حضرت آیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در مصاحبه ای اختصاصی به تشریح شخصیت علمی قاضی نورالله شوشتری و مرکزیت تشیع در هندوستان پرداخته اند که در ادامه آمده است:
سوال: لطفاً کمی در خصوص شخصیت علمی و عملی قاضی نورالله شوشتری برای ما صحبت نمایید.
قاضی نورالله شوشتری از اعلام بزرگ شیعه بوده است، ایشان در سال ۹۵۶ در خوزستان متولد شد. وی از طایفه مرعشیه است. طایفه مرعشیه یک طایفه بسیار بزرگ و وسیعی است که علمای زیادی از آنها در خارج به ظهور رسیده و شاید انسان به یک طایفه به این بزرگی و به این وسعت که شخصیتهای علمی و بزرگی از اینها به این مقدار در خارج آمده باشد برخورد نکند.
پدر ایشان سید شریف نیز از علمای بزرگ بود. قاضی مقداری از مباحث را پیش پدر خواند. سید شریف نیز دارای تألیف بسیار زیادی بود. ایشان بیش از ۱۳۹ تألیف دارند. در موضوعات مختلف، حواشی مختلف، فقهی، اصولی، تفضیلی، کلامی، رجالی، تاریخی، طبی، اشعار فارسی، در مباحث مناظره و جدل، در مبحث امامت و همین طور در زمینه احیأی عترت پیامبر اکرم سعی بسیار زیادی داشت و کتابها و مباحثات زیادی در این زمینه نوشته و مباحثات فوق العادهای با علمای زمان خودش دارد.
در شوشتر در نزد پدر سید شریف الدین کتب اربعه را خواند و بعد کتب فقهی و اصولی را یک مقداری پیش پدر شروع کرد و در سده ۷۹۷ به مشهد منتقل شد و در درس محقق ملا عبدالله شوشتری حاضر شد. مدتهای مدید در مشهد بود و از علمای به نام آنجا شد تا اینکه در سده ۹۹۳ ایشان از مشهد به بلاد هند سفر کرد و در هند از مقربان اکبر شاه شد. آنچنان که صاحب منصب و موقعیتهای شریف قضایی شد و اول کسی بود که در شهر لاهور اظهار تشیع کرد. خیلی خدمت کرد و عاقب در همان لاهور به دست برخی قضات در سده (۱۰۱۹) شهید شد و ملقب به شهید ثالث شد. حتی در شأن ایشان در کتاب طبقات کبری اینطور مینویسند که: «قاضی نورالله اثنی عشری شوشتری امروز به قضاوت در لاهور مشهور و به دیانت و امانت و فضائل و کمالات بسیار متصف است». در تذکره الشعرا بیان شده که: «سید شریف نورالله حسینی در سده (۱۰۱۹) شهید و به شهید ثالث مشهور شد». ایشان از علمای بسیاری نیز استفاده کرده بود. تعداد زیادی هستند که بنده به صورت مختصر عرض میکنم. از جمله پدرش علامه سید محمد شرف الدین و ملا عبدالله توستری در مشهد، ملا عبدالرشید توستری، خواجه نورالدین صاحب کتاب مجالس الامامه، علامه شیخ محمد هروی، علامه محمد علی کشمیری و … باید توجه داشت که کتابهایی که ایشان نوشت، که عرض کردم قریب به ۱۳۶ مجلد است، از جمله احقاق الحق و مجالسالمومنین، اجوبه سید حسن غزنوی، الزام اناصب، در رد میرزا مخدوم شریفی، بحرالغدیر در اثبات تواتر حدیث غدیر، البحث الخضیر در تقدیر آب کر، تفسیر قرآن در چند مجلد که در بحثش مینویسند: «هو العجیب فی بابه» یعنی در تفسیر این دقایق بسیاری را رقم زده است، تحفه العقول، عقل العقول حاشیه بر شرح کفایه جامی، حاشیه بر حاشیه چلبی، حاشیه بر …تفتازانی، حاشیه بر رجال کشی، حاشیه بر تهذیب الاحکام شیخ طوسی، حاشیه بر کنز العرفان فاضل مقداد، حاشیه بر تهذیب المنطق دوانی، حاشیه بر مبحث عذاب القبرمن شرح قواعد عقاید، حاشیه بر شرح مواقف، حاشیه بر الرساله العجیبه الفاخره، حاشیه بر شرح تهذیب الاصول، حاشیه بر مبحث جواهر در شرح ترجیح علامه، حاشیه بر تفسیر بیضایی، حاشیه بر الاهیات شرح تجرید، حاشیه بر شرایحی که در آن زمان خیلی معروف بود، حاشیه بر حاشیه خطایی در علوم بلاغی، حاشیه بر شرح الهدایه حکمت، شرح هدایه العسیریه که این احسن اش مرحوم آخوند ملا صدرا در این زمینه مسائل بسیار جالبی دارد. حاشیه بر شرح شمسیه، حاشیه بر قواعد علامه در فقه، حاشیه بر تهذیب شیخ الطایفه، حاشیه بر هدایت در فقه حنفی، حاشیه بر شرح البقایه در فقه حنفی، حاشیه بر شرح چغمینی در علم هیئت، حاشیه بر اثبات واجب الوجوب در کتاب دوانی، حاشیه بر تحریر اقلیدس در هندسه، حاشیه بر خلاصه الرجال، بر کتاب الخلاصه مربوط به رجال، حاشیه بر خلاصه الرجال بر کتاب شیخ بهایی و حاشیه بر شرح اشارات محقق طوسی و … . دیوان اشعار هم خیلی زیاد دارد. یک رساله در مسئله کفار، یک رساله در خصوص غسل جمعه، یک رساله به نام الانور الانوار النور الظهر فی تدبیر ….غدر علامه حلی، و همینطور رسالهای در تفسیر این آیه من یرد ان یشرح صدر السلام دارد. رسالهای دارد در کلیات خمس و رسالهای دارد در اثبات تشیع برای سید محمد نوربخش که از رسایی طوایف اهل سلوک است و همینطور رساله در شرح قاضی زاده رومی در هیئت.
کتاب رد هم زیاد دارد. رد مقدمات الصوارم المحرقه، رد ایراداتی که او در مسائل متنوع، رساله در رد شبهات شیاطین و رساله فی وجوب مسئله المسحیه که در وضو مستحب است مسح نه شستن پا همینطور شرح رساله اثبات الواجب دوانی، شرح خطبه حاشیه قزوینی بر عضدی، شرح مبحث حدوث الاعلام و شرح دعای صباح حضرت علی ابن ابی طالب، شرح گلشن راز، شرح رساله الانس الوحید در تفسیر توحید سوره قل هو الله الحد، رسالهای در علم خدا و همینطور یک مجموعه کشکولی دارد که خیلی جالب است و کتابی در انساب مرعشیه دارد که طایفه خودش است. یک کتابی مناقب الائمه من طرق مخالفین دارد، یعنی از سنیها استفاده کرده است، درباره اثبات امیرالمومنین (ع)، یک کتاب در قضاء و شهادات دارد که میگویند خیلی مبسوط است و شرایط قاضی و قضاء را در آن بحث میکند. شرحی بر تهذیب الحدیث شیخ الطایفه شیخ طوسی دارد. مجموعاً ۱۳۶ تألیف دارد. در شعر نیز شاعر توانایی است و بسیاری از کسانی هم که دوست نداشته، شعرهای خیلی عجیب و غریبی راجع به آنها دارد، خودش هم آدم بسیار مخلصی نسبت به امیرالمومنین و معصومین است. مثلاً نسبت به علمای اهل سنت خیلی شعرهای فوقالعاده دارد، همینطور در خصوص روزبهان.
بعد راجع به خودش هم میگوید، شکر خدا که نور الهی است رهبرم و از نار شوق اوست فروزنده گوهرم. میگوید شکر خدا که من تابع پیامبر اکرم هستم. اندر حسب خلاصه معنا و صورتم و اندر نسب ثلاله زهرا و حیدرم. میگوید من کسی هستم که حسب معنا و صورت از ثلاله زهرا و حیدر هستم. دارای دهر سبط رسول پدر بود بانوی شهر دختر کسری است مادرم. میگوید من سبط رسول پدرم بود، یعنی حضرات ائمه (س) اینها پدر من بودند یعنی حسنی است (امام حسن مجتبی)، بانوی شهر دختر کسری است، مادرم، هان ای فلک چو این پدر آنم یکی بیار یا سر به بندگی نهه آزاد زیبرم. میگوید من این هستم نسل پدرهای من از نسل رسول خدایند شکر خدا چون حسن غزنوی نی ام یعنی نه آق والد و نه ننگ مادرم. و راجع به خود و تبار خودش اشعار نغز و زیبا دارد.
و در مورد قضیه صفات الهی در آراء برخی از اهل سنت میفرماید: «اینها کسانی بودند که بدون اینکه خودشان بفهمند صفت الهی را از ذات او نفی کردند و اینها به کفر مجوس مبتلا شدند». نسبت به آنها خیلی شدید و دفاع است و خیلی غیرتی است. این گرفتاری باعث شد که بالاخره ایشان در هند شناسایی شد. دو چیز هم باعث شهادتش شد. یکی حسادتی که به وی میورزیدند، چون به اکبرشاه نزدیک بود و دارای مناصب بلند بود و دیگر اینکه در آنجا رسماً اظهار تشیع کرد و با علمای بزرگ آنها هم در افتاد و این احقاق الحق و مجالس والمومنین هم که نوشت درآنجا هم حرفهای بسیاری داشت که مورد حسادت و لعن آنها شده بود و بالاخره نقشه قتل آنها را کشیدند. خدا رحمتش کند که از علمای موثر بزرگ شیعه بود که تلاشش این بود که بتواند تبلیغ معارف الهیه را در خارج از کشورهای اسلامی تبلیغ بکند. خدا رحمتش کند.
سوال: تقیه در سیره عملی و علمی قاضی نورالله شوشتری چه جایگاهی دارد؟
در رسالههایش یک کتابی به نام تقیه هست، و نه در روشی که اتخاذ کرده است. خودش معتقد است که وی اولین شخصی است که در لاهور تشیع را علنی اظهار کرده است.
سوال: نقش شعر را چگونه ملاحظه میکنید علمای دیگر هم بودند که از شعر در تبلیغ دین استفاده کنند؟
بله، بالاخره شعر یک فن بسیار ماندگاری است که علمای بزرگ ما هر کدام در معارف خود شعرها و کلمات منظوم بسیاری دارند، هم از لحاظ علمی مثل منظومه سید بحرالعلوم در فقه یا منظومه علامه سبزواری در فلسفه که آنها هم شعر خیلی استفاده کردند اما در مناقب اهل بیت شعر آنچنانی نگفتند. حتی من شنیدم که یکی از این شعرای عرب یک شعری را گفت که صاحب جواهر گفت ای کاش ثواب این شعر را به من میدادند، من هم ثواب کتابهایم را به او میدادم. صنعت شعر در ماندگاری وقایع خیلی دخالت داشته است و لذا شما الان هم میبینید که در نظام جمهوری اسلامی، شعرا را تشویق میکنند تا راجع به انقلاب زیاد شعر بگویند.
سوال: کتاب احقاق الحق را چگونه ارزیابی میکنید؟
کتاب بسیار خوبی است. یعنی یک دفاع خیلی خوبی کرده، در شرح حال افراد به خوبی وارد شده، که دیگران از آن عاجز بودند و کتبی که راجع به ولایت پس از الحقاق الحق نوشته شده همگی از این کتاب شریف استفاده فراوان کردهاند.
سوال: نقش عرفان را در اندیشه و سیره قاضی چگونه ارزیابی میکنید؟
ایشان متکلم بوده اما از عرفان هم بی بهره نبوده. لذا گاهی اوقات میبینیم بعضی از عرفایی را که بعضی از علما آنان را به بدعت و انحراف بواسطه عرفان نسبت میدادند، ایشان خیلی از آنها دفاع کرده است و یا به اهل منسوب میکردند و اثبات میکردند که آنها شیعه هستند.
سوال: ایشان یک تعریف خاصی از شیعه دارند، میگویند محبت به اهل بیت ملاک تشیع بودن است، نظر شما در این مورد چیست؟
بله در حقیقت میگفت اگر کسی محبت صادقانه داشته باشد، به طوری که به تبعیت عملی هم بینجامد شیعه است. یعنی بیش از محبت تبعیت عملی را لازم میدانستند.
سوال: در خصوص ردیههایی که ایشان درخصوص برخی از منحرفان نوشتهاند چه نظری دارید؟
خیلی ردیه نوشته است. از ۱۳۶ کتابی که گفتم شاید ۱۰ – ۲۰ تایی از آنها در خصوص رد میباشد. رد روزبهان و بخاری و ….
سوال: قاضی، مجتهد اعلمی در مشهد است که به هند هجرت میکند، زیرا یکی از دلمشغولیهای ایشان تبلیغ تشیع بوده است، به نظر شما وی میتواند به عنوان یک الگو برای طلاب فعلی حوزه علمیه قم باشد؟
امروزه همین کار را کردهاند، الان ما در پنجاه و شش کشور در دنیا مدرسه علمیه داریم. انصافاً در این مسئله حوزه خیلی موفق بوده است. حتی بطور مثال یکی از طلبههای آفریقایی را داریم که پس از بازگشت به کشور وزیر شد. خیلی طلبه فوق العاده با استعدادی بود.
سوال: در نهایت اگر پیشنهادی برای برپایی همایش دارید، بفرمایید.
به نظر بنده اینگونه افراد را باید خوب معرفی کرد. انصافاً شیعه خیلی کار کرده است. مرحوم امینی در کتاب شهداء الفضیله راجع به شهدا نوشته است. حدود ۴۶۰ و اندی از علمای بزرگ را شرح حالشان را نوشته که شهید شدهاند، البته ایشان از قرن ۵-۶ به بعد شرح حال آنها را نوشت، آن کسانی که قبلاً بوده نیز فوق العادهتر بودند. یعنی صدها نفر از علمای شیعه در راه احقاق حق و قرآن، خون خود را فدا کردند و شهید شدند. غیر از ایشان که ملقب به شهید ثالث است. یک شهید هم در قزوین داریم که به شهید ثالث ملقب است. ولی به هر حال مرحوم علامه خیلی کارهای خوبی کرده، خدا رحمتش کند، در کتابش اثبات کرده است که اینها در راه احقاق دین شهید شدند. یعی این شجره طیبه قرآن همیشه با خون علمای بزرگ شاخ و برگ پیدا کرده است.
از خصوصیات نظام اسلامی هم این است که همانند سایر ادیان نیست و از تحریف مصون مانده است. علمای شیعه آنچنان عمل کردند که حتی اگر پیغمبر یک روز زنده شود و بیایید در مکه و مدینه و حجی که مخصوصاً شیعه برگزار میکند، نماز جمعه و جماعتی که شیعه برگزار میکند، مجالسی که اینها دارند، میبیند که این همان است که بر قلب پیامبر (ص) نازل شده است. بدون حذف یک نقطه. اینها بر اثر مجاهدتی بوده است که علمای ما داشتهاند. این ساده نیست، با این همه دشمنی که دین ما داشته است. اینکه معارف شیعه همانطور که در زمان پیامبر و ائمه (ع) بوده است بماند خیلی مهم است. البته حضور حضرات معصومین تا سده ۲۶۳- ۲۶۴ در کنار قرآن بودند و نگهداری میکردند و بعد از خودشان هم شاگردان بزرگی همانند صدوقین، کلینی، سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی و … که معصوم نبودند ولی یک نقطهای را اجازه نمیدادند که از روایات حذف شود. اینها اسلام را نگه داشتند و صدها سال علمای بزرگ بعد از اینها آمدند و دین را نگه داشتند. من یادم است که در محضر علامه طباطبایی شبهای پنج شنبه و جمعه که جلسه ویژهایی بود که با حضور اعاظم حوزه تشکیل میشد در آنجا هرگاه روایتی خوانده میشد، اگر نسخه بدلی داشت به صورت یک نقطه یا اگر یک واو اضافه بود ایشان میگفت این همانطورکه هست باید معنا بشود و همین کار را هم میکردند. حفظ امانت را رعایت میکردند و امانت را برای نسلهای بعد نگه میداشتند. همانطور اساتیدی عظیمی که درفقه از جمله شاگردانشان بودیم در مباحث فقهی حتی نسخه بدلهایی که در روایاتها میآمد در مباحث فقهی اینها را همه رعایت میکردند و گاهی اوقات برحسب آن نسخه احتیاط میکردند.
به هر حال اینها کسانی بودند که تمام عمرخود را وقف ترویج و تعظیم اسلام فرمودند خداوند متعال به ما توفیق خدمتگزاری خالصانه عنایت فرماید.