طلیعه ۱۲۹۷ – ۹۵۰۴۲۴

شامگاه دوشنبه ۱۴ تیر ماه چند انفجار انتحاری در عربستان به وقوع پیوست که یکی از آنها در نزدیکی حرم نبوی شریف در مدینه منوره و یک انفجار دیگر در نزدیکی یک مسجد در منطقه شیعه نشین قطیف در شرق این کشور روی داد.

بر اساس ادعای منابع سعودی انفجار انتحاری مدینه در نزدیکی یک مقر امنیتی در حرم نبوی به وقوع پیوست که طی آن فرد انتحاری خود را در میان ماموران امنیتی سعودی منفجر کرد. منابع سعودی عامل این انفجار انتحاری را «عبدالهادی عمر العتیبی» ۱۸ ساله اعلام کردند که ظاهرا در فهرست تروریست های تحت پیگرد قرار داشته است. سعودی‌ها ادعا کرده‌اند این تروریست انتحاری پس از آنکه موفق به وارد شدن به داخل مسجد نبوی نشد خود را در ورودی شرقی این مسجد منفجر کرد.

در پی این حمله انتحاری بنا به ادعای منابع سعودی ۴ نیروی امنیتی و دو نفر از زائران حرم نبوی شریف به همراه فرد انتحاری کشته شدند. گرچه خبرگزاری‌ها و شبکه‌های خبری وابسته به عربستان سعودی پس از وقوع این حادثه سعی کردند تا با انعکاس گسترده اخبار مربوط به این انفجارها، عربستان را قربانی تروریسم و نه حامی آن – خصوصا پس از اعتراضات اخیرمجلس سنای آمریکا به این کشور به خاطر حمایت از تروریسم- جلوه بدهند اما برخی تحلیلگران بر این باورند که انفجارهای اخیر عربستان نوعی خودزنی است. این کارشناسان دستگاه اطلاعاتی عربستان را مسئول این انفجارها می‌دانند و معتقدند که دستگاه اطلاعاتی عربستان تلاش کرده است تا با تلفات اندک، همبستگی کشورهای دیگر را کسب کند و تصویر لکه دار خود را ترمیم کرده و خود را از تنگنا رهایی بخشد.

عربستان با بهره برداری از این انفجارها درصدد است تا نشان دهد یک کشور میانه رو است تا بگوید که قلب مسجد پیامبر(ص)، هدف حمله قرار گرفته است، و با این کار (این سوال را برای مخاطبان خود ایجاد کند که) چگونه امکان دارد ریاض که هدف حملات تروریستی قرار گرفته است از سوی دیگر کشورها متهم به حمایت از تروریسم شود؟ و با این اوصاف چگونه است که مجلس سنای آمریکا قانونی را برای محاکمه‌ی جرایمی که ریاض انجام نداده است، تصویب می‌کند؟

البته برخی دیگر از کارشناسان عرصه بین الملل نظریه فوق را نپذیرفته و این حملات را نشان اوج استیصال و درماندگی داعش پس از شکست های بزرگی که اخیرا در عراق و سوریه متحمل شده دانسته و معتقدند داعش سعی می‌کند تا از این طریق به زعم خود قدرت خود را نشان داده و از سوی دیگر تلاش دارد شکاف‌های قومی و مذهبی را تحریک کرده و با تشدید جنگ قومی و فرقه‌ای در عربستان و دیگر کشورهایی که اخیرا در آنها حملات انتحاری انجام داده برای خود فرصت استراتژیکی برای نفوذ خلق کند.

در هر صورت و با پذیرش هر کدام از دو تحلیل درباره این انفجارها سیاست سعودی‌ها مدت هاست که در عرصه بین الملل دچار شکست گردیده و استراتژی که آنها پس از حمله به یمن در عرصه بین الملل در حمایت آشکار از تروریسم در پیش گرفتند موجبات نفرت جهانی از آنها را فراهم کرده است. همچنان که اوج این سیاست مفتضحانه را اخیرا در نشست سالیانه گروهک منافقین در پاریس با حضور ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان و سخنرانی وی در حمایت از این گروهک منفور شاهد بودیم.

سعودی‌ها عنوان پدر معنوی تروریست های تکفیری و نیز به عنوان حامی اصلی تروریسم در منطقه و جهان امروز خود گرفتار بلایی شده‌اند که سالهاست به جان منطقه و جهان انداخته‌اند. بدون شک تروریست‌هایی که امروز در منطقه و جهان دست به جنایت و خشونت و آدم کشی می‌زنند و با اعمال وحشیانه خود، اسلام را بدنام می‌کنند، در مدارس و مکاتب مورد حمایت سلفیان و وهابیان سعودی با افکار تکفیری و افراطی پرورش می‌یابند. در این صورت آیا عربستان سعودی می‌تواند ریاکارانه ادعا کند که با تروریسم درگیر است و مورد حمله تروریست‌ها قرار گرفته است؟ حتی اگر ادعای آنها درست باشد، این بلایی است که خود آنها باعث و بانی آن هستند و در این صورت سررشته تروریسم را باید در داخل سرزمین خود و در مدارس وهابی خود بجویند و به فکر چاره آن باشند نه آنکه در سوریه و عراق و لبنان و یمن و بحرین و به بهانه مبارزه با تروریسم، به خشونت و جنایت دامن بزنند.  (خ-۱۲۹۷)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *