مهمترین خبری که در هفتههای اخیر در صدر اخبار داخلی و خارجی قرار گرفت، افزایش تنش بین ایران و آمریکا و بحثها بر سر احتمال وقوع درگیری میان این دو کشور است.
در این میان برخی تحلیلگران با مقایسه رفتارهای دولتمردان آمریکا در طول ماههای اخیر با رفتار آنها در ماههای پیش از آغاز حمله به عراق و یافتن تشابههایی در نوع رفتار بر این باورند که برخی از نزدیکان ترامپ که در صدر آنها جان بولتون قرار دارد – با توجه به نفوذی که در ماههای اخیر بر عرصه سیاست خارجی دولت ترامپ پیدا کردهاند – در حال زمینه سازی برای آغاز حمله نظامی به ایران هستند.
اما با نگاهی دقیق به اوضاع ایران در حال حاضر و مقایسه امکانات نظامی و پشتوانهی مردمی نظام جمهوری اسلامی با رژیم بعث صدام در سالهای پایانی قدرتش که در اوج دوران اضمحلال و حضیض ذلت قرار داشت و همچنین برخی مولفههای دیگر میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از اخبار در زمینه احتمال آغاز جنگ، نوعی تبلیغات روانی برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران است.
واقعیت امر این است که نظام جمهوری اسلامی ایران اکنون در دوران اوج اقتدار سیاسی و نظامی خود قرار دارد و به هیچ عنوان از لحاظ امکانات نظامی با دوران هشت سال دفاع مقدس که در مقابل ابرقدرتهای شرق و غرب ایستاد قابل مقایسه نیست. اگر فقط نگاهی به قدرت موشکی ایران انداخته و از بقیه امکانات نظامی و ژئوپلتیکی نیز در این نگاه صرفنظر کنیم به راحتی میتوانیم به این نکته پی ببریم خصوصا اگر به این نکته هم توجه داشته باشیم که آمریکا در اطراف ایران دارای پایگاههای گوناگون نظامی و ناوهای مختلف جنگی است که در صورت وقوع هرگونه درگیری به آسانی میتواند بهترین هدف برای موشکهای ایران باشد. همچنین در دسترس بودن مهم ترین متحد آنها یعنی رژیم صهیونیستی که امنیت شهروندان آن مانند امنیت شهروندان ایالات متحده آمریکا برای ترامپ است در این زمینه قابل تامل است.
از سوی دیگر حرکات گروههای متحد ایران در کشورهای منطقه نیز در صورت وقوع هرگونه درگیری میتواند برای آمریکا دردسرساز باشد. نمونه ی بسیار کوچکی از این حرکات را در روزهای اخیر و در حمله ی پهپادهای یمنی به خطوط انتقال نفت عربستان و همچنین انفجارهای بندر فجیره امارات شاهد بودیم.
گرچه جمهوری اسلامی جزو اولین کشورهایی بود که واقعه فجیره را به عنوان یک خرابکاری محکوم کرد و خواستار پیگیری آن شد اما بسیاری از رسانههای بینالمللی آن را به منزله زهرچشمی برای آمریکا از سوی گروههای متحد ایران تلقی کردند که پس از آن شاهد عقب نشینی بسیار جدی دولتمردان آمریکا از مواضع جنگ طلبانه ماههای اخیرشان بودیم به گونهای که پس از آن شخص ترامپ و همچنین برخی از شخصیتهای نزدیک به وی طی مصاحبههای مختلفی تاکید کردند که به دنبال جنگ با ایران نیستند .
در پایان ذکر این نکته نیز لازم است که به طور کلی بخش زیادی از کارشناسان بین الملل ترامپ را نه یک مرد جنگی بلکه بیشتر به عنوان تاجری میشناسند که از یکسو به دنبال تجارت و به تعبیر خودش دوشیدن کشورهای منطقه با سیاست ایران هراسی است و از سوی دیگر او را سیاستمداری میدانند که بیشتر به دنبال دیپلماسی عکس و به اصطلاح مجبور کردن مخالفان خود به مذاکره است مذاکرهای که از دل آن هیچ نتیجهای جز چند عکس دیپلماتیک – که ترامپ برای پیروزی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا به آنها نیازمند است _ بیرون نمیآید چنان که در مذاکرات ترامپ با رهبر کره شمالی دنیا شاهد آن بود. (خ-۱۳۷۸)