گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع پر شکوه مردم در حرم مطهر امام خمینی(ره):
بازخوانی اصول مستند مکتب امام، تنها راه مقابله با تحریف شخصیت آن بزرگوار است، اصولی مانند: اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی، اعتماد به صدق وعده الهی و بی اعتمادی به مستکبران، اعتماد به اراده و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی، حمایت جدی از محرومان و مخالفت با اشرافیگری، حمایت از مظلومان جهان و مخالفت صریح و بی ملاحظه با قلدران بین المللی، استقلال و رد سلطه پذیری، و تاکید بر وحدت ملی.
بدون شناخت “صحیح و تحریف نشده امام” امکان تداوم این نقشه راه وجود نخواهد داشت.
با در نظر گرفتن این مسائل، خطر تحریف شخصیت امام بزرگوار (ره) اهمیت پیدا می کند و باید بعنوان یک هشدار جدی برای مسئولان، صاحبنظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، علاقه مندان به راه امام، و عموم جوانان و فرزانگان و دانشگاهیان و حوزویان، باشد.
بعد از رحلت امام (ره) این جریان ادامه داشت تا جایی که برخی امام را بعنوان یک انسان لیبرال مسلک که هیچ قید و شرطی در رفتارهای سیاسی، فکری و فرهنگی ایشان وجود ندارد معرفی می کنند، در حالیکه این نگاه بشدت غلط و خلاف واقع است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین ماهیت اسلام آمریکایی به دو شاخه آن یعنی “اسلام سکولار” و “اسلام متحجر” اشاره و خاطر نشان کردند: امام (ره) همواره افرادی را که قائل به جدایی جامعه و رفتار اجتماعی انسانها از دین بودند در کنار افرادی قرار می دادند که به دین نگاه عقب افتاده و متحجرانه و غیرقابل فهم برای انسانهای نواندیش داشتند.
در مکتب فکری امام (ره)، اسلام آخوندهای درباری و اسلام داعشی از یک طرف و اسلام بی تفاوت در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستی و آمریکا و چشم دوخته به قدرتهای بزرگ از طرف دیگر، هر دو به یک نقطه می رسند و هر دو مردود هستند.
کسی که خود را پیرو امام (ره) می داند باید با اسلام متحجر واسلام سکولار مرزبندی داشته باشد.
امروز ما این موضوع را بطور کامل لمس کرده و متوجه شده ایم که چرا نمی توان به وعدههای مستکبرین اعتماد کرد زیرا آنها در جلسات خصوصی صحبتهایی را میکنند که در جلسات عمومی خلاف آن را می گویند و عمل میکنند.
در بُعد مسائل داخلی، امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود و نابرابری اقتصادی و اشرافیگری را با شدت و تلخی رد می کرد.
در بعُد خارجی، امام (ره) صریحا” در جبهه مخالفِ قلدران بین المللی و مستکبران بود و در حمایت از مظلومان هیچ ملاحظه ای نمی کرد.
امتداد معرفتی و عملیِ تعبیر “شیطان بزرگ” بسیار زیاد است زیرا وقتی به کسی لقب شیطان داده می شود، رفتار و برخورد و احساسات باید در چارچوب “شیطان صفتی” او باشد.
ما امروز به همان اندازه که با رفتارهای وحشیانه و ظالمانه جریان داعش در عراق و سوریه مخالفیم، با رفتار ظالمانه پلیس فدرال آمریکا در داخل این کشور مخالفیم و هر دو رفتار را همانند یکدیگر می دانیم.
ما به همان اندازه که با محاصره ظالمانه مردم مظلوم غزه مخالفیم با بمباران مردم بی پناه یمن مخالف هستیم، به همان اندازه که با سخت گیری بر ضد مردم بحرین مخالفیم با حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مردم افغانستان و پاکستان مخالفیم.
مسئله فلسطین عرصه یک مجاهدت واجب و لازم اسلامی است و هیچ حادثه ای ما را از مسئله فلسطین جدا نخواهد کرد.
هم آن تسننی که مورد حمایت امریکاست و هم آن تشیعی که از لندن به دنیا صادر میشود، هر دو برادران شیطان و عوامل استکبار و غرب هستند.
دشمن در میان ملت با هر کسی ایستادگی بیشتری بکند، بیشتر مخالف است، آنها با عناصر مومن و حزب اللهی و سازمانها و نهادهای انقلابی بیشتر مخالفند چون می دانند که این عناصر سدهای محکم و مستحکمی در مقابل نفوذ دشمن هستند. (خ-۱۲۵۸)