معيارهاي اسلامي براي گزينش نمايندگان مجلس از ديدگاه جامعه مدرسين حوزه علمیه قم
در تاریخ ۱۷/۰۱/۱۳۶۷
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد للّه ربّ العالمين و صلّي اللّه علي سيّدنا محمّد(ص) و الطيبيّن و آله الطّاهرين، سيّما مولانا حجة بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء»
ملت هوشيار و شهيدپرور ايران
اين روزها شيطان با تمام جنود، ابزار و وسايل خود در دو صحنة خارج و داخل به ميدان آمده است. از طرفي مسلمانان مظلوم حلبچة عراق، جوانان مؤمن فلسطيني، مسلمانان محروم افغانستان و شهرهاي جمهوري اسلامي ايران را تحت شديدترين حملات و جنايات قرار داده است كه بحمد اللّه شما همچون مصداق آية شريفة «و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لمّا صبروا و كانوا بآياتنا يوقنون» با ايمان عشق و ايقان عميق، طلايهدار حركت استقامت در برابر كفر گشتهايد.
از طرف ديگر شيطان و شيطانصفتان به دنبال تحقّق نقشة كهنه و شوم جدايي دين از سياست، درصدد جدا نمودن شما از قرآن و روحانيت و به پوچي كشاندن بالاترين دست آورد زحمات طاقتفرساي ملت شهيدپرور ايران هستند كه اين نيّت پليد در اين مطقع زماني از دو راه امكان تحقّق خواهد يافت؛ يكي جدي نگرفتن مسأله انتخابات و تنها گذاردن امام عزيز در صحنة سياسي و ديگري تهي نمودن مجلس از محتواي اسلامي و حاميان واقعي مستضعفين.
ملت عزيز ايران اكنون با رسيدن موعد انتخابات دورة سوم مجلس شوراي اسلامي، بار ديگر در معرض امتحان و آزمايش قرار گرفته و موفقيت در اين آزمايش، مشروط بر شركت گسترده در انتخابات است.
امروز نيز مثل 22 بهمن 1357 دشمن تمام قدرت خود را براي ايجاد ترس و وحشت و خارج كردن مردم از صحنه به كار گرفته و مردم بايد اين بار نيز با توكل بر خدا و با حضور يكپارچه در صحنة انتخابات مشت محكم ديگري بر دهان ابرقدرتها بكوبند و توطئه آنها را خنثي نمايند، و همانطور كه در روز قدس و سيزده آبان با شركت خيره كنندة خود باعث يأس و نااميدي دشمن شكست توطئة بمباران هوايي و فرار آمريكا از خليج فارس شدند، بار ديگر با شركت همه جانبة خود دشمنان اسلام و بشريت را مأيوس نمايند.
شرط ديگر موفقيت در اين صحنة مبارزه با كفر و الحاد و دشمنان اسلام، همانا هوشياري و آگاهي نسبت به انتخاب اصلح كانديداهاست. شرط موفقيت فرستادن امثال مدرّس به مجلس است كه از فقه اسلام و فقه حوزههاي علميّة شيعه و شجاعت و زهد و حمايت واقعي از محرومين برخوردار باشند و به حق اهميت حفظ اين سنگر حياتي، كمتر از حضور در جبهههاي نبرد حق عليه باطل نيست. بايد بدانيم كه مهمترين ويژگي مرحوم مدرس؛ شجاعت، اجتهاد، فقاهت و حمايت از مظلومين و مستضعفين به معناي واقعي كلمه بوده است.
اينك از گوشه و كنار بار ديگر نغمة شوم تفكيك دين از سياست و كنار زدن روحانيّت از صحنة سياست به گوش ميرسد. يادمان نميرود كه شكست نهضت مشروطيّت در انتخابات مجلس سوم آن دوره پيريزي شده و با بهانهها و تهمتهاي گوناگون، روحانيت و اسلام از صحنة سياسي حذف گرديد، نغمههايي كه شوراي نگهبان و روحانيّت مبارز تهران را حامي و طرفدار سرمايهداري قلمداد ميكند، از كجا نشأت گرفته است؟ آيا ميخواهند بار ديگر با القائات و اغوائات، مدرّسها را كنار زنند؟
حضرت امام در سالهاي پس از انقلاب و در مقاطع مختلف، معيارها را بيان فرموده و در پيام مهم اخير نيز تعبّد به اسلام ناب محمدي(ص) و بري بودن از اسلام آمريكايي و اسلام فرصتطلبان و سرمايهداران را به عنوان مهمترين آنها مورد تأكيد قرار دادهاند.
توجه به اين رهنمود مهم و رهنمودهاي ديگري كه در گذشته فرمودهاند، ميتواند ما را در انتخاب كانديداي اصلح به بهترين نحو ياري نمايد. جامعة مدرسين حوزة علمية قم براي اين منظور طي جزوة مستقلي، تمامي معيارهاي مهم براي انتخاب كانديدا را بطور مستند تنظيم نموده كه مورد استفادة مردم قرار گيرد.
با فرا رسيدن فصل انتخابات ملت مسلمان كشور در برابر يك آزمون بزرگ تاريخي و يك وظيفة خطير الهي قرار ميگيرد.
چرا كه ميخواهد سرنوشت اين كشور بزرگ اسلامي را در لحظاتي بسيار حساس براي چهار سال ديگر رقم زند، چهار سالي كه از نظر وضع خاص تاريخي ممكن است بازتابش قرنها بماند.
موقعيت مجلس شوراي اسلامي چيزي نيست كه بر كسي مخفي باشد چرا كه مجلس در برابر جمهوري اسلامي همچون قلب است براي بدن.
سلامت قلب تضميني است باي سلامت كل بدن، و بيماريش خطري است براي تمام پيكر انسان، نمايندگان در بافت جمهوري اسلامي، تداوم بخش راه انبياء هستند و پاسداران خون شهيدان انقلاب، و دستاوردهاي مبارزان اين راه به همين دليل بايد به دقّت، مراقب اين كانون مهم اسلامي بود، مبادا خداي ناكرده نااهلي بر آن راه يابد، و يا اهل و شايستهاي از آن محروم شود.
براي انجام اين رسالت بزرگ اسلامي و گزينش نمايندگان صالح و مكتبي، هيچ راهي بهتر و حساب شدهتر از بازگشت به «معيارهاي گزينش» در اسلام نيست و اين صراط مستقيمي است كه بيم انحراف در آن وجود ندارد.
اصولاً مشروعيّت كار نمايندگي، همانند ساير پستها در حكومت اسلامي طبق بينش الهي، از ولايت «تكويني» و «تشريعي» خداوند نشأت ميگيرد، چرا كه ولايت و حكومت قبل از هر كس براي خدا است. «اَلا' لَهُ الحكم، ان الحكم الاّ للّه و بعد از خداوند، اين ولايت، به پيامبران و امامان اهلبيت از ناحية او ميرسد و در «عصر غيبت» با «وليّ فقيه» است.
بنابراين، مشروعيّت ولايت هر وليّ در گرو اين است كه از ناحية ذات اقدس الهي مستقيماً و يا به صورت غير مستقيم به او واگذار شود و تمام دستاندركاران حكومت اسلامي در صورتي واجد اين مشروعيّت خواهند بود كه معيارها و ويژگيها و اوصافي را كه قرآن و سنت براي تصدّي اين امور تعيين كرده، داشته باشند.
جامعة مدرسين حوزه علميه قم روي وظيفهاي كه امام امت بر عهده او گذارده (در آنجا كه فرموده: بايد مردم توجه كنند خصوصاً روحانيون، روحانيون مبارز تهران، مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مسأله، مسأله مشروطه نشود). لازم ديد اين معيارها را از منابع اسلامي استخراج و در اختيار همگان بگذارد تا در انتخاب چنين افرادي آگاهي بيشتري داشته باشند.
نخستين و مهمترين معيار گزينش، ايمان است. ايمان به مباني اسلام و تعهد در برابر فقه سنّتي اسلام، ايمان به انقلاب و ولايت فقيه، و تمام مواد قانون اساسي بي كم و كاست، چرا كه غير مؤمن هرگز استحقاق تكيه زدن بر چنين مقامي و يا اظهار نظر كردن در اين امور را ندارد «و لن يجعل للّه للكافرين علي المؤمنين سبيلا.»
***
… ملت عزيز در اين روز امتحان الهي بايد توجه به اموري داشته باشند، كساني را انتخاب كنند كه صد در صد مسلمان و معتقد به اجراي احكام اسلام و مخالف با مكتبهاي انحرافي و معتقد به جمهوري اسلامي باشند.
۲- تقوي' و اخلاصي كه او را بر سر دو راهيها و چند راهيها به انتخاب راه حق دعوت كند و تسليم هواي نفس و ملاحظات شخصي و گروهي نشود.
آنچنان اخلاصي كه اگر در ميان كانديدها كسي را شايستهتر از خود ببيند به نفع او كنار رود. چرا كه به گفتة علي عليه السّلام: «من تقدّم علي المسلمين و هو يري فيهم من هو افضل منه فقد خان اللّه و رسوله و المسلمين.»
«كسي كه بر ديگر مسلمانان پيشي گيرد در حالي كه در ميان آنها فردي برتر از خود ميبيند خيانت به خدا و پيامبر و مسلمانان كرده است».
آنچنان تقوايي كه سبب شود به كار خود به عنوان يك امانت بزرگ الهي نگاه كند نه بعنوان يك مقام و وسيلة ترقي كه علي عليه السلام به يكي از فرمانداران خود فرمود: «انّ عملك ليس لك بطعمة و لكنّه فـ عنقك امانة؛ فرمانداري براي تو مقام يا وسيلة آب و نان نيست بلكه امانتي در گردنت است.»
«… شما بايد به اين فكر باشيد كه براي خدا كار كنيد تا ابد باقي بماند».
۳ـ آگاهي كافي نسبت به مسائل اسلامي، و مسائل انقلابي و سياسي، (و نيز داشتن نوعي تخصّص براي بخشي كه سرانجام در مجلس به او واگذار خواهد شد) كه اميرمؤمنان علي عليه السّلام در يكي از سخنانش پيرامون پيشواي دادگر ميفرمايند:
«و قد علمتم أنّه لا يتبغي ان يكون الوالي علي الفروج و الدّماء و المغانم و الاكام و امامة المسلمين، البخيل فتكون في اموالهم نهمته و لا الجاهل فيضلهم بجهله و لا الجافي فيقطعهم بجفائه، و لا الخائف للدّول فيتّخذ قوما دون قوم، ولا المرتشي في الحكم فيذهب بالحقوق.
«شما ميدانيد آن كس كه بر نواميس، خونها، غنائم، احكام و امامت مسلمين حكمراني ميكند نبايد بخيل باشد تا در جمعآوري مال براي خود حرص ورزد، و نبايد جاهل و نادان باشد كه با جهلش آنان را گمراه سازد، و نه جفاكار تا پيوندهاي آنها را از هم بگسلد و به نيازهاي آنها پاسخ نگويد، و نه ستمكار كه در اموال و ثروت عمومي حيف و ميل نمايد، و تبعيض قائل شود، و نه رشوهخوار تا حق مردم را ضايع سازد».
***
بايد مردم اشخاص اسلامشناس و كساني كه اسلام را ميدانند و علاقة به اسلام دارند انتخاب كنند.
«از سخنان امام خميني در تاريخ 30/3/58»
وقتي سرنوشت اسلام در يك مجلس بايد تعيين شود، حق علما است كه بروند و اين سرنوشت را بدست مباركشان تعيين بكنند. «از سخنان امام خميني دام ظله العالي»
۴ ـ از هرگونه گروه گرايي و انحراف به چپ و راست و افكار التقاطي به دور و بر كنار باشد، همانگونه كه علي عليه السّلام فرمود: اليمين و الشّمال مضلّه و الطّريق الوسطي هي الجادّة؛ «چپ گرايي و راستگرايي لغزشگاه است و راه ميانه و معتدل همان جادة اصلي است».
«… سياست نه شرقي، نه غربي را در تمام زمينههاي داخلي و روابط خارجي حفظ كنيد. و كسي كه خداي نخواسته به شرق و يا غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت او را منزوي كنيد …».
«… رأي خود را به شخصي كه متعهد اسلام و خدمتگزار به ملت و كشور و حامي مستضعفان و داراي بصيرت در دين و دنياو منزّه از گرايش به شرق و غرب و مكتبهاي انحرافي و داراي ديد سياسي است بدهيد».
۵ ـ برگزيدة مردم بايد خوش سابقه و در افكار عمومي معروف به خوبي، و داراي پايگاه مردمي باشد. همانگونه كه علي عليه السّلام ميفرمايد: «و انّما يستدل علي الصّالحين بما يجري اللّه لهم علي السن عباده.»
«افراد شايسته را به آنچه خداوند بر زبان بندگان صالحش جاري ميسازد ميتوان شناخت».
اصولاً نمايندة مردم مشروعيت خود را چنانكه گفتيم از خداوند ميگيرد و مقبوليّت خود را از جامعه، و به همين دليل بايد علاوه بر دارا بودن ويژگي و صفاتي كه در كتاب و سنّت پيشبيني شده از اين مقبوليت برخوردار باشد.
۶ ـ عشق به مردم و عشق به خدمت، همانگونه كه بزرگمرد جهان انسانيّت به مالك اشتر توصيه ميكند:
«و اشعر قلبك الرّحمة للرّعيّة و المحبّة لهم و اللطّف بهم و لا تكوننّ عليهم سبعا ضارياً تغتنم اكلهم فانّهم صنفان امّا اخّ لك في الدّين او نظير لك في الخلق.»
«قلب خويش را نسبت به مردم مملوّ از رحمت و محبت و لطف كن و همچون حيوان درندهاي نسبت به آنان مباش كه دريدن و خوردن آنها را غنيمت شمري، زيرا آنها از دو گروه خارج نيستند، يا برادران ديني تواند يا انسانهايي همچون تو».
و از اينجا به خوبي روشن ميشود كه گردانندگان حكومت در نظام جمهوري اسلامي بايد حتي نسبت به غير مسلماناني كه به صورت يك اقليت سالم و رسمي زندگي ميكنند با نهايت محبت و عدالت رفتار كنند و به مصالح آنها نيز بينديشند.
۷ ـ قاطعيت و شجاعت يكي از اوصافي است كه لزوم آن در نمايندگان همچون ديگر مسؤولان غير قابل انكار است. در پيام حضرت علي عليه السلام ميخوانيم كه ميفرمايد كراراً اين سخن را از پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه ميفرمود: «لن تقدّس امة لا يؤخذ للضّعيف فيها حقّه من القوي غير متعتع».
«هرگز روي سعادت نخواهد ديد ملتي كه حق ضعيفان را از زورمندان با صراحت و قاطعيت نگيرد».
«… چون مقصد اقامة عدل و قسط است از پيش آمدها نهراسيد».
«… با كمال قدرت با پيشنهادهاي مخالف با شرع مقدّس كه ممكن است از روي ناآگاهي و غفلت طرح شود شديداً مخالفت نمائيد و از قلبهاي مسموم و گفتار منحرفين هراسي نداشته باشيد».
۸ ـ در خدمت مستضعفين بودن يكي ديگر از اين اوصاف ضروري است.
چرا كه بيشترين زحمت را آنها ميكشند و كمترين توقّع را آنها دارند، بيش از همه در جبههها حضور دارند و خون ميدهند، و بيش از همه در پشت جبههها ايثار و فداكاري ميكنند. و چه جالب فرموده است علي عليه السّلام در حق اين گروه: «و انّما عماد الدّين و جماع المسلمين و العدّة للاعداء العامّة من الامّة فليكن صغوك لهم و ميلك معهم.»
«پايه دين و آئين و اساس جمعيت مسلمين و ذخيره دفاع در برابر دشمنان تنها توده امّتند، گوش خود را به سوي آنهادار، و مليت به آنها بوده باشد».
***
«… به مستضعفان و مستمندان و زاغهنشينان كه ولي نعمت ما هستند خدمت كنيد. پيش خداي تبارك و تعالي كمتر خدمتي است كه به اندازة خدمت به زاغهنشينان فائده داشته باشد…».
«… اميد آن است كه رسيدگي به حال مستضعفين و مستمندان كشور كه قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر ميگيرد در رأس برنامهها قرار گيرد…».
۹ـ تشنه خدمت بودن نه شيفته قدرت بودن نيز شرط غير قابل انكاري است. قرآن مجيد: «سراي آخرت را تنها از آن كساني ميشمرد كه در زمين برتري جويي و فساد نميخواهند».
«تلك الدار الآخرة نجعلها للدّين لا يريدون علوّا في الأرض و لا فسادا.»
و علي عليه السّلام امام بزرگوارمان سوگند ياد ميكند: «به خدايي كه دانه را در زير زمين شكافت و انسانها را آفريد، اگر نه اين بود كه گروه عظيمي از مردم اطرافم را گرفته و براي ياريم قيام كردهاند و از اين نظر حجّت بر من تمام شده و اگر نبود عهد و مسؤوليتي كه خداوند از علما و دانشمندان هر ملت گرفته كه در برابر شكمخواري ستمگران و گرسنگي ستمديدگان سكوت نكنند، من خلافت را رها ميساختم، و مهار آن را بر دوشش ميافكندم… و به خوبي ميديديد كه دنياي شما با همه زرق و برقش در نظر من بي ارزشتر است از آببيني گوسفند».
***
«همه ما بايد براي خدمت به تودههايي كه در طول تاريخ هميشه محروم بودهاند كوشش كنيم».
۱۰ ـ «اسير نفس بودن بلكه امير آن بودن» چنانكه پيامبر گرامي اسلام(ص) ميفرمايد: «لا تصلح الامامة الا لرجل فيه ثلاث خصال ورع يحجزة عن معاصي اللّه و حلم يملك به غضبه و حسن الولاية علي من يلي.»
«پيشوايي خلق جز براي انساني كه اين سه خصلت را داشته باشد شايسته نيست: ورع و خداترسي كه او را از گناه و معصيت الهي باز دارد و خويشتنداري كه او را مالك خشم خود كند و حسن رفتار نسبت به كساني كه عهدهدار ولايت آنان است.»
… از حبّ نفس است كه حبّ به جاه، حبّ به سلطنت، حبّ به مقام، حبّ به مال و حبّ به همة انگيزههاي شهواتي پيدا ميشود».
۱۱ ـ سعة صدر و گشادگي روح و فكر بطوري كه ديگران را به خوبي تحمل كند و در محدودة سليقه شخصيش زنداني نشود، در انتخاب افراد و برگزيدن ياران و همراهان گرفتار تنگ نظريها و تنگ چشميها نباشد كه علي عليه السّلام فرمود: «اله الرياسة سعة الصّدر.» «وسيله سرپرستي سعة صدر است».
اين همان صفتي است كه پيامبر بزرگ خدا، موسي بن عمران به هنگامي كه مأمور نجات بني اسرائيل و مبارزه با فرعونيان شد از پيشگاه خدا طلب كرد و گفت: «ربّ اشرح لي صدري و يسرلي امري.»
و در حقيقت آسان شدن امور بر انسان بدون شرح صدر ممكن نيست.
۱۲ ـ ترك هرگونه استبداد، و پذيرش مشورت با ديگران، و تسليم شدن در برابر نتيجة مشورتها، نيز از اساسيترين شرايط است. و چه جالب ميفرمايد علي عليه السلام: «من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها في عقولها.»
«كسي كه مستبد به رأي خويش باشد هلاك ميشود و كسي كه با افراد با شخصيت مشورت كند، در عقل و دانش آنها شريك خواهد بود».
و نيز به همين دليل همان امام بزرگوار به مالك اشتر دستور ميدهد كه «از مشاوره و گفتگوي مداوم به دانشمندان صاحبنظران براي تثبيت امور كشور حداكثر بهرهبرداري را بكند. و آكثر مدارسة العلماء و منافثه الحكماء في تثبيت ما صلح عليه امر بلادك».
«… مجلس شوراي اسلامي مجلس مشورت است، مجلسي است كه بايد متفكّرين، مسائلي كه مايحتاج ملت و كشور است در ميان بگذارند و با هم مشورت كنند، مباحثه كنند… اغراض شخصيه را بايد همة ما كنار بگذاريم».
«… لازم است در مذاكرات و برخورد آراء بطور آرام و با احترام متقابل عمل شود نه مثل دورههاي رضاخان و بعد از آن. لازم است از دستهبنديها و جهتگيريهاي غير اصولي براي كوبيدن طرف مقابل جدا احتراز شود، كه تنها حل مسائل در محيط آرام امكانپذير است».
۱۳ ـ ثناي ثناگويان و نكوهش و مذمت بدگويان، در او اثر نگذارد، از جوسازيها نهراسد، تسليم جنجالها نشود، و صراط مستقيم الهي را به هيچ قيمت از دست ندهد، چنانكه پنجمين پيشواي بزرگ ما «امام باقر عليه السلام» به يكي از يارانش فرمودند: «انّك لا تكون لنا وليّا حتي لو اجتمع عليك أهل مصرك و قالوا انّك رجل سؤلم يحزنك ولو قالوا انّك رجل صالح لم يسرّك ذلك و لكن اعرض نفسك علي ما في كتاب اللّه».
«تو هرگز دوست ما، و در خط ما نخواهي بود، مگر زماني كه اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگويند تو آدم بدي هستي ناراحت نشوي، و اگر همه جمع شوند و بگويند تو آدم خوبي هستي خوشحال نگردي، بلكه خود را بر كتاب اللّه (قرآن كريم) عرضه بدار (اگر با آن هماهنگي خوشحال باش و اگر ناهماهنگ، بدحال و ناراحت).
«… خوف اين معني را نداشته باشيد كه اگر در مجلسي، شما يك مطلبي را بگوئيد پيش روشنفكران خوب نيست… نه خوف چپيها را و نه خوف راستها را داشته باشيد…».
۱۴ ـ فداكاري و ايثار شرط والاي ديگر است، كه اگر روح فداكاري و ايثار در برنامههاي حكومت اسلامي نباشد هيچ مشكلي حل نخواهد شد، مخصوصا در مورد نمايندگان و اگر ميبينيم پيامبر بزرگ ما صلي اللّه عليه و آله و سلم با آن سرعت جهان را زير نفوذ معنوي خود قرار داد به خاطر اين بوده كه وقتي دشمنان خواستند به او امتيازاتي بدهند تا از اين راه او را به سازش با خويشتن بكشانند فرمود:
«لو وضعت الشّمس في يميني و القمر في يساري ما تركت هذا القول حتي انفذه او اقتل دونه».
«اگر خورشيد را در دست راست من، و ماه را در دست چپم قرار دهيد (نه بر زمين كه بر تمام منظومة شمسي حكومت كنم) دست از مكتبم برنميدارم تا آن را (در جهان) گسترش دهم، يا در راه آن كشته شوم».
۱۵ ـ و بالاخره درك روح انقلاب و ارزشهاي والاي انقلاب اسلامي و توجه عميق به خونهاي پاكي كه در اين راه ريخته شده و دردها و رنجهايي كه بر جانبازان اين راه نشسته و احترام و اعلام وفاداري از دل و جان به همة اينها از اساسيترين شرايطي است كه براي يك نماينده در حكومت اسلامي لازم است.
بدون شك جمع اين اوصاف (بطور كامل) در يك نفر ممكن است مشكل باشد، اما مفهوم اين سخن آن نيست كه از اين صفات و ويژگيها صرفنظر كنيم، بلكه بايد تلاش و كوشش كرد و افرادي را برگزيد كه سهم و بهرهاي كافي از همه اين اوصاف در آنها باشد، نمونة يك مسلمان متعهد و مبارز و فداكار و مؤمن و مخلص باشند كه اگر مجلس از اينگونه افراد فراهم گردد آينده اين كشور اسلامي و اين انقلاب در امان است. و اگر خداي نكرده كوتاهي و سهلانگاري و عدم توجه به ارزشهاي فوق، سبب راه يافتن ناصالحان به اين كانون حساس اسلامي شود، آينده تاريك و در خطر خواهد بود.
پروردگارا! به ما آن بينش و درك و اخلاص را مرحمت فرما تا در آنجا اين رسالت آنچه را تو ميپسندي تحقق بخشيم.
«ربّنا لا تكلنا الي انفسنا طرفة عين أبدا.»
جامعه مدرسين حوزه علميه قم