بيانيه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره انتخابات مجلس خبرگان
در تاريخ ۰۱/۰۹/۱۳۶۲
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد(ص) خاتم النبين و اله الطاهرين سيما مولانا حجةبن الحسن العسكري ارواحنا لتراب مقدمه الفداء»
با فرا رسيدن فصل انتخابات ملت مسلمان كشور در برابر يك آزمون بزرگ تاريخي و يك وظيفه خطير الهي قرار ميگيرد.
چرا كه ميخواهد سرنوشت اين كشور بزرگ اسلامي را در لحظاتي بسيار حساس براي هشت سال ديگر رقم زند، ۸ سالي كه از نظر وضع خاص تاريخي ممكن است بازتابش قرنها بماند.
موقعيت مجلس خبرگان چيزي نيست كه بر كسي مخفي باشد چرا كه مجلس در برابر نظام جمهوري اسلامي همچون قلب است براي بدن.
سلامت قلب تضميني است براي سلامت كل بدن و بيماريش خطري است براي تمام پيكر انسان، نمايندگان در بافت جمهوري اسلامي تداوم بخش راه انبيا هستند و پاسداران خون شهيدان انقلاب و دستاوردهاي مبارزان اين راه به همين دليل بايد به دقت، مراقب اين كانون مهم اسلاميبود مبادا خداي ناكرده نااهلي بر آن راه يابد، و يا اهل و شايستهاي از آن محروم شود.
براي انجام اين رسالت بزرگ اسلامي و گزينش نمايندگان صالح و مكتبي هيچ راهي بهتر و حساب شدهتر از بازگشت به «معيارهاي گزينش» در اسلام نيست و اين صراط مستقيمي است كه بيم انحراف در آن وجود ندارد.
اصولاً مشروعيت كار نمايندگي، همانند ساير پستها در حكومت اسلامي، طبق بينش الهي، از ولايت «تكويني» و «تشريعي» خداوند نشأت ميگيرد، چرا كه ولايت و حكومت قبل از هر كس براي خدا است الا له الحكم ـ ان الحكم الالله و بعد از خداوند، اين ولايت، به پيامبران و امامان اهلبيت از ناحية او ميرسد و در «عصر غيبت» با «ولي فقيه» است.
بنابراين، مشروعيت ولايت هر ولي در گرو اين است كه از ناحيه ذات اقدس الهي مستقيماً و يا به صورت غير مستقيم به او واگذار شود و تمام دستاندركاران حكومت اسلامي در صورتي واجد اين مشروعيت خواهند بود كه معيارها و ويژگيها و اوصافي را كه قرآن و سنت براي تصدي اين امور تعيين كرده، داشته باشند.
جامعه مدرسين حوزه علميه قم روي وظيفهاي كه امام امت بر عهده او گذارده (در آنجا كه فرموده: بايد مردم توجه كنند خصوصاً روحانيون، روحانيون مبارز تهران، مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مسأله، مسأله مشروطه نشود). لازم ديد اين معيارها را از منابع اسلامي استخراج و در اختيار همگان بگذارد تا در انتخاب چنين افرادي آگاهي بيشتري داشته باشند.
۱ـ نخستين و مهمترين معيار گزينش، ايمان است ايمان به مباني اسلام، و تعهد در برابر فقه سنتي اسلام، ايمان به انقلاب و ولايت فقيه، و تمام مواد قانون اساسي بي كم و كاست، چرا كه غير مؤمن هرگز استحقاق تكيه زدن بر چنين مقامي و يا اظهار نظر كردن در اين امور را ندارد «ولن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا»
* * * * *
«… ملت عزيز در اين روز امتحان الهي بايد توجه به اموري داشته باشند، كساني را انتخاب كنند كه صددرصد مسلمان و معتقد به اجراي احكام اسلام و مخالف با مكتبهاي انحرافي و معتقد به جمهوري اسلامي باشند».
۲ـ تقوي و اخلاصي كه او را بر سر دو راهيها و چند راهيها به انتخاب راه حق دعوت كند و تسليم هواي نفس و ملاحظات شخصي و گروهي نشود.
آنچنان اخلاصي كه اگر در ميان كانديدها كسي را شايستهتر از خود ببيند به نفع او كنار رود چرا كه به گفته علي عليهالسلام: «من تقدم علي المسلمين و هويري فيهم من هوا افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمين.»
«كسي كه بر ديگر مسلمانان پيشي گيرد در حالي كه در ميان آنها فردي برتر از خود ميبيند خيانت به خدا و پيامبر و مسلمانان كرده است».
آنچنان تقوايي كه سبب شود به كار خود بعنوان يك امانت بزرگ الهي نگاه كند نه بعنوان يك مقام و وسيلة ترقي كه علي عليهالسلام به يكي از فرمانداران خود فرمود:
«ان عملك ليس لك بطعمة و لكنه في عنقك امانة»
فرمانداري براي تو مقام يا وسيلة آب و نان نيست بلكه امانتي در گردنت است.
«… شما بايد به اين فكر باشيد كه براي خدا كار كنيد تا نتيجة كارتان تا ابد باقي بماند».
۳ـ آگاهي كافي نسبت به مسائل اسلامي، و مسائل انقلابي و سياسي و اجتماعي و روز كه امير مؤمنان علي عليهالسلام در يكي از سخنانش پيرامون پيشواي دادگر ميفرمايند:
«و قد علمتم انه لايبتغي ان يكون الوالي علي العروج والدماء و المغانم و الاحكام و امامة المسلمين، البخيل فتكون في اموالهم نهمته ولا الجاهل فيضلهم بجهله، ولا الجافي فيقطعهم بجفائه، ولا الخائف للدول فيتخذ قوماً دون قوم، ولا المرتشي في الحكم فيذهب بالحقوق.»
«شما ميدانيد آنكس كه بر نواميس، خونها، غنائم، احكام و امامت مسلمين حكمراني ميكند نبايد بخيل باشد تا در جمعآوري مال براي خود حرص ورزد، و نبايد جاهل و نادان باشد كه با جهلش آنان را گمراه سازد، و نه جفاكار تا پيوندهاي آنها را از هم بگسلد و به نيازهاي آنها پاسخ نگويد، و نه ستمكار كه در اموال و ثروت عمومي حيف و ميل نمايد، و تبعيض قائل شود، و نه رشوهخوار تا حق مردم را ضايع سازد».
بايد مردم اشخاص اسلام شناس و كساني كه اسلام را ميدانند و علاقة به اسلام دارند انتخاب كنند. (از سخنان امام خميني در تاريخ 30/3/58)
وقتي سرنوشت اسلام در يك مجلس بايد تعيين شود، حق علما است كه بروند و اين سرنوشت را بدست مباركشان تعيين بكنند. (از سخنان امام خميني دام ظله العالي)
۴ـ از هر گونه گروه گرائي و انحراف به چپ و راست و افكار التقاطي به دور و بر كنار باشد، همانگونه كه علي عليهالسلام فرمود: «اليمين و الشمال مضلة و الطريق الوسطي هي الجادة.»
«چپ گرائي و راست گرائي لغزشگاه است و راه ميانه و معتدل همان جادة اصلي است».
«… سياست نه شرقي، نه غربي را در تمام زمينههاي داخلي و روابط خارجي حفظ كنيد و كسي كه خداي نخواسته به شرق و يا به غربگرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت او را منزوي كنيد…».
«… رأي خود را به شخصي كه متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و كشور و حامي مستضعفان و داراي بصيرت در دين و دنيا و منزه از گرايش به شرق و غرب و مكتبهاي انحرافي و داراي ديد سياسي است بدهيد».
۵ـ برگزيدة مردم بايد خوش سابقه و در افكار عمومي معروف به خوبي، و داراي پايگاه مردميباشد، همانگونه كه علي عليهالسلام ميفرمايد: «و انما يستدل علي الصالحين بما يجري الله لهم علي السن عباده.»
«افراد شايسته را به آنچه خداوند بر زبان بندگان صالحش جاري ميسازد ميتوان شناخت».
اصولاً نمايندة مردم مشروعيت خود را چنانكه گفتيم از خداوند ميگيرد و مقبوليت خود را از جامعه، و به همين دليل بايد علاوه بر دارا بودن ويژگي و صفاتي كه در كتاب و سنت پيش بيني شده از اين مقبوليت برخوردار باشد.
۶ـ عشق به مردم و عشق به خدمت، همانگونه كه بزرگمرد جهان انسانيت به مالك اشتر توصيه ميكند:
«واشعر قلبك الرحمه للرعيه، والمحبه لهم و اللطف بهم، ولاتكونن عليهم سبعاً ضارباً تغتنم اكلهم فانهم صنفان اما اخ لك في الدين او نظير لك في الخلق.»
«قلب خويش را نسبت به مردم مملو از رحمت و محبت و لطف كن و همچون حيوان درندهاي نسبت به آنان مباش كه دريدن و خوردن آنها را غنيمت شمري، زيرا آنها از دو گروه خارج نيستند يا برادران ديني تواند يا انسانهايي همچو تو.
و از اينجا به خوبي روشن ميشود كه گردانندگان حكومت در نظام جمهوري اسلاميبايد حتي نسبت به غير مسلماناني كه به صورت يك اقليت سالم و رسمي زندگي ميكنند با نهايت محبت و عدالت رفتار كنند و به مصالح آنها نيز بيانديشند.
۷ـ قاطعيت و شجاعت يكي از اوصافي است كه لزوم آن در نمايندگان همچون ديگر مسؤولان غيرقابل انكار است، در پيام حضرت علي عليهالسلام ميخوانيم كه ميفرمايد كراراً اين سخن را از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم شنيدم كه ميفرمود: لن تقدس امة لايوخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متعتع».
«هرگز روي سعادت نخواهد ديد ملتي كه حق ضعيفان را از زورمندان با صراحت و قاطعيت نگيرد».
«… چون مقصد اقامة عدل و قسط است از پيشآمدها نهراسيد».
«… با كمال قدرت با پيشنهادهاي مخالف با شرع مقدس كه ممكن است از روي ناآگاهي و غفلت طرح شود شديداً مخالفت نماييد و از قلمهاي مسموم و گفتار منحرفين هراسي نداشته باشيد».
۸ـ در خدمت مستضعفين بودن يكي ديگر از اين اوصاف ضروري است.
چرا كه بيشترين زحمت را آنها ميكشند و كمترين توقع را آنها دارند، بيش از همه در جبههها حضور داشته و خون دادهاند و بيش از همه در پشت جبههها ايثار و فداكاري كردهاند و چه جالب فرموده است علي عليهالسلام در حق اين گروه: «و انما عمادالدين و جماع المسلمين و العده للاعداء، العامة من الامة فليكن صغوك لهم و ميلك معهم.»
«پايه دين و آئين و اساس جمعيت مسلمين و ذخيره دفاع در برابر دشمنان تنها توده امتند، گوش خود را به سوي آنها دار و ميلت به آنان بوده باشد».
«… به مستضعفان و مستمندان و زاغهنشينان كه ولي نعمت ما هستند خدمت كنيد. پيش خداي تبارك و تعالي كمتر خدمتي است كه به اندازة خدمت به زاغهنشينان فائده داشته باشد…».
«… اميد آنست كه رسيدگي به حال مستضعفين و مستمندان كشور كه قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر ميگيرد در رأس برنامهها قرار گيرد…».
۹ـ تشنه خدمت بودن نه شيفته قدرت بودن نيز شرط غيرقابل انكاري است. قرآن مجيد: «سراي آخرت را تنها از آن كساني ميشمرد كه در زمين برتري جويي و فساد نميخواهند».
«تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لايريدون علواً في الارض ولافساداً».
و علي عليهالسلام امام بزرگوارمان سوگند ياد ميكند: «به خدايي كه دانه را در زير زمين شكافت و انسانها را آفريد، اگر نه اين بود كه گروه عظيمي از مردم اطرافم را گرفته و براي يارييم قيام كردهاند و از اين نظر حجت بر من تمام شده و اگر نبود عهد و مسؤوليتي كه خداوند از علماء و دانشمندان هر ملت گرفته كه در برابر شكم خواري ستمگران و گرسنگي ستمديدگان سكوت نكنند، من خلافت را رها ميساختم، و مهار آن را بر دوشش ميافكندم… و بخوبي ميديديد كه دنياي شما با همه زرق و برقش در نظر من بي ارزشتر است از آب بيني گوسفند».
«… همه ما بايد براي خدمت به تودههايي كه در طول تاريخ هميشه محروم بودهاند كوشش كنيم».
۱۰ـ «اسير نفس نبودن بلكه امير آن بودن» چنانكه پيامبر گرامياسلام (صلي الله عليه و اله وسلم) ميفرمايد: «لاتصلح الامامة الالرجل فيه ثلاث خصال ورع يحجزه عن معاصي الله و حلم يملك به غضبه و حسن الولاية علي من يلي.»
«پيشوايي خلق جز براي انساني كه اين سه خصلت را داشته باشد شايسته نيست: ورع و خداترسي كه او را از گناه و معصيت الهي باز دارد و خويشتنداري كه او را مالك خشم خود كند و حسن رفتار نسبت به كساني كه عهدهدار ولايت آنان است».
…از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام، حب به مال و حب به همة انگيزههاي شهواني پيدا ميشود».
۱۱ـ سعه صدر و گشادگي روح و فكر بطوري كه ديگران را بخوبي تحمل كند و در محدوده سليقه شخصيش زنداني نشود، در انتخاب افراد و برگزيدن ياران و همراهان گرفتار تنگ نظريها و تنگ چشميها نباشد كه علي عليهالسلام فرمود:
«الة الرياسة سعة الصدر» «وسيله سرپرستي سعة صدر است».
اين همان صفتي است كه پيامبر بزرگ خدا، موسي بن عمران به هنگامي كه مأمور نجات بني اسرائيل و مبارزه با فرعونيان شد از پيشگاه خدا طلب كرد و گفت:
«رب اشرح لي صدري و يسرلي امري»
و در حقيقت آسان شدن امور بر انسان بدون شرح صدر ممكن نيست.
۱۲ـ ترك هر گونه استبداد و پذيرش مشورت با ديگران، و تسليم شدن در برابر نتيجة مشورتها، نيز از اساسيترين شرايط است و چه جالب ميفرمايد علي عليهالسلام:
«من استبد برايه هلك و من شاور الرجال شاركها في عقولها.»
«كسي كه مستبد به رأي خويش باشد هلاك ميشود و كسي كه با افراد با شخصيت مشورت كند، در عقل و دانش آنها شريك خواهد بود».
و نيز به همين دليل همان امام بزرگوار به مالك اشتر دستور ميدهد كه «از مشاوره و گفتگوي مداوم با دانشمندان و صاحبنظران براي تثبيت امور كشور حداكثر بهرهبرداري را بكند. «واكثر مدارسة العلما و منافثة الحكماء في تثبيت ماصلح عليه امر بلادك.»
«… لازم است در مذاكرات و برخورد آراء بطور آرام و با احترام متقابل عمل شود نه مثل دورههاي رضاخان و بعد از آن، لازم است از دسته بنديها و جهتگيريهاي غيراصولي براي كوبيدن طرف مقابل جداً احتراز شود، كه تنها حل مسائل در محيط آرام امكانپذير است».
۱۳ـ ثناي ثناگويان و نكوهش و مذمت بدگويان، در او اثر نگذارد، از جوسازيها نهراسد، تسليم جنجالها نشود، و صراط مستقيم الهي را به هيچ قيمت از دست ندهد، چنانكه پنجمين پيشواي بزرگ ما امام باقر عليه السلام به يكي از يارانش فرمودند:
«انك لاتكون لنا و لياً حتي لو اجتمع عليك اهل مصرك و قالوا انك رجل سوءلم يحزنك ولو قالوا انك رجل صالح لم يسرك ذلك، و لكن اعرض نفسك علي ما في كتاب الله».
تو هرگز دوست ما، و در خط ما نخواهي بود، مگر زماني كه اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگويند تو آدم بدي هستي ناراحتي نشوي، و اگر همه جمع شوند و بگويند تو آدم خوبي هستي خوشحال نگردي، بلكه خود را بر كتاب الله (قرآن مجيد) عرضه بدار، (اگر با آن هماهنگي خوشحال باش و اگر ناهماهنگ، بدحال و ناراحت).
«… خوف اين معني را نداشته باشيد كه اگر در مجلسي، شما يك مطلبي را بگوييد پيش روشنفكران خوب نيست… نه خوف چپيها را و نه خوف راستيها را داشته باشيد…».
۱۴ـ فداكاري و ايثار شرط والاي ديگر است، كه اگر روح فداكاري و ايثار در برنامههاي حكومت اسلامي نباشد هيچ مشكلي حل نخواهد شد، مخصوصاً در مورد نمايندگان و اگر ميبينيم پيامبر بزرگ ما صلي الله عليه و آله وسلم با آن سرعت جهان را زير نفوذ معنوي خود قرار داد به خاطراين بوده كه وقتي دشمنان خواستند به او امتيازاتي بدهند تا از اين راه او را به سازش با خويشتن بكشانند فرمود:
«لو وضعت الشمس في يميني والقمر في يساري ماتركت هذاالقول حتي انفذه او اقتل دونه».
«اگر خورشيد را در دست راست من، و ماه را در دست چپم قرار دهيد (نه بر زمين كه بر تمام منظومة شمسي حركت كنم) دست از مكتبم برنميدارم تا آن را (در جهان) گسترش دهدم، يا در راه آن كشته شوم».
۱۵ـ و بالاخره درك روح انقلاب و ارزشهاي والاي انقلاب اسلامي و توجه عميق به خونهاي پاكي كه در اين راه ريخته شده و دردها و رنجهايي كه بر جانبازان اين راه نشسته و احترام و اعلام وفاداري از دل و جان به همة اينها از اساسيترين شرايطي است كه براي يك نماينده در حكومت اسلامي لازم است.
بدون شك بايد تلاش و كوشش كرد و افرادي را برگزيد كه سهم و بهرهاي كافي از همه اين اوصاف در آنها باشد، نمونه يك مسلمان متعهد و مبارز و فداكار و مؤمن و مخلص باشند كه اگر مجلس از اين گونه افراد فراهم گردد آينده اين كشور اسلامي و اين انقلاب در امان است و اگر خداي نكرده كوتاهي و سهلانگاري و عدم توجه به ارزشهاي فوق، سبب راه يافتن ناصالحان به اين كانون حساس اسلاميشود، آينده تاريك و در خطر خواهد بود. چرا كه اساسيترين اركان اين نظام يعني رهبري از كانون اين مجلس بر ميخيزد.
پروردگار! به ما آن بينش و درك و اخلاص را مرحمت فرما تا در انجام اين رسالت آنچه را تو ميپسندي تحقق بخشيم «ربنا لاتكلنا الي انفسنا طرفه عين ابدا».
امام خميني: «فعاليت سياسي تكليف شرعي ماست»