تولد و دوران کودکی
آیه الله عبدالرحیم ربانی شیرازی، در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی، برابر با سوم شعبان ۱۳۴۰ هجری قمری، در شیراز متولد شد. دوران کودکی تا بخشی از جوانی را در این شهر گذرانید. معنویت و اخلاص موجود در خانواده او، از وی انسانی متدّین، مجاهد و وارسته ساخته، و او را به خدمت در راه تعالی اسلام و تشیّع علاقهمند ساخته بود.
دوران تحصیل
آیه الله ربّانی شیرازی، همانند دیگر کودکان، تحصیلات خود را در مکتب آن روزگار آغاز کرد و هم زمان به کسب و کار همراه پدر میپرداخت. در ۱۲ سالگی به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. صبحها به مدرسه آقاباباخان که از مدارس معروف شیراز، واقع در جنوب شرقی مسجد وکیل میرفت و پس از آن به دلیل روحیه خودکفایی و مناعت طبع به کار در بازار وکیل نیز میپرداخت.
روزی مثل همیشه در مغازهاش مشغول به کار بود که داد و فریادی توجهش را جلب کرد. نزدیک رفت و دید یکی از مأموران انتظامی رضاخان، در وسط بازار با پیرمردی روحانی که گویا، به عمل پاسبان مبنی بر کشیدن چادر از سرزن مسلمانی، اعتراض کرده بود، درگیر شده، عمامهاش را از سر برداشته و او را به زمین کوفته است و به او لگد میزند و ناسزا میگوید. دیدن این صحنه، ماجرای پیامبر(ص) و اذیت و آزار مشرکان را در ذهن آیه الله ربانی شیرازی زنده میسازد و همان جا تصمیم میگیرد که کار را رها کرده، صرفاً به طلبگی بپردازد. از این رو، با جدّ و جهد مسیر طلب علم را پیش گرفت و در فرصتی اندک، توانست دروس سطح را به پایان برساند.
در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی، به قم عزیمت نمود و در درس آیه الله العظمی بروجردی حاضر شد. وی در آغاز در مدرسه حجتیّه قم سکنی گزید تا آنکه ازدواج کرد و به منزلی اجارهای در یکی از محلههای قدیمی قم نقل مکان کرد و از طریق خرید و فروش کتاب و معامله، هزینه زندگی خود را تأمین میکرد. تلاش بیحدّ و عشق فراوان مرحوم ربانی شیرازی به تحصیل علوم دینی، باعث شد که به زودی مورد لطف و عنایت آیه الله العظمی بروجردی (ره) قرار گیرد و حتی او را به عنوان نماینده خود به شهرهای مختلف بفرستد.
آیه الله ربانی، با حضور در درس مرحوم بروجردی و مراجع ثلاث، به زودی به درجه اجتهاد نائل آمد و از مرحوم آیه الله شیخ محمد کاظم شیرازی، آیه الله سید عبدالله بلادی و آیه الله حاج آقا بزرگ تهرانی اجازه روایت دریافت کرد.
فعالیتهای علمی و فرهنگی
آیه الله ربانی، در عمر پر برکت خود، فعالیتهای علمی و فرهنگی بسیاری را به انجام رساند. وی، در طول سالیان عمر خود، به ترویج مکتب شیعه در نقاط مختلف ایران، بویژه در شیراز، پرداخت و همچنین در حوزههای علمیه، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که هر کدام، منشأ خدمات بزرگی به اسلام و ایران شدند.
از مرحوم ربانی شیرازی، کتابها و آثار بسیاری بر جای مانده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. تصحیح کتاب وسایل الشیعه و تعلیقه برآن؛ ۲.تصحیح کتاب بحارالانوار و تعلیقه بر آن؛ ۳. قضاء الحقوق فی ترجمه الصدوق؛ ۴.حرکت طبیعی از دو دیدگاه؛
برخی از آثار مرحوم ربانی نیز تا کنون به چاپ نرسیده است که از جمله آن میتوان، ولایت فقیه، سلاسل الصوفیه و شرح حال علما و دانشمندان را نام برد.
فعالیتهای سیاسی
مرحوم ربانی شیرازی، دوشادوش ملت ایران و با اطاعت از قائد عظیم الشأن انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) در سالیان پیش از انقلاب و نیز در سالهای پس از انقلاب، همواره در صحنههای سیاسی حضور مستمر داشت. البته شاید بتوان نخستین فعالیت سیاسی ایشان را در جریان مبارزه علیه کشف حجاب در سال ۱۳۱۵ عنوان کرد که ایشان به همراه حضرت آیت الله شب زنده دار و آیت الله ذاکری اعلامیه هایی بر علیه این توطئه رضاخانی تکثیر و شبانه توزیع کردند. از جمله فعالیتهای آیت الله ربانی مبارزه با بهائیت است. وی در سال ۱۳۲۸ در سروستان شیراز که مرکز بهائیت شرق استان فارس به شمار میرفت حکم قتل حبیب نجار رهبر فرقه بهائیت را صادر کرده او کشته میشود در پی این اقدام انقلابی، ایشان دستگیر و روانه زندان میشود که با وساطت و پا در میانی حضرت آیت الله بهاء الدین محلاتی و آیت الله سید نور الدین حسینی شیرازی آزاد شده و به قم میآید.
در سال ۱۳۳۰ نیز در منطقه فریدن اصفهان حکم قتل ابوالقاسم کیخائی رهبر فرقه بهائیت اصفهان را اعلام کرده او نیز کشته میشود. این اقدامات سبب میگردد تا بعد از پیروزی انقلاب ریشه بهائیت در آن مناطق خشکانده شود.
مرحوم ربانی شیرازی اما فعالیت رسمی و سازماندهی شده خود را با عضویت در حزب برادران آغاز میکند.
مرحوم آیهالله نورالدین حسینی شیرازی برای مقابله با تجاوزات و غارتگریهای انگلیس و روسیه در داخل ایران حزبی را تأسیس کرده بود که «برادران» نام داشت. این حزب، محل تجمع کسانی بود که دغدغه مبارزه با جریانات ضداسلامی و ضدملّی داشتند. مرحوم ربانی، با شناخت کامل از آیهالله حسینی شیرازی و ماهیت آن حزب، به عضویت آن درآمد و رسماً مبارزات خود را آغاز کرد.
آیت الله ربانی در سال ۱۳۴۳ به دلیل مخالفت با تبعید حضرت امام خمینی(ره) دستگیر و به زندان افتاد اما بلافاصله پس از آزادی دست به کار بازسازی تشکیلات از هم گسیخته مبارزه و سازماندهی مجدد طلاب و روحانیون مبارز و انقلابی شد و بی چشمداشت به حمایت دیگران خود هدایت و رهبری مبارزه را به دست گرفت.
مرحوم ربانی شیرازی در اوایل دهه چهل به همراه حضرات آیات خامنهای، منتظری، هاشمی رفسنجانی، قدوسی، آذری قمی، مصباح یزدی و… اقدام به راه اندازی و سازماندهی تشکیلاتی سری میکند. که برای چند دوره نیز خود ریاست آن را عهده دار و اساسنامه آن را تنظیم مینمایند. چندی بعد و در پی دستگیر شماری از مبارزین حوزه علمیه قم و بازرسی از منزل آنان ساواک به اساسنامه ۶ صفحهای جمیت دست یافته، منجر به دستگیری ایشان و اعضای دیگر جمعیت میگردد.
مرحوم ربانی شیرازی، از کسانی بود که پس از ارتحال آیه الله العظمی بروجردی (ره)، مرجعیت امام خمینی را پیش نهاد و همواره بر این باور بود که شرط اصلی رویارویی با دشمن، داشتن تشکیلات منسجم است که رهبری آن را فردی بر عهده داشته باشد که مورد تأیید علما باشد و از بینش سیاسی صحیح و منطبق بر اسلام و نیز از حس دشمنشناسی و موقعیّتشناسی کامل برخوردار باشد و در این راه با شجاعت و شهامت پای بنهد.
آیه الله ربانی، از سال ۱۳۴۹ هجری شمسی، هم زمان با مطرح شدن مبحث حکومت اسلامی در سخنان امام خمینی(ره)، در صدر کادرسازی و سازماندهی روحانیون انقلابی و فرستادن آنها به نقاط مختلف کشور برآمد تا در آینده این گروهها بتوانند پستهای کلیدی را در دست بگیرند و ثمره این تلاشها و فعالیتهای فرهنگی ـ سیاسی، ظهور انجمنها، هیأتها و جمعیتهای مختلف اسلامی بود که برخی با اسلحه به مبارزه با رژیم شاه پرداختند.
یکی از گروههایی که در پیش از انقلاب، مستقیماً با مرحوم ربانی، ارتباط داشت، گروه ابوذر بود. پایگاه مرکزی این گروه در نهاوند قرار داشت و اعضای آن، با راهنماییهای مرحوم ربّانی شیرازی، به مبارزه با رژیم میپرداختند. افراد اصلی این گروه، در قم، در حین خلع سلاح مأمور شهربانی دستگیر شدند و هر شش نفر آنان اعدام شدند. ساواک با دستگیری این گروه، خانه آیه الله ربانی در قم را محاصره کرد و به آن هجوم برد. ساواک ضمن ضرب و شتم خانواده مرحوم ربانی، او را دستگیر کرد و به شهربانی برد و سپس به شکنجه او پرداخت. پس از مدتی که از بدست آوردن مدرکی مأیوس شدند، او را به زندان قصر بردند و به مدت سه سال و یک ماه حبس محکوم کردند.
آیه الله ربانی شیرازی، در زندان نیز دست از مبارزه برنداشت و به برپایی نماز صبح، که تا آن هنگام در زندان ممنوع بود، اقدام کرد. این امر باعث عصبانیت مأموران شاه شد، به گونهای که پس از تهدید، آیه الله ربانی و گروهی دیگر را مورد شکنجه قرار دادند؛ امّا ایشان همواره به کار خود ادامه میدادند وی مجموعاً دوازده بار دستگیر و روانه زندان شدند ایشان بسیت روز قبل از ورود امام و با اوج گرفتن نهضت از زندان آزاد میشوند.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، فعالیت سیاسی مرحوم ربانی شیرازی پایان نپذیرفت. وی به سفارش امام(ره) برای حل مشکلات و جنگهای داخلی در مناطق کردستان آذربایجان، به آن مناطق رفت و ضمن حل مشکلات مردم، توطئههای دشمنان داخلی با همکاری دشمنان خارجی را خنثی کرد. مرحوم ربانی، در این مناطق، چهره پلید منافقان را بر ملا ساخت و مردم را به وحدت و همدلی و اطاعت از فرمانهای حضرت امام خمینی(ره) دعوت نمود.
توانایی و شایستگی آیه الله ربانی در حل معضلات این دو استان، سبب شد که اندکی بعد، امام خمینی (ره) طی حکمی او را برای حلّ و فصل غائله فارس به آنجا بفرستد. وی در این صحنه هم توفیقهای شایانی به دست آورد و موجب خرسندی امام (ره) و امت شد.
آیه الله ربانی شیرازی، همواره از تسلّط گروههای افراطی و التقاطی بر ایران بیم داشت و در مسؤولیتهای خود، که یکی عضویت در شورای نگهبان و دیگری عضویت در خبرگان قانون اساسی بود، سرمنشأ تحولات و تصویب قوانین مثبتی بود که از جمله آنها، قانون ملی کردن تجارت خارجی و قانون اصلاحات ارضی بود.
همچنین وی پیش و پس از انقلاب، از اعضای فعال جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که در این مسیر، تلاشهای بسیاری را به انجام رساند.
وی، پس از انقلاب چند بار مورد سوء قصد منافقان کوردل قرار گرفت که همه آن ترورها نافرجام بود و خللی در عزم آهنین او برای خدمت به انقلاب و اسلام وارد نساخت.
آیه الله ربانی شیرازی، پس از عمری مجاهدت، سرانجام در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ در حین عزیمت به جلسه شورای نگهبان، بر اثر تصادف در جاده دلیجان ـ محلات ـ به ملکوت اعلی شتافت.
در بخشی از پیام امام خمینی (ره) به مناسبت ارتحال ایشان آمده است: «مرحوم مجاهد سعید ارزشمند ربّانی شیرازی که اکنون در جوار حق آرمیده و ما از برکت وجودش محروم شدیم، از این اقلیّت (خالصان فداکار) بود. او در طول زندگی شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، در مقابل باطل و باطلها ایستاد و از خودش نرمش نشان نداد».
و به راستی این فراز پایانی پیام در خور توجه است چه در هیچیک از پیامها و نامههای حضرت امام (ره) در بعد از انقلاب چنین تعبیری به چشم نمیخورد.