بیانیه تحلیلی، فرهنگی، سیاسی در آستانه ماه محرم

بيانيه تحليلى فرهنگى سياسى جامعه مدرسين حوزه علميه قم در آستانه ماه محرم
در تاريخ ۱۶/۰۱/۱۳۷۹

 

 بسم الله الرحمن الرحیم  

ماه محرم الحرام از راه مى‏رسد تا فرصت دوباره‏اى باشد براى تجديد ميثاق با آرمان‏هاى حماسه عاشوراى حسينى، محرم ماه بيدارى و استوارى در مقابل ظلم و استبداد، ماه امر به معروف و احيأ ارزشها و ماه نهى از منكر و مبارزه با گمراهى‏ها فرا مى‏رسد تا ره پويان طريق مكتب حسينى پرچم اسلام ناب محمدى(ص) را در اهتزاز نگه داشته با اقامه مجالس و محافل عطر فرهنگ عاشورايى را در سراسر جهان اسلام منتشر سازند.

جامعه مدرسين حوزه علميه قم ضمن عرض تسليت ايام سوگوارى و حزن آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين به محضر بقيْ الله الاعظم ارواح العالمين لتراب مقدمه الفدأ و عموم عاشقان و دلباختگان حسينى نكاتى چند را خدمت عموم امت خداجوى خاصه علمأ و انديشمندان متذكر مى‏گردد.

۱ – امسال كه به حسن تدبير مقام معظم رهبرى «مدظله العالى» با عنايت به وجود دو عيد غدير در يكسال شمسى سال امام اميرالمؤمنين(ع) نام گرفته است فرصت بسيار مغتنم و مناسبى است كه ابعاد شخصيتى آن امام همام كه نفس و جان رسول مكرم اسلام(ص) بود مورد شناسايى، دقت، الگوگيرى و معرفى قرار گيرد لحظه لحظه ايام حيات آن بزرگوار از ولادت تا شهادت، درس‏هاى عميق و پرمايه‏اى است كه كام تشنه همه آزاد انديشان و علاقه مندان به مكتب علوى را از زلال محبت و معرفت آن بزرگوار سيراب خواهد نمود. رفتار فردى و اجتماعى آن بزرگوار الگويى جاودانه جهت تمامى امت اسلامى خاصه دولتمردان اسلامى است. جوانى پرشور و پر حماسه او الگوى جوانان، حكومت سراسر عدل و انصاف او الگوى دولتمردان، زندگى سراپا مجاهدت و سراپا مسئوليت او الگوى همه مؤمنان، آزادگى او الگوى همه آزادگان جهان، سخنان حكمت آميز و درسهاى ماندگار او الگوى عالمان و دانشمندان و روشنفكران است.

لذا بر احاد امت اسلامى خاصه علمأ، انديشمندان و دانشمندان و هنرمندان اصيل است كه در گراميداشت هر چه باشكوه‏تر اين سال در زمينه معرفى ابعاد شخصيتى آن بزرگوار تمامى تلاش و مساعى خويش را به كار گيرند و بزرگترين يادگار و ميراث ماندگار غدير يعنى ولايت را بر همگان معرفى نمايند.

۲ – فرهنگ غنى اسلام به عنوان يك دين جاويد و خاتم همواره متضمن جميع آنچه كه سعادت بشرى در دنيا و آخرت در گرو آن مى‏باشد است و پاسخگوى نيازهاى زندگى فردى و اجتماعى انسان در همه زمان‏هاست.

تاريخ بلند و پرافتخار شيعه از آغاز تا به امروز همواره گواه صدق مجاهدت‏هاى عالمان و شيعيان مخلصى است كه در راه پيمان وثيقى كه با نبى مكرم اسلام بسته‏اند براى حفظ اسلام ناب محمدى و پاسدارى از مرزهاى آن استقامت كرده‏اند.

مشكلات طاقت فرسا، كينه ورزى سلاطين جور، عناد ارباب مذاهب باطل، سختى معيشت، و كمبود امكانات و محروميت‏ها هرگز نتوانست اين ره پويان مذهب اهل بيت : را از سلوك در طريق هدايت باز دارد آنچه در طول اين سالهاى متمادى تحمل اين همه درد و رنج و سختى و مشقت را گوارا مى‏نمود حفظ كيان اعتقادى و استحكام مرزهاى انديشه دينى بود.

متأسفانه بايد اذعان داشت كه در سالهاى اخير تفكر دينى و انديشه اسلامى بطور گسترده و كم سابقه مورد هجوم و اهانت قرار گرفته است و اشخاص حقيقى و حقوقى با بهانه‏هاى مختلف به طرح شبهات و بعضاً اهانت به مقدسات و حتى انكار ضروريات دينى پرداخته‏اند.

لازم به تذكر است كه نقد و بررسى محققانه و تضارب افكار از نظر اسلام و فرهنگ غنى تشيع نه تنها مذموم نيست بلكه مورد تاكيد و ترغيب بوده و از جمله راههاى رسيدن به حقايق و برخورد با تحريفها و انحرافها است.

اما آنچه كه در چند سال اخير بر سر مسائل فكرى و فرهنگى آمده است چيزى جز آشفتگى و بى نظمى در حوزه انديشه دينى و تزلزل عقائد و ابتذال فرهنگى نداشته است به نحوى كه در برخى مطبوعات و محافل به گونه‏هاى مختلف فرهنگ اصيل دينى مورد هجوم قرار مى‏گيرند از جمله:

الف) اصول مسلم اعتقادى مورد تعرض قرار مى‏گيرد.

علاوه بر انكار توحيد و وحى و تمسخر معاد گاه ولايت ائمه معصومين : كه محورى‏ترين اصل اعتقادى اسلامى شيعى است مورد نفى قرار مى‏گيرد به لسان «ولايت منحصر در شخص نبى اكرم است و با رفتن او ولايت نيز خاتمه مى‏يابد او خاتم نبوت و خاتم ولايت بود ولايت پيامبر بعد از او به كسى منتقل نشده است» !
(۱)

و گاهى عصمت انبيأ و ائمه معصومين «عليهم السلام»
(۲) و الگو بودن رفتار و گفتار معصومين: مورد انكار قرار مى‏گيرد!(۳) عدم سازش با معاويه و مبارزه با وى از سوى امير المؤمنين(ع) ناشى از عدم درك مصالح توسط امير المؤمنين محسوب مى‏گردد(۴) وقاحت در كلمات و گفتار را به حدى مى‏رسانند كه بعضى از القاب نبى مكرم اسلام را حاكى از غلبه فرهنگ جاهلى مرد سالارى مى‏دانند!(۵)

مشروعيت ولايت و پس از آن حكومت اميرالمؤمنين را در گرو بيعت مردم با ايشان دانسته(۶) غصب حكومت بر حق آن امام همام را عملى دموكراتيك تلقى مى‏نمايند!

ب ) تاريخ پرافتخار شيعه مورد تعرض و انحراف و دستخوش تحليل‏هاى مغرضانه و ناصواب قرار مى‏گيرد.

در محرم سال ۱۴۲۰ واقعه مسلم عاشورا كه معلول ظلم و استبداد يزيد و يزيديان بود مورد حمله قرار مى‏گيرد العياذ بالله هر دو طرف در روز عاشورا اهل خشونت محسوب مى‏گردند!(۷) تأسى به سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) در شهادت طلبى نوعى نگرش خشونت گرايانه شناخته مى‏شود!(۸) و بالاخره عاشورا معلول تعارضهاى قومى و بالاخص نتيجه خشونت پيامبر «صلوات الله عليه» در جنگ بدر و خيبر و … معرفى مى‏گردد!(۹)

از سيره اهل باطل و ضلالت تمجيد مى‏گردد(۱۰) و عزادارى بر سيدالشهدأ يك نوع طائفه‏گرايى و تلاش براى حفظ خود محسوب مى‏شود! زيارت نامه‏ها مورد طعن و عاملى جهت شعله ور نگه داشتن كينه‏ها قلمداد مى‏گردند!

علاوه بر اين ارائه تفسيرهاى غلط از واقعه غدير، تاريخ خلافت امير المؤمنين(ع) و سيره و منش آن حضرت جلوه‏هاى ديگرى از اين هجوم و تعرض مى‏گردند و مبلغين فرهنگ عاشورا نيز زمينه سازان توطئه معرفى مى‏گردند.

ج ) احكام مسلم فقه اسلام مورد انكار قرار مى‏گيرد تا آنجا كه اجرأ حدود بدون استناد تلقى مى‏گردد!(۱۱) احكام ارتداد نفى شده(۱۲) و ارتداد حق طبيعى هر انسان محسوب مى‏شود!(۱۳) فقه و شريعت مشمول مرور زمان مى‏شوند!(۱۴) حقوق مسلم اسلامى ناديده گرفته شده در تعارض تكاليف دينى و باصطلاح حقوق بشر، حقوق بشر مقدم مى‏گردد(۱۵) فرهنگ شهادت خشونت آفرين معرفى مى‏شود به اين دليل كه وقتى كشته شدن آسان شد كشتن هم آسان مى‏گردد!(۱۶) احكام مسلم ارث و قصاص و حق حضانت و طلاق و نفقه و دهها فرع ديگر از پايه مورد ترديد قرار مى‏گيرد و با زير سؤال رفتن اين مسلمات فقه اسلامى، نهايتاً انديشه دينى تقليد و رجوع به كارشناسان اسلامى خبره در عصر غيبت نيز امرى عوامانه و جاهلانه تلقى مى‏گردد!

د ) روحانيت شيعه و مشخصاً ولايت فقيه نيز مورد اهانت قرار گرفته و قشرى گرا و انحصار طلب محسوب مى‏شود(۱۷). و از آنها به عنوان جماعتى ساده دل و فريب خور كه تحليل سياسى ندارند ياد مى‏گردد!(۱۸)

نظام ولايت فقيه نظام ديكتاتورى و استبداد معرفى مى‏شود!

به راستى دشمنان قسم خورده اسلام و طرفداران وابسته يا فريب خورده آنها از طرح مطالب موهن و ضد اسلامى و ترويج افكار و منش باطل چه هدفى را دنبال مى‏نمايند؟

نظام مقدس جمهورى اسلامى با هدف تأمين استقلال، آزادى و اجرأ تعاليم عاليه اسلام شكل گرفت. حكومت مبتنى بر ولايت فقيه حكومتى است كه حاكم مسلمين با آحاد مردم پيوندى عاطفى و محبت آميز و عقيدتى برقرار مى‏نمايد، رابطه‏اى كه استكبار در آن راه ندارد، رهبرى دلسوز و عادل و بصير و آشنا و مدير و مدبر با خواست عمومى مردم زمام امر مردم را به دست گرفته آنها را در چهار چوب تعاليم عاليه اسلام به سمت رشد و تعالى سوق مى‏دهد. اين نظام با بركت چه در زمان امام راحل(ره) و چه در زمان مقام معظم رهبرى «مدظله العالى» به عنوان الگويى شاخص جهت كليه آزاديخواهان و استقلال طلبان در سراسر جهان مطرح گرديده است. دست استكبار جهانى به سركردگى امريكاى جهانخوار و اذناب آن در بسيارى از زمينه‏ها قطع شده و همزمان پرده از ماهيت تجاوز كارانه و ظالمانه و غير انسانى نظام سلطه در جهان بر مى‏دارد. طبيعى است در چنين شرائطى دشمنان ما با درك وضعيت مخاطره آميز خويش به چاره‏انديشى و تمهيد مقدمات براندازى نظام ولايى جمهورى اسلامى بپردازند. تاريخ بيست و يكساله انقلاب اسلامى گواه صدق اين كينه توزى‏هاى دشمنان اسلام و انقلاب مى‏باشد. برخى از مطبوعات، و بوق‏هاى سخن پراكنى بين المللى و عناصر وابسته داخلى و خارجى به عنوان ابزار اين توطئه براندازى خواسته يا ناخواسته عمل مى‏نمايند و با رواج فرهنگ تساهل و تسامح زمينه‏هاى نفوذ و ترويج اين هجمه فرهنگى سياسى را فراهم مى‏آورند. نظريه پردازان امريكايى صراحتاً اظهار مى‏دارند كه «كليد اصلى براى ايجاد يك تغيير بنيادين در سياست‏هاى ايران از بين بردن خصوصيات انقلابى رژيم ايران است و اين فقط با تحريم اقتصادى به دست نمى‏آيد بلكه بايد نفوذ روحانيان را از بين برد و عقايد انقلاب را از درون تهى كرد»(19)

«مهمترين حركت در جهت براندازى جمهورى اسلامى تغيير فرهنگ جامعه فعلى ايران است و ما مصمم به آن هستيم».(20)

راديوهاى آنها نيز محور همه مخالفتها را ولايت فقيه قرار مى‏دهند به اين ترتيب كه:

«يك اصل در قانون اساسى ايران است كه بسيار درد سرساز بوده و در اين سالها نيز درد سرساز مى‏باشد و آن اصل ولايت فقيه است»(21) (راديو اسرائيل)

«اصلاً هيچ كس در فقه، هيچ فقيهى تاكنون نيامده و نگفته كه ولايت فقيه به معناى حكومت است».(22) (راديو آمريكا)

«اگر نظام ولايت فقيه در ايران از هم بپاشد آنگاه مى‏توان گفت جمهورى اسلامى تغيير ماهيت داده است».(23)

عبارات فوق و دهها عبارت ديگر شاهد اين معنا است كه هدف اصلى طراحان هجوم فرهنگى و اعتقادى از بين بردن انديشه و تفكر دينى، خاصه انديشه حكومت دينى و نظام ولايى است.

اينكه ولايت فقيه مستقيماً مورد هدف قرار مى‏گيرد از آن رواست كه ولايت فقيه تئورى حكومت دينى و نشان دهنده توانايى فقه اسلام در تدوين تئوريك و استقرار يك نظام حكومتى برپايه دين مى‏باشد كه به تعبير امام خمينى(ره) «ولايت فقيه براى همه مسلمين يك هديه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى داده است»(24) يا در جاى ديگر مى‏فرمايند: «ولايت فقيه اين قانون مترقى اسلام خارى در چشم دشمنان است»(25)

«قضيه ولايت فقيه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است همان ولايت رسول الله(ص) است و اينها از ولايت رسول الله(ص) هم مى‏ترسند»(26)

و چه دور نگر و روشن بين نظاره مى‏كرد آن پير فرزانه كه مى‏فرمود: «شما بعدها مبتلاى به اين هستيد، مبتلاى به يك همچو اشخاصى هستيد كه گاهى به صورت اسلامى وارد مى‏شوند، همين مسائل كه حالا طرح مى‏كنند كه بايد ولايت فقيه مثلاً نباشد، اين ديكتاتورى است. و لايت فقيه است(۲۷) كه جلوى ديكتاتورى را مى‏گيرد اگر ولايت فقيه نباشد ديكتاتورى مى‏شود»(28).

به موازات اين هجوم فرهنگى نفوذ عناصر وابسته و حضور آنها در عرصه سياسى به عناوين مختلف شكل مى‏گيرد چهره‏ها و جمعيت‏هاى مطرود و منفور در زمان امام راحل(ره) به تدريج به عناصرى فعّال تبديل مى‏گردند به نحوى كه بى‏مهابا از طرح نظرات براندازانه خود هيچگونه ابايى ندارند. براستى احيأ نهضت آزادى كه به تعبير امام راحل‏1 از منافقين بدتر هستند با چه هدف و انگيزه‏اى صورت مى‏گيرد؟ چهره‏هاى مؤثر و مؤسس جبهه مرتد ملى به چه منظور بازيابى شخصيت مى‏شوند؟ كسانى كه به تعبير امام مسلم نبودند و لطمات جدى به اسلام و نهضت ملى، خواسته يا ناخواسته وارد ساختند به چه منظور الگو معرفى مى‏گردند؟ هنوز فرياد رساى امام خمينى(ره) كه نهضت آزادى طرفدار جدى وابستگى به آمريكاست فراموش نگرديده است. آن بزرگ مرد بود كه مى‏فرمود «نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى كسانى كه بى‏اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مى‏گردند بايد با آنها برخورد قاطعانه بشود و نبايد رسميت داشته باشند»(29).

ايشان (امام خمينى) در كلامى ديگر در خصوص جبهه ملى مى‏فرمايند: «آنها از همان اول از آن وقتى كه تأسيس شد مسئله اسلام پيش‏شان مطرح نبوده است آنچه مطرح بوده اگر راست بگويند همان ملى گرايى بوده است و من در اين هم شك دارم براى اينكه افرادى كه در سردسته اينها بودند و به ملى‏گرايى معروف بودند ما ديديم بر ضد ملت قيام كردند.(۳۰)

اينكه عناصر ملى گرا با برگزارى مراسم مختلف، انتشار اطلاعيه، خبرنامه و چاپ نشريات به اصول و مقدسات اين مردم تعرض مى‏كنند نشانه هم سويى عناصر داخلى و وابسته در مقابله با نظام حكومت دينى است. جاى تعجب از برخى مسئولين، شخصيت‏ها و حتى و نهادهاى رسمى كشورى است كه با در اختيار قرار دادن امكانات مادى و معنوى و در اختيار گذاردن فرصت‏هاى مناسب، زمينه تقويت و رشد اينگونه گروههاى مخالفِ اهداف عاليه نظام را فراهم مى‏سازند و عالمانه يا جاهلانه به آرمان‏ها و نصايح امام راحل(ره) بى اعتنايى مى‏نمايند. انتظار بحق امت اسلامى، اين ولى نعمتان انقلاب و همه دلسوزان نظام اسلامى از انديشمندان و متفكرين اين است كه با حضور شايسته خود عرصه فرهنگى سياسى را بر اين مهاجمان تنگ نمايند. البته اين به آن معنا نيست كه مسئولين در انجام وظايف خود كه به حكم صريح قانون اساسى و اسلام و خواست مردم جلوگيرى از نفوذ انديشه‏هاى منحرف و ترويج مطالب ضالّه و مضلّه است كوتاهى نمايند.

۳ – مقام معظم رهبرى «مدظله العالى» در بيانات مهم خود در آغاز سال جارى دو ضرورت اصلى كشور يعنى «وحدت ملى» و «امنيت ملى» را به عنوان شعار محورى امسال مطرح فرمودند.

به حق توجه اساسى به اين دو عنصر حياتى تضمين كننده حقوق شهروندى و پشتوانه محكم جهت نظام جمهورى اسلامى خواهد بود. تأمين وحدت ملى جز با همدلى و اتحاد كليه نيروهاى انقلابى و طرد عناصر تفرقه افكن ميسور نخواهد بود. دشمنان اسلام و انقلاب تلاش پى‏گيرى را بمنظور نفوذ در صفوف نيروهاى انقلابى آغاز نموده‏اند. ايجاد تشنج، جو بدبينى، ارائه تحليل‏هاى بى‏پايه و اساس از سوى اشخاص بى مسئوليت و بى اطلاع، رواج شايعات و جنگ روانى، ترور اشخاص و به موازات آن ترور شخصيت‏هاى انقلاب به عناوين مختلف اضلاع مختلف اين توطئه دشمن در زمينه ايجاد تفرقه ميان نيروهاى انقلابى است. استفاده از الفاظ فريبنده و مشترك در قالب دفاع از آزادى و مقابله با خشونت، ابزار مناسبى جهت هدم شخصيت عناصر اصيل و انقلابى گرديده است.

بحمد الله مشتركات نيروهاى مؤمن و معتقد به نظام بسيار زياد و قابل اتكأ مى‏باشد.

اسلام عزيز، نظرات و افكار امام راحل(ره)، رهبرى نظام اسلامى، منشور وزين و جاويد نظام اسلامى يعنى قانون اساسى جمهورى اسلامى همه و همه مشتركات وثيقى هستند كه اتكال بر آنها مى‏تواند تحكيم بخش وحدت ملى ما باشد.

با كمال تأسف بايد اذعان داشت برخى درگيرى‏هاى جناحى و كم توجهى هواداران برخى گروههاى سياسى و مسئولين آنها علاوه بر تقابل و صرف نيروهاى نظام در غير موضع لازم آن كه در جاى خود موجب تحميل هزينه‏ها و خسارات زيادى بر سرمايه‏هاى نظام گرديده است، زمينه نفوذ برخى از عناصر فرصت طلب و بيگانه از نظام و تهديد امنيت داخلى را فراهم آورده است كه امنيت ملى، اعم از امنيت داخلى و خارجى از عوامل بسيار مهم تأمين عدالت اجتماعى، حفظ رابطه مردم با نظام، پيشرفت عمومى مردم و كشور در تمامى زمينه‏ها مى‏باشد. هوشيارى مردم و مسئولين در مقابل عواملى كه موجب بر هم زدن اين فضاى اطمينان بخش و ايمن مى‏باشد مهمترين عنصر مقابله با توطئه دشمنان داخلى و خارجى در اين مقوله است. البته مسئولين قضائى در اجراى احكام و حدود الهى در مورد متجاوزين به حريم امنيت شخصى و اجتماعى به هر شكل و با هر صورت نبايد لحظه‏اى به خود ترديد راه دهند.

امام راحل(ره) در اين زمينه مى‏فرمايند«نبايد تحت تأثير ترحم‏هاى بى جا و بى مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام به گونه‏اى تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهى زير سؤال بروند من بعضى ا ز اين موارد را نه تنها به سود كشور نمى‏دانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مى‏برند»(31)

همانگونه كه مقام معظم رهبرى در صحبت‏هاى نورزوى خويش تأكيد فرمودند: «مسئوليت ايجاد امنيت پس از هوشيارى آحاد مردم، با دستگاههاى ذى ربط در كشور مى‏باشد. مهمترين مطالبه مردم از دستگاه حكومتى تامين همين امنيت است».

۴ – مبارزه با استكبار جهانى خصيصه بارز نهضت اسلامى بوده و انشأ الله خواهد بود. عزت ايران اسلامى، صدور انقلاب، استقلال و آزادى در گرو مبارزه پى‏گير با استكبار به سركردگى آمريكا و اذناب آن بوده است.

تأكيد آن امام راحل بر اينكه رابطه آمريكا با ما رابطه گرگ و ميش است و صلابت و سازش ناپذيرى ايشان با سلطه زورمدارانه شيطان بزرگ مايه دلگرمى و اميد همه مستضعفين عالم و محرومين بود. اكنون با توجه به اينكه نه تنها ماهيت استكبارى شيطان بزرگ هيچگونه تغييرى نكرده، بلكه هر روز بر عمق جنايت و كينه توزى اين دشمن غدار عليه ملت ايران و ملل مسلمان افزوده شده، آتش افروزى‏هاى دولت آمريكا، زورمدارى، حمايت از رژيم‏هاى بى‏هويت و غارتگرى همچون اسرائيل غاصب،اعمال زور و شكنجه و تلاش در جهت محو ارزش‏هاى انسانى مطالبى نيستند كه بر هر اهل اطلاع و منصفى پوشيده باشد، تسامح و ساده انديشى در برخورد با اين دشمن زخم خورده عواقب جبران ناپذيرى را به دنبال دارد. ضرورت حفظ عزت، مصلحت و تداوم حكمت در سياست خارجى جمهورى اسلامى ايجاب مى‏كند كه مردم و مسئولين همواره هوشيارى انقلابى خود را دراين مبارزه بى‏امان با دشمن ديرينه خويش از دست ندهند.

اعترافات دو پهلوى وزير امور خارجه آمريكا نسبت به بخشى از جنايات و عملكرد خائنانه رژيم حاكم آمريكا در طى سالهاى اخير نسبت به ملت ايران نه تنها نشانه‏اى از حسن نيت اين دشمن ديرينه و تغيير رويه درمنش و برخورد آن با جمهورى اسلامى نداشت بلكه تعريض به نظام جمهورى اسلامى، نشانه عمق كينه اين دشمن غدّار مى‏باشد و توهين آشكارى به ساحت مقدس مردم ايران محسوب مى‏گردد كه هرگز نمى‏توان آن را فراموش نمود. تلاش‏هاى اخير دولت امريكا به منظور كاهش قيمت نفت، تصويب قانون‏هاى خارج از عرف بين المللى، هتك حرمت اتباع ايرانى، غصب دارائى‏هاى جمهورى اسلامى و تصويب بودجه به منظور تلاش جهت براندازى جمهورى اسلامى هرگز نمى‏تواند نشانه‏هاى حسن نيت دولتمردان آمريكا نسبت به مردم ما باشد.

از خداوند بزرگ عزت مسلمين، سربلندى نظام جمهورى اسلامى ايران و طول عمر رهبر معظم انقلاب اسلامى را خواستاريم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
جامعه مدرسين حوزه علميه قم
على اكبر مشكينى
 ———————————————————————————————————–
پى نوشت‏ها
۱- ماهنامه كيان بهمن ۷۷.
۲- ماهنامه توانا ۲۲ شهريور ۷۷، شماره ۲۸ ص ۱۱.
۳- ماهنامه زنان شماره ۵۹، ص ۳۵.
۴-
۵- هفته نامه پيام هاجر ، مهر ۷۸.
۶-
۷- روزنامه همشهرى، ۷۸/۱/۳۱.
۸- روزنامه صبح امروز ۷۸/۲/۵.
۹- روزنامه صبح امروز ۷۸/۲/۲۳.
۱۰- صبح امروز ويژه نامه عاشورا ۷۸/۲/۴.
۱۱- روزنامه نشاط ۷۸/۱/۳۰.
۱۲- روزنامه زن، آذر ۷۷.
۱۳-ماهنامه كيان، فروردين ۷۸.
۱۴- ماهنامه كيان، بهمن ۷۷.
۱۵- روزنامه صبح امروز، شهريور ۷۸.
۱۶- روزنامه نشاط،خرداد ۷۸.
۱۷- روزنامه ايران ، ۱۸ شهريور ۷۷، ص ۱۰.
۱۸- هفته نامه توانا، مرداد ۷۸.
۱۹- ادوارد شرلى، كيهان ۷۷/۴/۳۰.
۲۰- يكى از مقامات آمريكايى، هويت، ص ۱۸.
۲۱- راديو اسرائيل، ۷۳/۹/۲۸.
۲۲- راديو آمريكا ۷۴/۵/۱۰.
۲۳- يكى از مقامات آمريكايى.
۲۴- امام خمينى در كلمات قصار و پندهاى و حكمتها، ص ۲۶.
۲۵- صحيفه نور، ج ۱۰، ص ۱۵.
۲۶- امام خمينى در جمع علماى تهران، ۶۷/۷/۳۰.
۲۷- امام خمينى، صحيفه نور، ج ۹، ص ۱۷۸.
۲۸- امام خمينى، صحيفه نور، ج ۹، ص ۲۵.
۲۹- امام خمينى، صحيفه نور، ج ۲۲، ص ۳۸۴.
۳۰- امام خمينى، صحيفه نور، ج ۵، ص ۸۴.
۳۱- امام خمينى، پيام امام به روحانيت و حوزه‏هاى علميه، اسفند ۶۷.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب