص مسائل فراوان حج، خدمات فراوان انجام داد. تألیفات مفید و کارساز آیه‌الله افتخاری بویژه در حوزه حج‌گزاری، مناسک عمره، حج و سائر فعالیتهای علمی و دینی وی، نماد بُعد والای علمی این عالم وارسته است.

«فعال و پرتلاش و خستگی ناپذیر»

خدمات علمی ایشان هیچگاه تعطیل نشد، سال‌ها در منصب امامت جمعه انجام وظیفه می‌کرد. در جبهه‌ی جنگ تحمیلی در جنوب و غرب حاضر می‌شد، سالهای متمادی عضو شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم، در پاسخ به سؤالات مختلف احکام، عقاید، اخلاق، سلوک، در بیت مرحوم آیه‌ا…گلپایگانی، مرحوم آیه‌ا…بهجت، در دفتر مقام معظم رهبری، و در سفرهای فراوان حج و عمره راهنما و آرامش بخش بود. خود وی در این رابطه می‌نویسد: چهل سال در جلسه استفتاء در خدمت حضرت آیه‌الله گلپایگانی و خدمتگزار اهل علم و فضل بودم و گفته‌اند: بیش از ده سال در خدمت حضرت آیه‌الله بهجت در جلسه استفتاء و فعالیت‌های دیگر مشغول بودم. شب‌ها نماز جماعت را در مسجد حضرت آیه‌الله گلپایگانی و ظهر در مسجد صفائیه اقامه‌ی جماعت نمود که نماز جماعت ایشان از شکوه خاص، آرامش و اخلاص برخوردار و مورد احترام خاص حوزویان بود. وی مقید بود که محرم و صفر و همچنین ماه مبارک رمضان شاید بیش از چهل سال جهت تبلیغ و ارشاد به گلپایگان برود و در مسجد مرحوم حجه الاسلام در خدمت مومنینی و مراجعین بود. با اینکه از لحاظ سنّی می‌بایست از فعالیت‌های مختلف خویش بکاهند، لکن با کمال اخلاص و احساس مسئولیت به خوبی از عهده بر می‌آمد و هرگز احساس خستگی نکرد. تا این اواخر همچنان به تدریس فقه و بعضی مباحث اخلاقی و تفسیری اهتمام داشت.

« اسوه تواضع »

هرگز خودستائی و عجب در قاموس زلال و پاک زندگی آن بزرگ مرد دیده نشد، تواضع و فروتنی خصلت برجسته او بود. همواره در میدان مبارزه با نفس آماده بود و با عمل و رفتار متواضعانه همگان را به خیر و رشد راهنمائی می‌کرد و اینچنین به معروف، امر می‌نمود و از منکر نهی می‌کرد.

در سنّ هفتاد سالگی یعنی پانزده سال قبل از رحلت، در نوشته‌های خود آورده است: بنابر شناسنامه، اکنون هفتاد سال تمام می‌شود و من رو سیاه هفتاد روز هم اطاعت ندارم چه رسد به هفتاد سال، باید بگویم ایام عمر سر آمد و چیزی از نسیم انسانیت و آدمیت استشمام نکردم.

عمرم در غفلت سپری شد و اگر فضل و رحمت الهی نباشد گرفتار عقوبت خواهم بود.

و در وصیت نامه خویش آورده است: اگر خداوند متعال، أجل مرا در حرمین شریفین قرارداد، همانجا دفن شوم و اگر در قم، أجل رسید در مقبره شیخان جنب قبر فرزند شهیدم محی الدین قرار گیرم.

وقتی از ایشان خواسته شد موعظه‌ای بنماید، بعد از مقدّمه‌ای گفت: امیدوارم در مرحله‌ی اول بتوانیم خودمان را حفظ کنیم و به خودم می‌گویم که مواظب خودت باش. اگر کسی صدای مرا می‌شنود و اثری دارد می‌گویم مواظب خودتان باشید.

تذکری که به رفقا و برادران بخصوص طلاب جوانی که مشغول تحصیل هستند عرض می‌کنم، با امکانات و شرایطی که فعلاً موجود است اگر کسی در تحصیل کوتاهی بکند انصافاً مقصر خواهد بود الفُرصّه تمرّ مرّ السّحاب.

وقتی از ایشان در مورد عنایات حضرت حق متعال در حج و مناسک آن سؤال شد با اشاره گفت: اگر کسی موفق شود در حرمین شریفین حالی پیدا بکند، انشاء الله مورد عنایت هم واقع می‌شود.

خداوند انشاء الله وجود مقدس حضرت بقیه الله امام زمان (عج) را از همه ما راضی و خشنود بفرماید و ما را موفق بدارد که بتوانیم رضای آن حضرت را جلب کنیم و اسباب ناراحتی برای آن حضرت نشویم.

«غروب ستاره»

در تاریخ پانزدهم ربیع الاول سال ۱۴۳۱ قمری، به همراه بعضی اعضای خانواده عازم عتبات عالیات شدند.

وی، مکرر مرقد مطهر معصومین(سلام الله علیهم) مدفون در نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و قبور اولیاء الله را زیارت می‌نمود و پس از همه این‌ها، وقتی کاروان در تکاپوی بازگشت به ایران بود، زیارت مقابر را به وصال (انشاء الله) بدل نموده در حالی‌که اثری از خستگی یا رنجوری و ضعف در ایشان نبود، با حالتی شاد و شعفی غیر قابل وصف در ۱ اسفندماه سال ۱۳۸۹ روح بلندش قفس جسم را در هم شکست و پرواز نمود و روز ولادت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در وادی السلام نجف در جوار مولایش علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) به خاک سپرده شد.