نامه جمعی از علمای حوزه ی علمیه ی قم به امیرعباس هویدا ـ نخست وزیر ـ درباره ی اوضاع نابسامان ایران
در تاریخ ۱۳۴۳/۱۱/۲۹
جناب آقای نخست وزیر
رونوشت: دیوان عالی کشور
متأسفانه در سالهای اخیر اقداماتی بر خلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصله عمیقی بین ملت و هیأت حاکمه ایجاد کرده است. ملت و هیأت حاکمه که باید متفقاً در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینه واحدی فعالیت کنند. با کمال تأسف هر دولتی که روی کار آمده به جای آنکه به این اختلاف خاتمه دهد، آن را شدیدتر و احساسات ملت را علیه هیأت حاکمه برافروختهتر نموده است. ما نمیدانیم متصدیان امور چه فکری میکند و در نظر دارند این مملکت رابه کجا بکشانند. آیا در این مملکت (به اصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهار نظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش، زندگی تیره ی او را تیرهتر نماید. آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت میکند؟ در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخن گویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهارنظر در شئون اجتماعی خود ندارد؟ در جهان امروز کجا معمول است عدهای مطلق العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینی و زعیم فداکار ملی با داشتن مصونیت و صلاحیت قانونی که از کشور خود دفاع میکند و میگوید نباید بیگانگان با اتکا به مصونیت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند او را به اتهام ناجوانمردانه «قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی» تبعید و در مملکت دیگری زندانی وممنوع الملاقات نمایند؟ آیا این قسم حکومت در بین ملل نیم وحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پستترین انواع حکومتها شمرده نمیشده است؟
آقای هویدا شما سری به زندانها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی: علما، وعاظ، اساتید دانشگاه، دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمیمدتها در زندان به سر میبرند، آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشتهاند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروتهای سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولتها در تأمین خواستههای مردم باید کوشش نمایند، و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیهچال زندان زندگی کند و با محرومیتهای همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جداً میخواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فکری کنید و به خواستههای مردم ترتیب اثر دهید. طبقات مختلف کشور بالخصوص علمای اعلام و بالاخص حوزه ی علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هر چه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصاً در اسرع اوقات، رهبر شیعیان، مرجع عالیقدر، حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله علی رؤس المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را آزاد نموده و بیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بی اعتنایی نشود.
موسی زنجانی، ابوالفضل النجفی الخوانساری ، علی قدیری اصفهانی، سید علی خامنهای، محمد محمدی، حسینعلی منتظری، علی قدوسی ، اکبر هاشمی، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی ، محمدعلی گرامی، محمد غلامی، یحیی انصاری شیرازی، ابوالقاسم خزعلی ، مهدی فیض، عبدالعظیم محصلی، علی المشکینی، الاحقر عبدالرحیم الربانی الشیرازی، سید یوسف حسینی تبریزی، سیدهادی خسروشاهی، سید ابوالفضل میرمحمدی ، حسین حقانی، الاحقرسید مهدی حسینی لاجوردی، صادقالخلخالی ، ابوالقاسم مسافری، عباس محفوظی ، هاشم تقدیری، علی احمدی ، محمد حسین مسجد جامعی، علی اکبر مسعودی، محمد موحدی لنکرانی ، اسماعیل صدر، احمد جنتی ، احمد امامی، میرآقا موسوی زنجانی، یدالله پورهادی، محمد یزدی ، نعمتالله صالحی نجفآبادی، مصطفی اعتمادی، سید موسی شبیری زنجانی، مهدی الحسینی الروحانی ، محمد حسن الحسینی النکرانی، محمد حقی، محمدباقر حسنی، محمدباقر ابطحی، احمد پایانی، عبدالله جوادی، محمدرضا توسلی ، محمدتقی صدیقین، الشیخ محمدالهمدانی، محمد تقی مصباح یزدی، حسین نوری ، حسین شب زندهدار، علی دوانی، علی اکبر موسوی.
۲۹/۱۱/۱۳۴۳