درآمدی بر کتاب شناخت
الف: کتاب شناخت تحلیلی
۱- عنوان کتاب : احقاق الحق
کتابی شریف که نزد علمای برجسته شیعه، دارای جایگاه برجستهایی است، به گونهای که به تصریح برخی از عالمان، مانند آن در باب خود نوشته نشده و البته این مطلب، صحیح است. صاحب ریاض العلماء درباره آن میگوید: «احقاق الحق، کتابی پرفایده و بسیار بزرگ، که مؤلف در سرزمین هند در پاسخ به اشکالهای یکی از دانشمندان متأخر اهل سنت بر کتاب نهج الحق علامه حلّی در باب امامت نگاشته است. تألیف این کتاب، یکی از عوامل شهادت قاضی نورالله شوشتری شد. این کتاب، معروف و مورد استناد دانشمندان پس از قاضی نورالله شوشتری است.
سید اعجاز حسین هندی در کشف الحجب والاستار میگوید: «احقاق الحق نوشته فاضل کامل ادیب، عالم عامل اریب، سیّد سند سدید شهید، قاضی نورالله بن شریف بن نورالله – نورالله مرقده – مشهور به شهید ثالث، که در آن به نقض کتاب ابطال نوشته ابن روزبهان پرداخت، که وی به گمان خود در آن کتاب، به کشف الحق و نهج الصدق آیت الله فی العالمین علّامه حلّی پاسخ گفته است. شیخ حرّ عاملی گوید: او معاصر شیخ بهایی بود و به سبب تألیف این کتاب به شهادت رسید».
آقا بزرگ میگوید: «این کتاب، برترین کتابی است در باب خود که نویسنده در آن به رد کلمات فضل بن روزبهان در کتاب ابطال نهج الباطل (که در جواب کتاب نهج الحق آیه الله علّامه حلّی نوشته) پرداخته است. قاضی نورالله راه حق را روشن ساخت و به بزرگترین اجر و پاداش رسید».
تاریخ تألیف احقاق الحق :
سید اعجاز حسین در کتاب کشف الحجب والاستار، اشاره میکند که قاضی این کتاب را که در مدتی کوتاه، در چند روز نگاشته، چنان است که کمتر کسی حوصله استنساخ آن را مییابد، چه رسد به زحمت تصنیف آن. قاضی، خود در آخر کتاب میگوید: «سامان دادن این گوهرها….. در هفت ماه انجام شد، با کثرت ملال و ضعف قوا و سستی بدن که داشتم. و در آخر ماه ربیع الاول سال ۱۰۱۴ در شهر آگره پایان یافت، شهری که بدترین شهرها است و کفر، دام خود را در آن گسترده و شیطان، مکر خود را در آن به کار گرفته است. خداوند، مؤمنان را از مکر و جهل آن در امان نگاه دارد، و از سواد هند، کوه و دشت آن، بیرون ببرد، بحقّ حقّ و اهل آن».
چاپ احقاق الحق:
شیخ آقا بزرگ طهرانی در کتاب الذریعه میگوید: «این کتاب به طور کامل در سال ۱۲۷۳ در ایران چاپ شد. در مصر نیز به چاپ رسید، اما با اسقاط بعضی مطالب آن. سپس در سال ۱۳۲۶ نیمه اول آن، تا بحث چهارم (تعیین الامام) توسط شیخ حسن بن دخیل حجامی نجفی به طبع رسید، که او خود را در تصحیح و مقابله آن با چاپ ایران و دیگر نسخهها به تعب انداخت. علامه معاصر شیخ محمد حسن مظفر نجفی با تألیف کتاب دلائل الصدق فی نهج الحق، به تتمیم تحقیقات قاضی نورالله شهید در این کتاب پرداخت، که آن خود کتابی بزرگ است و در کتاب فاخر ذریعه الی تصانیف الشیعه آقا بزرگ طهرانی به آن اشاره شده است.
صاحب ریاض العلماء در آخر شرح حال قاضی میگوید: «بدان که نویسنده ردیه بر علامه حلّی و کتاب نهج الحقّ او، فضل بن روزبهان اصفهانی است. گفتهاند که او اهل اصفهان نبود، بلکه در آن شهر اقامت گزید، که باید بررسی شود. همچنین گفتهاند که فضل بن روزبهان، زمان اندکی بعد از دولت سلطان محمد خدابنده – که علامه، کتاب نهج الحق را برای او نوشت – روزگار میگذرانید، که این خطا است، چرا که از کلام قاضی نورالله در چند موضع از احقاق الحق بر میآید که او، فاصله زیادی با آن زمان داشته است. از جمله این که قاضی میگوید: او این رد بر علّامه را نوشت، برای تلافی کشته شدنِ بستگانش در اصفهان، یعنی بعد از خروج شاه اسماعیل، نیز میگوید که برخی از ایرادهایی که فضل بن روزبهان در بحث رؤیت خدای تعالی گرفته، از شرح جدید تجرید گرفته است. و روشن است که مؤلف شرح جدید، در زمان میرزا اُلُغ نواده امیر تیمور میزیست.
۲- عنوان کتاب: مجالس المؤمنین
شهرت این کتاب، بیش از احقاق الحق است. میرزا عبدالله افندی در ضمن توصیف آثار قاضی میگوید: «کتاب مجالس المؤمنین به زبان فارسی، کتابی بزرگ و شناخته شده، در بیان گروهی از عالمان و راویان شیعه و پارهای از مشاهیر امامیه، از پادشاهان، امیران، صوفیه و شاعران، از زمانهای گذشته تا زمان مؤلف است. البته او در این مورد، به افراط و تفریط گرفتار آمده و همین خود، از جمله انگیزههای ما، در پدید آوردن کتاب ریاض العلماء بود. وی کتاب خود را بدان جهت نوشت که دید مخالفان تشیع پیدایش تشیع را از زمان ظهور دولت صفویه و خروج شاه اسماعیل صفوی میدانند و سخنانی بی اساس از این گونه بر میشمرند. لذا در اول کتاب به این مطلب اشاره میکند». این سخن صاحب ریاض العلماء بود. البته باید دانست که با وجود این نکته، کتاب مجالس المؤمنین از کتابهای بسیار نفیس است که اگر نمیبود، فوائد فراوانی از دست میرفت که قابل جبران نبود.
سید اعجاز حسین هندی در کشف الحجب و الاستار میگوید: «مجالس المؤمنین نوشته قاضی نورالله بن شریف حسینی شوشتری متوفی سال هزار و نوزده (۱۰۱۹)، که آن را به دوازده مجلس مرتّب ساخت در ذکر اماکن و مواطنی که اختصاص به ائمه طاهرین علیهم السلام، طوائف، اصحاب، تابعین، متکّلمان، مفسّران، محدثان، مجتهدان، سادات، قاریان، نحویان، فیلسوفان، پادشاهان، امیران، وزیران و شاعران از عرب و عجم دارد.
تاریخ تألیف مجالس المؤمنین:
ناقد بصیر، افندی در ریاض العلماء میگوید: «آغاز نگارش این کتاب، اول ماه رجب سال ۹۹۸ در شهر لاهور بود و پایان آن، روز پنج شنبه ۲۳ ذی القعده سال ۱۰۱۰. بدین سان صورت خطّ مولف را در پایان کتاب مجالس المؤمنین دیدم.
۳- عنوان کتاب : الصوارم المهرقه
این کتاب کلامی، درباره موضوع امامت عظمی و خلافت کبری نوشته شده است. قاضی، آن را در پاسخگویی به کتاب الصواعق المحرقه نوشته ابن حجر هیتمی نوشته است و با آن که ردی بر پارهای از مباحث صواعق است . ولی در حکم رد بر تمام آن است، چنان که مؤلف در آخر کتاب به آن تذکّر میدهد. و با وجود حجم اندک، پر نکته و ارزشمند است.
میرزا عبدالله افندی در ضمن معرفی آثار قاضی نورالله میگوید: «کتاب الصوارم المهرقه فی رد الصواعق المحرقه، که صواعق، نوشته ابن حجر عسقلانی، در پاسخ به عقائد امامیه و حقانیت مذهب تسنن است. ظاهراً این کتاب، غیر از رساله رد مقدمات ترجمه صواعق باشد». توضیح این که کلمه «العسقلان» در اینجا سهو قلم و اشتباه است، زیرا الصواعق المحرقه نوشته ابن حجر هیتمی مکّی است که سالها پس از زمان ابن حجر عسقلانی بوده است. صاحب کشف الحجب و الاستار میگوید: «الصوارم المهرقه فی دفع الصواعق المحرقه، نوشته سید سند قاضی نورالله بن شریف بن نورالله مرعشی شوشتری نورالله مرقده، متوفی سال ۱۰۱۹، که شرحی است بر گفتار… ».
از ملاحظه فهارس و کتابشناسیها بر میآید که این کتاب، نخستین کتابی است که در رد صواعق تألیف شده است، گر چه عالمان در رد آن کتابهایی نگاشتهاند. فاضل جلیل سید اعجاز حسین هندی در کشف الحجب و الاستار میگوید: «ابداء الحق فی جواب الصواعق المحرقه. یکی از افاضل، آن را از تصنیفات سیّد سند قاضی نورالله بن شریف بن نورالله حسینی مرعشی شوشتری – اعلی الله درجته فی اعلی علّیّین – دانسته، اما این نسبت درست نیست، زیرا او در سال ۱۰۱۹ در زمان جهانگیر به شهادت رسیده، در حالی که تاریخ تألیف ابداء الحق – براساس نوشته آغاز آن به سال ۱۰۲۷ بوده است. همچنین بیان این کتاب، مانند بیان این علّامه نحریر نیست و شیوه آن به شیوه نگارش قاضی – که به بالاترین درجه بلاغت و نیکویی بیان رسیده – شباهت ندارد. شاید این کتاب، نوشته فرزند یا یکی از شاگردان قاضی باشد… ».
صاحب الذریعه بعد از نقل این کلام میگوید: «البته قاضی نورالله شهید بر این صواعق ردی نوشته به نام الصوارم المهرقه فی دفع الصواعق المحرقه، و نیز ردی بر مقدمات ترجمه صواعق نوشته که در جای خود خواهد آمد». صاحب کشف الحجب و الاستار همچنین میگوید: «البوارق الخاطفه فی جواب الصواعق المحرقه (در جواب صواعق نوشته ابن حجر مکی هیتمی). نام مؤلف این کتاب را نیافتم و شاید نوشته یکی از شاگردان قاضی نورالله شوشتری – اعلی الله فی علّیّین درجته – یا تألیف فرزندش محمدعلی باشد. وی در این کتاب ملتزم شده که در ابطال آن به مطلبی غیر از مطالب صواعق تمسّک نکند. از همین کتاب بر میآید که مصنّف آن، کتابی به زبان فارسی در علم کلام به نام شوارق دارد… ».
محدث نوری در هامش این موضع را در یک نسخه خطی از کتاب کشف الحجب والاستار میگوید: «البوارق الخاطفه و الرواعد العاصفه فی رد الصواعق المحرقه، ظاهراً نوشته سید علی بن سید علاء الدوله بن ضیاء الدین نورالله باشد… ». صاحب الذریعه ذیل نام این کتاب میگوید: «استاد ما علامه نوری، در حواشی خود بر کتاب کشف الحجب والاستار ـ در نسخهای که سید اعجاز حسین به او هدیه کرده – به عنوان استدراک بر کلام او گفته که کتاب بوارق نوشته نواده قاضی شهید است و ظاهراً تألیف سید علی بن علاء الدوله بن ضیاء الدین نورالله باشد. ولی از تفاوت خطبه دو کتاب بر میآید که این دو کتاب با هم تفاوت دارند، گر چه موضوع و اسم آنها مشترک است. صاحب ریاض العلماء شرح حال این سید علی را در کتابش آورده و گفته که او ساکن هند و معاصر ما بود. البته شاید به جهت فاصله مکانی از او، بر این کتابش آگاه نشده است». سید اعجاز حسین همچنین مینویسد: «در جواب صواعق، کتابهای زیادی نوشتهاند، از جمله: ابداء الحق، البوارق الخاطفه، الصوارم المهرقه، الحدائق. البته یک بار بطور اتفّاق به گوشم خورد که کتابی در رد صواعق وجود دارد به نام «البحار المغرفه»، ولی ویژگیهای آن ـ از جمله مؤلف آن – را نمیشناسم.
تاریخ تالیف صوارم:
از تاریخ تالیف کتاب اطلاعات دقیقی وجود ندارد، چون در هیچ موضعی همچون: نسخ، فهرستها، کتب و تراجم دیده نشده است. البته از ارجاع مصنف در تحقیق پارهای از مطالب کتاب به کتابهای دیگر، میتوان فهمید که تالیف این کتاب، پس از آنها صورت گرفته است.
لازم به یادآوری است این که کتاب مصائب النواصب در سال ۹۹۵، مجالس المومنین در سال ۱۰۱۰ و احقاق الحق در سال ۱۰۱۴ نوشته شدهاند. پس تالیف کتاب صوارم، باید در اواخر عمر قاضی، بعد از تالیف این کتابها انجام شده باشد.
تاریخ طبع کتاب :
چاپ این کتاب در دهم ربیع الاول ۱۳۶۷ هجری قمری مطابق با اول بهمن ۱۳۲۶ شمسی صورت گرفته است.
۴- عنوان کتاب: مصائب النواصب
این کتاب، از مشهورترین آثار قاضی و به زبان عربی است. از این رو شاید دو نسخه مختلف از این کتاب موجود باشد. در توضیح سخن صاحب ریاض باید گفت: شاید قید «فارسی» مربوط به کتاب نواقض الروافض باشد، به قرینه توضیح بعدی که موضوع کتاب را نشان میدهد. لذا اعتراض، از این جهت وارد نیست. به علاوه، کتاب نواقص الروافض نیز به زبان عربی است، پس کلام، تشویش دارد. سید اعجاز حسین در کشف الحجب و الاستار میگوید: «مصائب النواصب نوشته قاضی نورالله بن شریف بن نورالله حسینی شوشتری که به جهت تالیف احقاق الحق در سال ۱۰۱۹ به شهادت رسید، چنان که در مورد تاریخ وفاتش به فارسی گفتهاند: «سید نورالله شهید شد». و در مقابر اهل حق در آگره دفن شد. وی در این کتاب، بر نواقض الروافض، شرح ارزشمندی نوشته است.
تاریخ تالیف مصائب النواصب:
قاضی نورالله شوشتری این کتاب را در زمانی کوتاه نوشته، چنان که از ملاحظه تاریخ آن بر میآید. او در آخر کتاب مینویسد: «اتمام اصل مسوده به دست مولف آن فقیر الی الله الغنی نورالله بن شریف حسین شوشتری – نورّالله باله و حقّق آماله – در هفده شبانه روز از ماه رجب سال ۹۹۵ هجری پایان یافت. خدا را بر توفیق اتمام سپاس میگزاریم و بر پیامبر و خاندان پاک نهاد و بزرگوارش بالاترین درودها و کاملترین سلامها را نثار میکنیم».
افندی پس از نقل این عبارت میگوید: «این کتاب که به عربی است و در آخر آن، چنین نوشته، کتابی پرحجمی است. پس سامان یافتن چنین تألیفی در چنان زمانی در نهایت غرابت است. و باید در آن بررسی شود». برکلام افندی این نکته را باید افزود که وقتی طول مدت زمان تألیف احقاق الحق را میبینیم، میفهمیم که قاضی، سریع القلم، سریع الانتقال، خوش بیان و خوش قریحه بوده است. پس چنین غرابتی در مورد او معنی ندارد.
ترجمههای فارسی مصائب النواصب:
به دلیل اهمیت این کتاب و مقبولیت آن نزد خردورزان، جمعی از دانشمندان به ترجمه آن از عربی و فارسی پرداختهاند. از جمله:
الف: ترجمه امیرمحمد اشرف :
افندی در ریاض العلماء در هامش بحث پیرامون آثار قاضی مینویسد: «قاضی در سال ۹۹۵ این کتاب را نوشته و به شاه عباس صفوی هدیه کرده است. شاه نیز کتاب را بر خزانه کتاب حضرت رضا علیه السلام وقف کرده است. سالها بعد، امیرمحمد اشرف در سال ۱۰۷۰ در زمان شاه عباس دوم، به امر احمد بیگ یوزباشی از بزرگان دولت صفوی، آن را به فارسی ترجمه کرده است». نسخه این ترجمه، اکنون در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است. در فهرست آن کتابخانه آمده است. «مصائب النواصب، فارسی، مولف: محمد اشرف که ظاهراً صاحب فضائل السادات و معاصر با مرحوم میرداماد و شاه عباس کبیر است و این کتاب، ترجمه مصائب النواصب است که مرحوم قاضی نورالله شوشتری به عربی تالیف کرده بوده، در رد کتاب نواقض الروافض میرمخدوم شریفی. و مترجم به خواهش احمد بیگ یوزباشی در سنه ۱۰۷۰ به فارسی ترجمه نموده».
ب: ترجمه فرزند قاضی :
صاحب ذریعه میگوید: «ترجمه مصائب النواصب نوشته فرزند مصنف اصل یعنی سید شریف قاضی نورالله شوشتری در آگره، سال ۱۰۱۹. مترجم در اول کتاب گوید: چون کتاب مستطاب – مصائب النواصب در رد نواقض الروافض میرزا مخدوم شریفی ناصب که از مصنفات والد مرحوم این بی مقدار است، به نظر پادشاه جمجاه… سلطان محمد قطب شاه المتوفی ۱۰۳۵ رسید، بر زبان ایشان جاری شد که اگر این کتاب به فارسی مترجم گردد، خوب است.
نسخهای از آن در کتابخانه سید حسن صدرطاب ثراه قرار دارد که نام فرزند قاضی در آن نیست. البته نقل از آن را در یک مجموعه حاج مولی باقر شوشتری مشاهده شده است. نویسنده به خط خود تصریح میکند که نام این مترجم، سید محمد علی فرزند قاضی نورالله شهید است، ولی مأخذ کلام خود را نگفته است. نسخهای دیگر از آن در کتابخانه راجه سید محمد مهدی در گوشه فیض آباد هند است و در فهرست آن آمده که مترجم، سید علاء الملک فرزند قاضی نورالله است. ولی از کلام صاحب ریاض بر میآید که فرزند قاضی، علاءالدوله نام داشت، که فرزند او سید علی ساکن بلاد هند بود و صاحب ریاض (متولد ۱۰۶۶) زمان سید علی نوه قاضی را درک کرده بود». این کلام صاحب ذریعه در استدراک کلام صاحب ریاض، وجهی ندارد، چنان که خواهد آمد که علاء الملک و علاء الدوله، هر دو فرزندان قاضی بودهاند.
ج : ترجمه میرزا محمد علی چهاردهی :
ترجمه دیگر، عالم جلیلالقدر میرزا محمد علی چهاردهی است. صاحب ذریعه میگوید: «ترجمه نواقض الروافض، که در ذیل آن ترجمه ردیه آن مصائب النواصب آمده. مترجم، استاد ما میرزا محمد علی چهاردهی مدرس در نجف (متوفی ۱۳۳۴ قمری در نجف) است. در هر برگه، ترجمه نواقض الروافض، و سپس ترجمه مصائب النواصب را آورده، و بدین سان تا آخرهردو کتاب پیش رفته است. نسخه به خط مترجم نزد نوادهاش موجود است».
د: ترجمه سید محمد تقی حسینی:
ترجمه دیگر، به وسیله سید محمد تقی حسینی، از فضلای زمان شاه عباس کبیر است. این توضیح، بنابر مطلبی است که یکی از معاصران برآن نوشته و حاصل آن چنین است: «درکتابخانه مجلس، نسخهای از ترجمه مصائب النواصب هست که سید محمد تقی حسینی در زمان شاه عباس کبیر به فارسی ترجمه کرده و در کتاب خود مقدمهای مشتمل بر شرح حال قاضی آورده است.
۵- عنوان کتاب: مثالب النواصب
افندی در ریاض العلماء گوید: «برخی از نویسندگان، کتاب مثالب النواصب را به قاضی نسبت دادهاند گمان میرود، نویسنده آن کتاب، فردی دیگر است، بلکه آن کتاب، عیناً همان مصائب النواصب قاضی است، و اشتباه از همان نویسنده یا نویسندگان پدید آمده است و شاید آن کتاب، نوشته ابن شهرآشوب باشد». سخن افندی درست است، زیرا تمام کسانی که آثار ابن شهرآشوب را برشمردهاند، مثالب النواصب را در ضمن آنها برشمردهاند. مثلاً صاحب کشف الحجب و الاستار گوید: «مثالب النواصب نوشته زین الدین محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی؛ متوفی سال ۵۸۸ است».
ب: رساله
۱- عنوان رساله: رساله مائه باب فی علم الاسطرلاب
افندی در ریاض العلماء در ضمن تألیفات قاضی میگوید: «یکی از تألیفات او – بنا بر احتمال – رساله فی علم الاسطرلاب به فارسی است.
۲- عنوان رساله: رساله فضل یوم عید بابا شجاع الدین
صاحب شهداء الفضیله این رساله را به قاضی نسبت داده است.
۳- عنوان رساله: النورالانور
صاحب ریاض گوید: «یکی از آثار قاضی، النور الانور الازهر فی تنویر خفایا رساله القضا و القدر است [در شرح کتاب علامه حلی در باب قضا و قدر] که آن را در هرات دیدم. این کتابی است بسیار نیکو در رد رساله یکی از علمای اهل تسنّن هند؛ از معاصران قاضی که همزمان با او در گذشت. آن عالم تسنن، رساله علامه موسوم به «استقصاء النظر فی مسئله القضا و القدر» را رد کرده بود».
۴- عنوان رساله: اللمعه فی صلوه الجمعه
صاحب ریاض گوید: «قاضی در این کتاب، به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت قائل شده است». بر این کتاب، حواشی فراوان نوشته شده، که دیدهایم. و این غیر از رساله اللمعه فی تحقیق صلوه الجمعه نوشته سبط محقق کرکی است.
۵- عنوان رساله حاشیه علی الخلاصه
صاحب ریاض به نقل از فهرست آثار قاضی – که بر ظهر نسخه کتاب مجالس المومنین بوده – از این کتاب یاد میکند و مینویسد: «شاید مراد از آن، خلاصه کتاب رجال علامه حلی باشد». بر این کلام میافزایم که علاء الملک در ضمن آثار پدرش به این کتاب تصریح میکند. پس تردید فاضل معاصر [امینی] در شهداء الفصیله – که تردید کرده آیا این کتاب، حاشیه خلاصه الاقوال علامه در علم رجال است یا خلاصه الحساب شیخ بهایی- وجهی ندارد.
۶- عنوان رساله : شرح چغمینی
صاحب ریاض، این کتاب را نیز به نقل از همان فهرست یاد شده آثار قاضی نقل کرده و میافزاید: «در ابتدای آن فهرست، حاشیهای بر شرح چغمینی یاد شده است. پس شاید این حاشیهای دیگر باشد، چنان که بر تفسیر بیضا وی نیز حاشیه زده است، و شاید تکرار، خطای ناسخ باشد، یا به توان گفت: شروح مختلف بر رساله چغمینی نوشته شده، از جمله شرح قاضی زاده رومی که امروز به شرح چغمینی شهرت دارد. پس شاید یک حاشیه بر آن شرح مشهور باشد و حاشیهای دیگر بر شرحی دیگر».
۷- عنوان رساله : شرح مختصر عضدی
صاحب ریاض میگوید: «قاضی این کتاب را از تعلیقات استادش مولی عبدالوحید شوشتری گرد آورده، اما چندان مفصل نیست و اکنون نزد مولی محمد نصیر برادرزاده ملا محمد باقر موجود است». از کلام صاحب ذریعه بر میآید که تدوین کتاب توسط قاضی صورت گرفته، اما مطالب آن از استاد اوست. کلام او چنین است (ج ۶ : ۱۳۱ ): «حاشیه بر شرح مختصر ابن حاجب – محشّی؛ عبدالواحد فاعلی شوشتری استاد قاضی نورالله (شهید ۱۰۱۹)، این حاشیه مدوّن و مهذّب نبود، لذا قاضی آن را تدوین و تهذیب کرد. از این رو گاهی به او نسبت داده میشود… نسخه آن در مدرسه فاضلیه مشهد است، چنان که در فهرست آن آمده. این نسخه را عبدالحلیم ابوالخیر احمد بن عبدالرحمن قاری لاهوری در سال ۱۰۵۲ نوشته است».
(برگرفته از کتاب فیض آلاله، تالیف جلالالدین محدث ارموی)