به زهرا (س) امابیها گفتهاند و این کنیه، افتخاری برای آن حضرت است، که پیامبرگرامی به ایشان داده است. امابیها به معنای «مادرپدرش»؛ یعنی زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانی مختلفی دارد، اما بهترین معنی همان است که پیامبرصلّیاللهعلیهوآلهوسلّم به این کنیه داد، یعنی: «زهرا علت غایی جهان هستی است». ۱۳۹۰/۰۲/۱۰
شخصیت حضرت زهرا (س) را با بحث کوتاه نمیتوان معرفی کرد و آنچه میخوانید قطرهای از دریای فضیلت آن صدیقه شهیده در کلام آیتاللهالعظمی مظاهری است که از سوی سرویس علمی – فرهنگی مرکز خبر حوزه تقدیم میشود.
آن حضرت مادری چون خدیجه دارد که باید گفت؛ اسلام، مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادری که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابی طالب را اداره کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد. مادری که چندین سال در مکه با آن مصیبتهای کمرشکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یاری فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بیحرمتیها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هر چه این اتفاقات بیشتر میشد، صبر و استقامت او زیادتر میگشت.
زهرا(س) علاوه بر آنکه در دامن مادری فداکار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدری چون پیامبرگرامی(ص) پرورش یافت، محیط زندگی او محیط پر تلاطمی بود. مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار، محیط پرورش او بود. در شعب ابی طالب با آن حوادثی زندگی کرد که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه آنجا را برای معاویه چنین توصیف میکند: «شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانی کردید، به طوری که بچههای ما از گرسنگی و تشنگی مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صدای آه و ناله زنها و بچهها بلند بود…» روشن است بچهای که در این چنین محیطی پرورش یابد؛ مخصوصاً اگر مربییی چون پیامبرگرامی داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه او زیاد خواهد بود:
زهرا سلاماللهعلیها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح ، فوقالعاده است. شوهری چون امیرالمؤمنین دارد که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف درباره او نازل شده.[۱] شوهری که از نظر تاریخ، قطعی است که اسلام مرهون او است. شوهری که به اقرار خود اهل تسنن، عمر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لَوْلاَ عَلِیُّ لَهَلَکَ عُمَرُ.[۲] فرزندانی چون حسن، حسین، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند، قطعاً اسلام نبود و به گفته امام حسین وَعَلَی الْإِسْلامِ السَّلاَمُ.[۳]
زهرا از نظر فرزند، امالائمهعلیهمالسّلام است، سرّ مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بَقِیّهُ اللّهِ عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف است.
و اما از نظر فضایل انسانیت، چه میتوان گفت در حق کسی که پیامبرگرامی صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم کراراً دربارهاش فرموده است: اِنَّ اللَّهَ اصْطَفَیکِ وطَهَّرَکِ وَاصْطَفَیکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمیِنَ.[۴]
همانا خداوند تو را برگزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است.
اگر برای فضیلت زهرا چیزی جز سوره کوثر نبود، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم.
اِنّا اعْطَیْناکَ الْکَوثَرُ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ اِنَّ شَانِئََکَ هُوَالْاَبْتَرُ.[۵]
همانا کوثر را بر تو ارزانی داشتیم، پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن، به درستی که بدخواه تو دنباله بریده است.
ـ زهرا از نظر ایمان، راضیه و مرضیه است:
یَا ایَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطمَئِنِّهُ ارْجِعِی اِلی رَبِکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی.[۶]
«ای نفس مطمئنه! ـ که به مقام شهود رسیدهای ـ بیا به سوی پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.»
ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم، کنیههای آنان و اسماء آنان بیسبب نیست. همه آنها سر دارد. معنی ندارد زهرا، صدیقه، زکیه؛ طاهره؛ محدثه و… نباشد و به اینگونه لقبها متصف شود. اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او محدثه بگویند، دروغ است: تَعَالی اللّهُ عَمَّا یَقُولُ غَیْرَالْعَارفِینَ فِی حَقّهِمْ، و معنی ندارد کسی محدثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد.
ـ زهرا از نظر علمداری مصحف است.
از نظریات روایات، کتابهای نزد ائمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمهسلاماللهعلیها است.
این کتاب را ائمه به آن افتخار میکردهاند و میگفتند: عِلْمِ مَاکَانَ و یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنُ در آن است؛ و به خط امیرالمؤمنین و املای حضرت زهرا سَلامُ اللّهِ عَلَیْهِما میباشد.[۷]
ـ زهرا از نظر زهد
شبی که زهرا به خانه امیرالمؤمنین میرفت، امیرالمؤمنین فرش خانهاش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیهای برای زهرا سلاماللهعلیها تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت وسه درهم میشد.
جهازیه عبارت بود از: ۱ـ عبا ۲ـ مقنعه ۳ـ پیراهن ۴ـ حصیر ۵ـ پرده ۶ـ لحاف ۷ـ دستک ۸ـ بالش ۹ـ آفتابه ۱۰ـ آبخوری ۱۱ـ کوزه ۱۲ـ کاسه ۱۳ـ آسیای دستی ۱۴ـ مشک آب ۱۵ـ حوله ۱۶ـ پوست گوسفند.
پیامبرگرامی چون جهازیه را دید، از چشمان مبارکش اشک جاری شد و فرمود: «خدایا این جهازیه را که غالب آن از گل است مبارک کن!»[۸]
زهرا به خانه شوهر میرود و در وسط راه پیراهنی را که از جمله جهازیه او است، به فقیر میدهد و با همان پیراهن کهنهای که داشت به خانه امیرالمؤمنین رهسپار میشود.[۹]
شب عروسی پایان گرفت و صبح، پیامبرگرامی به دیدن زهرا آمد و هدیه آورد. هدیه پیامبرگرامی این بود:
عَلی فاطِمَهَ خِدْمَهُ مَادُونِ الْبابِ وَعَلی عَلِیِّخِدْمَهُ مَا خَلَفَهُ.
کارهای داخل خانه برای فاطمه است و کارهای خارج از خانه برای علی.
زهرا از این هدیه، از این تقسیم کار به قدری خوشنود شد که فرمود: مَایَعْلَمُ اِلاّ اللَّهُ مَادَاخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ.[۱۵]
جز خداوند کسی نمیداند که از این تقسیم کار چقدر خوشنودم.
ـ عبادت زهرا
در روایات آمده است که زهرا به قدری روی پا ایستاد و عبادت کرد که پاهای او متورم شد.[۱۱] حضرت حسن عَلَیْهِ السَّلامُ میگوید، مادرم از اول شب تا صبح عبادت میکرد و هرگاه از نماز فارغ میشد، به دیگران دعا میکرد. از او پرسیدم که چرا به ما دعا نکردید؟ فرمود: عزیز من اول دیگران، سپس ماـ اَلْجَارُثُمَّ الدَّارُ.[۱۲]
تسبیح حضرت زهرا بسیار با فضیلت است
امام صادق فرمود: «تسبیح جدهام زهرا نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است.»[۱۳] میگویند: زهرا برای کمک، خادمهای لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود. چون زهرا سلاماللهعلیها بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزی بگوید، پیامبر فرمود: زهرا جان میخواهی چیزی به تو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن است باشد؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد.
زهراسَلامُ اللّهِ عَلَیْها با خوشحالی تمام به خانه بازگشت و به امیرالمؤمنین عرض کرد با دعایی که از پدرم صَلَوتُ الّلهِ عَلَیْهِ گرفتهام، خیر دنیا نصیب من شده است.
ـ سخاوت و ایثارزهرا
مفسرین شیعه و سنی اتفاق دارند که روزی زهرا سلاماللهعلیها با اطرافیانش روزه بودند. در هنگام افطار فقیری رسید و از آنها چیزی خواست. زهرا پدرش و شوهرش و بچههایش و خادمهاش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا برای افطار روز بعد نانی تهیه کرد. یتیمی آمد، زهرا نان را به یتیم داد. در مرتبه سوم نانی تهیه نمود، اسیری آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد: وَیَعْلِمُونَ الطَّعامَ عَلَی حُبّهِِ مِسْکِیْناً وَیَتیماً وَاَسِیراً. اِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَنُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلاَشُکُوراً![۱۴]
«و اطعام کردند طعامی را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر، جز این نیست که این کار را فقط برای خدا میکنیم و از شما جز او سپاس نمیخواهیم.»[۱۵]
تفسیر کنیه و اسم آن حضرت
برای القاب حضرت زهرا، تفسیرها، تأویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال بازگو کردن همه آن نیست. فقط به طور فشرده به تفسیر کنیه و اسم ایشان میپردازیم:
به زهرا(س) امابیها گفتهاند و این کنیه را که افتخاری برای آن حضرت است، پیامبرگرامی به ایشان داده است.[۱۶] امابیها به معنای «مادرپدرش»؛ یعنی زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانی مختلفی دارد، اما بهترین معنی همان است که پیامبرصلّیاللهعلیهوآلهوسلّم به این کنیه داد، یعنی: «زهرا علت غایی جهان هستی است.» روایاتی نیز نقل شده است که زهرا علت غایی جهان هستی است و اگر کسی ادعا کند که واسطه فیض عالم هستی نیز هست، ادعای او بدون دلیل و به گزاف نیست.
و اما «فاطمه»، «فاطمه را فاطمه» گفتهاند و این تسمیه اسراری دارد و همه آن اسرار از روایات بهرهمند است:
۱ـ سُمِیَّتْ فَاطِمَهُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ.[۱۷]
فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چرا که از شر بریده و جدا است.
این جمله اشاره به عصمت زهرا سَلامُ اللّهِ عَلَیْها است؛ زیرا مسلماً و معصومه است، و آیه «اِنَّمَا یُریدُ اللّهُ لِیَذْهِبَ عَنَکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطْهِیراً».[۱۸] درباره او است.[۱۹]
۲ـ سُمِیَّتْ فَاطِمَهَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ.[۲۰]
فاطمه را فاطمه گفتند؛ زیرا بریده است از خونی که زنها میبینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا سلاماللهعلیها است؛ زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنی، طاهره بود از خون حیض، نفاس و استحاضه.
۳ـ سُمِیَّتْ فَاطِمَهُ فَاطِمَهَ لأِنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الْخَلْقِ.
فاطمه را فاطمه گفتند، برای اینکه بریده شده بود از خلق.
این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقای زهرای مرضیه است. کسی که در دل او هیچ کس جز خدا نبود، دل او فقط مشغول به خدا است.
۴ـ سُمِیَّتْ فَاطِمَهُ فَاطِمَهَ لاِنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ کُنَهِ مَعْرفَتِهَا
فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت او بریده شدهاند و قدرت برشناخت حقیقت او ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد که به واسطه آن مقام، امابیها نامیده شده است.
۵ـ سُمِیَّتْ فَاطِمَهُ فَاطِمَهَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُها عَنِ النّارِ.[۲۱]
فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را از آتش میرهاند و نجات میدهد. این تفسیر اشاره به شفاعت است.
۶ـ سُمِیَّتْ فَاطِمَهُ فَاطِمَهَ لِأَنَّ اَعْدائَهَا فُطِمُوا عَنْ حُبِهّا.
فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون دشمنان او بریده می شوند از محبت او، و روشن است کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته میشود.
در حق فاطمه چه میتوان گفت که پیامبرگرامی چون بر زهرا وارد میشد یا زهرا بر او وارد میشد، چهره زهرا، سینه زهرا و دست زهرا را میبوسید. او را استقبال میکرد و به جای خود مینشانید[۲۲] و میفرمود: من بوی بهشت را از سینه زهرا استشمام میکنم، ولی همین زهرا به قدری برای دیگران متواضع است که وقتی امیرالمؤمنین از او اجازه میخواهد که کسانی بر خانه زهرا وارد شوند، زهرا با آنکه از این ملاقات سخت بیزار است؛[۲۳] اما چون علی میخواهد، آن بانوی متواضع در مقابل شوهر میگوید: خانه، خانه تو و من هم کنیز تو هستم.[۲۴]
زنی میآید و از زهرا مسألهای سؤال میکند؛ اما چون بیماری فراموشی دارد، ده بار برمیگردد و مسأله را سؤال میکند. در بار دهم اززهرا عذرخواهی میکند و زهرا در جواب میفرماید: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهای زیادی عنایت میکند، پس تکرار سؤال تو عذر ندارد.»[۲۵]
زهراسلاماللهعلیها وقتی پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد، به دستور پدر کارهای خانه را قسمت کرد: یک روز زهرا کارها را انجام میداد و روز دیگر نوبت فضه بود.[۲۶]
نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا و همه اهل بیت، سرمشق زندگی ما هستند، همه باید از پیامبر گرامی و خاندان او سرمشق بگیرند قرآن چنین دستور میدهد:
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَزجُوااللّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ… [۲۷]
به تحقیق که رسول خدا سرمشق است برای کسانی که امید به خدا و روز جزا دارند.
ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم، باید پیرو رسول اکرم و اهلبیت گرامی او باشیم. بانوان اسلامی وقتی به سعادت میرسند که در عفت، ایثار، فداکاری، مردمداری، شوهرداری، خانهداری و تربیت اولاد، پیرو زهرا سَلامُ اللّهِعَلَیْها باشند.
صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل، قضیهای از زهرا نقل میکند که همه مخصوصاً بانوان اسلامی باید به آن توجه داشته باشند.
مضمون همه روایات چنین است: «فضه خادمه در روزهای آخر عمر زهرا، او را مهموم و مغموم یافت. علت را پرسید. زهرا گفت: «چون جنازه مرا بلند میکنند، حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا میبیند.» فضه میگوید شکل عماری را برای زهرا رسم کردم و گفتم: در عجم رسم است افراد با شخصیت را در عماری میگذارند. زهرا شاد شد، تبسم نمود و وصیت کرد که جنازه او را در عماری بگذارند.
همه میدانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسی را هم خبر نکند.[۲۸]
پینوشتها:
۱- خطیب بغدادی در تاریخ خود ج ۶ ص ۲۲۱ و ابن حجر د رصواعق ص ۷۶، شبلنجی در نورالابصارص ۷۳ از ابن عسکر از ابن عباس: در کتاب خدایتعالی برای هیچ فردی، آنقدر که در فضیلت علی علیهالسّلام نازل شده، آیه نازل نشده است.
۲- سنن بیهقی ج ۷ ص ۴۴۲، ریاض النضره ج ۲ ص ۱۹۶
۳- مقتل خوارزمی ج ۱ ص ۱۴۸ـ لهوف ص ۲۰
۴- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ـ امالی صدوق سوره کوثر
۵- سوره کوثر
۶- فجر آیات ۲۷ تا ۳۰
۷- ا صول کافی ج ۱ ـ بصائر الدرجات
۸- امالی شیخ طوسی / ۵ ج ۱، ص ۳۹
۹- صفوری شافعی در نزهه المجالش ج ۲ ص ۲۲۶
۱۰- قرب الاسناد ـ منتهی الامال ج ۱
۱۱- بحار ج ۴۳ ص ۸۴ ـ منتهی الامال ص ۱۶۱
۱۲- کشف الغمه ج ۲ ص ۲۵ و ۲۶ ـ بحار ج ۴۳ ص ۸۱ و ۸۲
۱۳- وسائل الشیعه ج ۴ باب ۹ ص ۱۰۲۴
۱۴- سوره دهر / (انسان) آیه ۷ و ۸
۱۵- امالی صدوق ص ۲۱۲ ـ ۲۱۶ ـ تفسیر کشاف تألیف جار الله زمخشری
۱۶- مقاتل الطالبین، کشف الغمه
۱۷- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۲۳۰
۱۸- احزاب / ۴۳
۱۹- سیوطی در المنشور ج ۵ ص ۱۹۸، زمخشری در کشاف ج ۱ ص ۱۹۳ و …
۲۰- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۳۳۰
۲۱- بحار الانوار ج ۱۰
۲۲- الامامه و السیاسه ج ۱ ص ۱۴، علل اشرایع صدوق /۵
۲۳- ترمذی و ابن عبد ربه در عقد الفرید ج ۲ ص ۳ مناقب ابن شهر آشوب ج ۳
۲۴- علل الشرایع
۲۵- بحار الانوار کتاب العلم
۲۶- بحار ج ۴۳ ص ۲۸ ـ بیت الاحزان ص ۲۰
۲۷- احزاب، آیه ۲۱
۲۸- روضه الواعظین