دوران طفولیت و کودکی
این جانب ابوالقاسم علیدوست در سال ۱۳۴۰ در شهرستان ابرکوه (از توابع استان یزد) متولد شدم. پدرم به نام «حسین» فعالیتش در دوزندگی و مادرم خانهدار است.
اولین خاطرهام مربوط به زمانی است که هنوز راه نمیرفتم. کشانکشان به طرف چراغ روشنی رفتم و دست خود را بر روی آتش قرار دادم. اثر سوختگی آن هنوز بر روی پوست دستم وجود دارد. خاطره دیگر مربوط به زمان تولد برادرم است که دو سال و چند ماه از این جانب کوچکتر است.
در سن هفت سالگی به مدرسه رفتم. دوران دبستان را در پنج سال به پایان رساندم. حدود سه الی چهار ماه قبل از پایان یافتن دوران تحصیل در دبستان شوق عجیبی به طلبه شدن و ورود به حوزه علمیه در من پیدا شد. بدون این که عامل خاص شناخته شدهای باعث این کشش درونی باشد، روز به روز این میل فزونی مییافت و این در حالی بود که نه در خانواده و نه در محیط پیرامون و نه حتی در جامعه ایران زمینه بروز چنین میلی وجود داشت.
یادم است روحیات خاصی پیدا کرده بودم. مثلا اگر غیبتی میشنیدم با برداشت کودکانه خویش گوشم را میشستم با این تحلیل که گوشی که غیبت بشنود نجس است.
ورود به حوزه علمیه
در تابستان همان سال روزی در عبور از مجلس روضهای به طور اتفاقی با پدرم در آن مجلس شرکت کردیم. واعظ آن مجلس (مرحوم آقای شیخ علی اسلامی) در پایان سخنرانی اظهار داشت که ما تصمیم داریم در شهرستان ابرکوه حوزهای تشکیل دهیم.
در مدرسه سادهای که به همین منظور ساخته شد ما با ۲۲ نفر دیگر تحصیل را شروع کردیم. (حوزه علمیه ولی عصر(عج)) با توجه به نبود استاد و مدیریت قوی، عدم مساعدت جو و شرکت برخی افراد بدون ذوق و شناخت، در ادامه از این مجموعه ۱۴ نفر بیرون رفتند و حوزه با ۹ نفر به فعالیت خود ادامه داد. عدهای هم در سال دوم از حوزه بیرون رفتند و در پایان سال دوم ۲ نفر ماندیم.
حقیر برای سال تحصیلی ۵۵-۱۳۵۴ وارد حوزه شیراز شدم. در آن جا آیت الله شهید دستغیب(ره) ما را با گرمی پذیرفتند و مورد لطف و محبت خویش قرار دادند و در حقیقت برایمان پدری کردند در مدرسه «ایمانیه» شیراز با مدیریت خود شهید تحصیل را شروع کردم و در درس اخوی ایشان استاد آیت الله سید مهدی دستغیب شرکت کردم. در همان زمان هم نزد حاج آقا سید هاشم (فرزند شهید) در مدرسه حکیم تحصیل مینمودم. با این احوال سال ۱۳۵۵ جهت منظم ساختن تحصیل و گسترش علمی به شهر مقدس قم مهاجرت کردم.
فعالیت سه ساله تحصیلم در ابرکوه و شیراز فقط مرا در سال دوم حوزه علمیه در مدرسه «الوندیه» از مدارس حضرت آیت الله گلپایگانی نشاند، اما سال ۵۶-۱۳۵۵، دوم و سوم حوزه و سال بعد چهارم و پنجم و ششم حوزه را جهشی گذراندم و سه سال مافات گذشته را جبران نمودم. در سال ۵۷ دو جلد شرح لمعه را اتمام نمودم و عشق و علاقهام تا آن جا بود که در شور و شلوغی انقلاب تحصیلم را به طور خصوصی نزد آیت الله سید مصطفی محقق داماد و برخی اساتید دیگر ادامه دادم و در همان حال ۴۰ تا ۵۰ درصد درسها را خود مطالعه میکردم.
اساتید
دروس رسایل، مکاسب و کفایه را عموما نزد مرحوم آیت الله ستوده تلمذ نمودم و کمی از آن را هم نزد آیات: کریمی جهرمی و صلواتی گذراندم که با اتمام سطح همراه بود. سال ۶۰ یا ۶۱ بود که تحصیل دروس خارج را شروع کردم که با ۲ سال درس خصوصی مرحوم آیت الله خاتم یزدی در اصول همراه بود. درس آیات عظام مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی، جواد تبریزی و سبحانی را درک و عمده دروس خارج فقه و اصول را خدمت حضرت آیت الله استاد وحید خراسانی تلمذ نمودم که ۱۱ سال ادامه داشت. فلسفه را با شرح منظومه سبزواری خدمت آیت الله گرامی و سپس نزد آیت الله انصاری شیرازی و اسفار را نزد علمایی چون مصباح یزدی، جوادی آملی، حسن زاده آملی، انصاری شیرازی و محمدی گیلانی و نکونام گلپایگانی تلمذ نمودم. در همان حال بدایه و نهایه را خود مطالعه نمودم.
تدریس
ابتدای شروع به تحصیل، تدریس را در همان مدارس شیراز شروع کردم، یعنی کتابی را که تحصیل میکردم، اوایل آن را تدریس مینمودم. این وضع برایم جذابیت خاصی داشت. بر همین منوال از سال ۶۲ رسما در مدرسه «المهدی» قم – که زیر نظر حضرت آیت الله گلپایگانی«قدس سره» اداره میشد – تدریس سیوطی را شروع کردم و این اولین تدریسم به صورت رسمی بود. بعد از آن در مدارس رسول اکرم(ص) رضویه، عترت، معصومیه و. . . درسهای سیوطی، مغنی و عمومی کتب سطح را تدریس کردهام (برخی را ۵ یا ۶ بار) تقریبا ۱۰ سال بعد یعنی سال ۷۱ یا ۷۲ تدریس رسایل را در مدرسه حضرت آیت الله گلپایگانی شروع کردم و سپس مکاسب را که تا کنون ۳ دوره تدریس داشتهام. از سال ۷۵ یعنی همان سالی که تحصیل خارج را به اتمام رساندم در مدرسه آیت الله گلپایگانی تدریس خارج اصول را آغاز کردم.
فعالیت تفسیری را به صورت تدریس تخصصی از سال ۷۷ در مرکز تخصصی تفسیر قم شروع نمودم.
همکاری با مراکز علمی و تحقیقاتی
– سال ۷۰ با شورای مدیریت حوزه علمیه قم جهت تغییر در «مغنی اللبیب» فعالیتم را شروع کردم، تا مقداری از زواید و نواقص آن حذف و جامعتر و جذابتر گردد. از این رو با یک گروه سه نفره تحقیق بر این کتاب را شروع نمودیم. حاصل این تلاش «مغنی الادیب» است که از همان ایام تا کنون از کتب درس حوزههای علمیه کشور است.
– همکاری علمی تحقیقاتی با پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در واحد فقه و حقوق
– همکاری با مؤسسه فقهی اهل بیت(ع) زیر نظر آیت الله فاضل لنکرانی(قدس سره)
– همکاری با موسسه پژوهشی امام خمینی زیر نظر آیت الله مصباح یزدی
– همکاری با مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه
– همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی
– همکاری با مرکز تخصصی تفسیر و برخی مراکز علمی دیگر
در موسسات فوق به عنوان استاد راهنما، استادیار، مشاور، ارزیاب، محقق و یا عضو هیات علمی فعالیت دارم.
تالیفات
کتابها؛
1- اولین تحقیق و تالیف این جانب با همکاری سه نفر دیگر، همان «مغنی الادیب» میباشد که توسط انتشارات حوزه علمیه و دیگر انتشارات در سال ۷۰ به چاپ رسد و تا کنون چندین بار چاپ گردیده است.
۲- تالیف دیگر حقیر در زمینه اصول تجزیه و ترکیب زبان عرب، کتاب «سلسبیل فی اصول التجزئه و الاعراب» است. این کتاب به زبان عربی توسط نشر اسوه در سال ۷۸ به چاپ رسیده است. تالیف این کتاب ۱۰ سال به طول انجامید.
۳- کتاب «فقه و عقل» در موضوع فلسفه فقه در سال ۸۱ برای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و در همان جا به چاپ رسیده است. (برگزیده در جشنواره علامه طباطبایی(قدس سره)).
۴- «فقه و عرف» نیز کتابی است که برای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به چاپ رسیده است. (حائز رتبه اول از طرف دبیرخانه دین پژوهان کشور و چند نهاد دیگر حوزوی و غیر آن.)
۵- «فقه و مصلحت» کتابی است که در مرکز پژوهشگاه فرهنگی و اندیشه اسلامی مراحل چاپ و انتشار را میگذراند.
۶- «روش شناسی اجتهاد» از برنامههای تالیفی است که کار مطالعه و فیشبرداری آن در حال انجام است.
۷- نظارت بر تحقیق موسوم به «نقد فقهی قانون مجازات اسلامی، بخش دیات».
۸- کتاب «صراب» یا «هدایت تحصیلی طلاب و دانشجویان»
۹- «بررسی ادله عام قراردادها»، در حال بازنویسی برای چاپ است.
۱۰- تحقیقات «فقه و قرآن»، «فقه و حدیث»، «فقه و اجماع»، مطالعه و فیشبرداری آنها در حال انجام است.
مقالات
– نقش عقل در اجتهاد، قبسات سال ۷۹.
– مرجعیت عرف در تطبیق مفاهیم بر مصادیق، فصل نامه فقه و حقوق، سال ۸۳.
– نفی غرر، فصل نامه اقتصاد، شماره ۹، سال ۸۲.
– مناهج عمده تحقیق در معارف دینی، قبسات ۳۴، سال ۸۳.
– با امام(ره) در تفسیر بسم الله که در مقالات علمی کنگره بزرگداشت امام خمینی و نشریه آینه پژوهش چاپ شده است.
– نظرات کارشناسانه فقیه در موضوعات احکام، فصل نامه فقه و حقوق، شماره ۳، زمستان ۸۳.
– گستره شریعت، قبسات ۳۲، سال ۱۳۸۱.
– امام علی(ع) و فقه که موسسه اندیشه نامه امام علی(ع) آن را چاپ کرده است.
– تبعیت یا عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی، فصل نامه فقه و حقوق، شماره ۶، پاییز ۱۳۸۴.
– امکان فهم مصالح و مفاسد مورد نظر شارع، فصل نامه فقه و حقوق، شماره ۸، بهار ۱۳۸۵.
– مصاحبه های تخصصی در مورد آرایههای ادبی قرآن برای شبکه چهار سیما در برنامه گنجینه وحی و برخی برنامههای دیگر.
– مصاحبه با دبیرخانه نهضت آزاداندیشی و تولید علم، چاپ شده در دفتر چهارم از «درآمدی بر آزاد اندیشی و نظریهپردازی در علوم دینی».
– مصاحبه در مورد کتب درسی حوزه و مسائل آموزش آن با نشریه پگاه حوزه.
– مصاحبه در مورد فلسفه فقه با نشریه پگاه حوزه.
– جزوات تخصصی فقه در ۵۰۰ صفحه تا کنون (حاشیه بر عروه الوثقی).
– جزوه تدریس اصول فقه در ۱۹۰۰ صفحه تا کنون.