یکی از محورهای مهم اخبار و تحلیل های سیاسی در چند روز اخیر سفر آقای روحانی رییس جمهور کشورمان به شرق آسیا و حضور در اجلاس کوالالامپور و سپس سفر به توکیو و دیدار با نخست وزیر ژاپن بود. رییس جمهور در حالی عازم شرق آسیا شد که در دو سال اخیر مثلث آمریکایی، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای مرتجع منطقه باهمراهی نظام رسانه ای خود با هر ترفندی اعم از تحریم و تهدید و تطمیع تلاش کرده اند جمهوری اسلامی ایران و مقامات عالیرتبه کشورمان را در میان متحدان و دوستان سنتی خود منزوی کنند.
برخی تحلیلگران بر این باورند که اجلاس کوالالامپور می تواند آغازگر مسیری باشد که در صورت تداوم نهایتا به شکلگیری یک جبهه جدید ضدتحریم با محوریت چهار کشور ایران، مالزی، ترکیه و قطر منجر شود. در این نشست ضمن اشاره به جمعیت ۱.۸۳ میلیارد نفری مسلمانان در جهان _ که معادل تقریبا یک چهارم جمعیت دنیاست _ بر لزوم درس گرفتن از تحریمها علیه ایران و قطر و هوشیار بودن در برابر قلدری دشمنان اسلام تاکید شد و سران آن خواستار لزوم پیشرفت فناوریهای بومی جهان اسلام و استفاده از واحد پول مشترک در تبادلات تجاری شدند .
در برخی تحلیلها نیز نشست کوالالامپور به عنوان تغییر دهنده معادلات جهان اسلام در رابطه با عربستان سعودی تعبیر شده است. کارشناسان پیشبینی میکنند که این نشست میتواند به تسلط سیاسی و معنوی پادشاهی نفتی عربستان بر دولتهای اسلامی پایان دهد. همچنین امتناع ماهاتیر محمد از تن دادن به فشارها برای برگزار نکردن این نشست، سعودیها را بسیار عصبانی کرد.
از سوی دیگر سفر رییس جمهور ایران به توکیو و دیدار با نخست وزیر ژاپن – دیداری که مشابه آن چند ماه پیش در تهران انجام شد- گمانه زنی هایی را در محافل سیاسی به دنبال داشت. رسانهها پیامدهای این سفر را از منظرهایی همچون روابط ایران و آمریکا، برجام، فرصتهای اقتصادی و مسایل نفتی بررسی کردند. برخی تحلیلگران بر این نکته تاکید دارند که علاوه بر جایگاه مهم اقتصادی ژاپن در دنیا، این کشور از لحاظ سیاسی نیز می تواند نقش موثری در حل و فصل اختلافات در سطح بین المللی داشته باشد. از این جهت این تحلیل گران بر اهمیت این سفر از بعد سیاسی تاکید کرده و نخست وزیر ژاپن را در جایگاهی میبینند که میتواند نقش مثبتی میان ایران و آمریکا ایفا کند.
واقعیت این است که هرچه میزان تعامل اقتصادی ما با ژاپن افزایش بیابد، این امر میتواند در فرآیند توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران مؤثر باشد. با این حال، نباید فراموش کرد که ژاپن به طور کلی در سیطره تفکرات آمریکا است و در این مسیر حرکت میکند. چنان که ژاپن پس از خروج آمریکا از برجام و وضع تحریمهای یکجانبه از جمله اولین کشورهایی بود که خرید نفت از ایران را متوقف کرد.
از سوی دیگر، ترامپ علیرغم تمامی مسائل داخلی و بینالمللی خود سعی دارد ایران را وادار به مذاکره کند. البته مذاکرهای با پیش شرطهای آمریکایی و استکباری. او مایل است تا باب مذاکره با ایران حتماً باز شود. براین اساس از مدتی پیش تشخیص داده بود که نخست وزیر ژاپن، گزینه مناسبی برای پیشبردِ دستور کار وی است. با این حال، موضعگیری مقام معظم رهبری این فرصت را برای آمریکاییها فراهم نکرد.
نکته مهم دیگر در زمینه گفتگو با ژاپن این است که ما اساساً در مورد چه چیزی باید مذاکره کنیم؟ آیا قرار است در رابطه با مسائل هستهای خود تعهد جدیدی را بپذیریم؟ آیا قرار است بدون بازگشت آمریکا به چارچوب برجام، به وضعیت برجامی خود بازگردیم؟ آیا باید بپذیریم که در مورد موشکها و توانمندیهای دفاعی خود با آمریکا گفتگو و مذاکره کنیم؟ آیا باید بپذیریم که کنشگری خود را در محور مقاومت از دست بدهیم؟ اینها مسائلی نیستند که نیاز باشد با ژاپن یا هر کشور دیگری درباره آنها مذاکره کنیم. آن هم در شرایطی که کشورهای اروپایی نیز پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در عمل هیچ گام مثبتی در راستای عمل به تعهدات خود برنداشته و اخیرا ایران را به فعال سازی مکانیسم ماشه تهدید کرده اند .
امیداست مسئولان کشورمان با توجه به پیشینه بدعهدیهای آمریکا و اروپا، مراقب نقشه های جدید آنها باشند و در مذاکرات احتمالی برای گشایش های اقتصادی و رفع تحریم ها، بر خطوط قرمز نظام پافشاری کنند و قدمی در برابر زیاده خواهی های دشمنان عقب نشینی نکنند. (خ-۱۳۹۰)