انقلابیگری ناشی از عقلانیت است
«ای برادر! تو مردم کوفه را خوب میشناسی و میدانی که با پدر و برادرت چه کردند و من میترسم که سرنوشت شما نیز همان سرنوشت گذشتگان بشود. اگر مصلحت بدانی، در مکه بمان؛ که هم جانت سالم میماند و هم عزت و احترامت محفوظ است.» «تو میدانی که اهل کوفه چه هستند و چه میکنند. آنها یاران پدرت و برادرت بودهاند؛ ولی فردا کشندگان تو خواهند بود. خبر حرکت تو که به ابنزیاد برسد، کوفیان را به جنگ تو گسیل خواهد کرد و کسی که به تو نامه نوشته و از تو دعوت کرده، بدترین دشمن تو خواهد بود. اگر پند مرا نمیپذیری و تصمیم به سفر داری، زنان و بچهها را همراه مبر. میترسم که تو را پیش چشم زنان و کودکانت سر ببرند.» «از مکه خارج نشو. من از کاری که تو آهنگ انجام آن را کردهای، نگران هستم، ترس دارم خود و خاندانت را به هلاکت بسپاری.» «یا اباعبدالله چون مردم با این مرد بیعت کردهاند و درهم و دینار در دست اوست، قهراً به او روی خواهند آورد و با سابقه دشمنی که این خاندان با شما دارد، میترسم در صورت مخالفت با وی کشته شوی و گروهی از مسلمانان نیز قربانی این راه شوند. پیشنهاد من بر شما این است که مانند همه مردم، راه بیعت و صلح را در پیش بگیری و از ریخته شدن خون مسلمانان بترسی!»
این جملات، سخنان بزرگان بنی هاشم و اقوام و اطرافیان نزدیک امام حسین علیه السلام، چون محمد بن حنفیه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر به منظور جلوگیری از قیام ایشان و حرکت بسوی کوفه است. سخنانی که ظاهرا مشکلات، کمبودها، موانع و حتی عذرهای شرعی رو درست بیان می کند و گویا اقدام حضرت اباعبدالله علیه السلام را غیرمنطقی و بدون تدبیر و عقلانیت نشان می دهد. حال آن که بر اهل نظر و دقت پوشیده نیست که قیام امام حسین علیه السلام، اقدامی هوشمندانه ، مدبرانه ، عزت مندانه و مبتنی بر واقعیت در جهت رسوایی حکومت طاغوت و اصلاح امت پیامبر صلوات الله علیه و آله و رسیدن به تمدن اسلامی بوده است. و هر حرکتی غیر این، نابودی دین، تباهی و ذلیل شدن مسلمین را به دنبال داشت. این سخنان درباره وقوع انقلاب ما و اداره امور کشور مبتنی بر انقلابیگری نیز گفته می شود. از این رو انقلاب اسلامی و حرکت رهبران آن ناشی از وجود نظام محاسبات منطقی و عقلانیت بوده است. جهت فهم رابطه انقلاب و عقلانیت لازم است به نسبت بین انقلاب و عقلانیت، مفهوم و معنای انقلاب، کارکرد عقلانیت موانع آن روشن شود و اشاره هایی به مهمترین رویدادهای انقلاب با تکیه بر عقلانیت گردد.
انقلاب عظیم اسلامی ما مبتنی بر عقلانیت بود. اینطور نبود که مردم همین طور بی حساب و کتاب و از احساسات و توهمات به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آنچنانی را ساقط کنند. محاسبات منطقی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. مفهوم انقلابی گری یکی از بنیادهای اصلی و اساسی انقلاب اسلامی است که بن مایه حرکت اسلامی امام خمینی(ره) و انقلابیون پیرو امام را تشکیل می داد که همین روش و اصول، پس از آن نیز در جزء به جزء و نقطه به نقطه حرکت و رفتار و گفتار رهبری معظم انقلاب تا به امروز تداوم یافته است و به موتور محرک نظام جمهوری اسلامی تبدیل گشته است. بخصوص در جمهوری اسلامی که این همه اسلام بر روی عقل و تعقّل و تفکّر تکیه کرده است. نگاه انقلابی است که میتواند حقایق را به ما نشان بدهد. ظلمستیزی را هم بر اساس عقلانیّت انتخاب می کنیم؛ ببینید! کِی بود آنوقتی که امام، آمریکا را بهعنوان شیطان بزرگ معرّفی کرد و بهعنوان یک موجود یا دولت غیرقابلاعتماد معرّفی کرد؛ این را سالها پیش امام بزرگوار به ملّت ایران -به ماها- یاد داد؛ امروز بعد از گذشت سالها، رؤسای کشورهای اروپایی میگویند آمریکا غیرقابلاعتماد است. بنابراین در این چهل و دو سال ،جمهوری اسلامی با پشتوانه حکمرانی عاقلانه و مدبرانه توانسته با وجود مشکلات بسیار خارجی و داخلی، به کشوری قدرتمند و نسبتا پیشرفته با اهداف اسلامی برسد. و البته تا رسیدن کامل به آرمانها فاصله ای ژرف باقی است.
عقلانیت، آن نگاه صحیح، منطقی و مطابق با واقعیات است که با محاسبهگری به نتایج منطقی و مورد تأیید عقل انسان میرسد. یکی از روش های برخی افراد و جریانات داخلی و خارجی عمدتا معاند نظام، مطرح نمودن مفهوم عقلانیت در برابر پدیده انقلابی گری است تا بدین وسیله بتوانند مشی انقلابی گری نظام اسلامی را شیوه ای ضد عقلانی و غیر واقع بینانه معرفی نمایند. و برخی ساده اندیشان داخلی برای توجیه نگاه محافظه کارانه و منفعت طلبانه همراه با ترس خود از مفهوم عقلانیت استفاده می کنند. برخی از مصادیق عقلانیت را می توان به : توجه به مصالح واقعی جامعه، تلاش برای استقلال کشور، مرجعیت قانون، وحدت گرایی و مدیریت اختلافات، بهره گیری از تخصص و تعهد، امیدواری به اثرگذاری سنت های الهی، توجه به واقعیتها، پایبندی به اصول و تکالیف دینی اشاره نمود. نقطه مقابل عقلانیت، محافظه کاری، تقلیدگرایی و خودتحقیری، تحجر، ترس و سازشکاری با منطق ظلم و سلطه، معنویت گریزی، خودخواهی و غفلت از مصلحت جامعه، منفعت طلبی افراطی است. از این رو عقلانیت، دستگاه محاسبه در چارچوب ارزشها، منافع و مصالح واقعی جامعه و رو به تحول است.
سازوکار عقلانیت مبتنی بر فرآیندهای متنوعی است که کاربست آن در حکمرانی سبب نتایج و دستاوردهایی خواهد شد. بهکارگیری عقلانیت سبب جلب نصرت الهی ، تحقق عزت و استقلال ملی و در نتیجه به تشکیل جامعه تراز اسلامی خواهد انجامید. لذا کارآمدی و پیشرفت همه جانبه کشور در گرو بهرهبرداری از عقلانیت است. و آنچه در مسیر عقلانیت مانع ایجاد میکند، اختلال در نظام محاسباتی است که بهدلایل مختلفی مانند تصویرسازی غلط از توان خود و دشمن، کامل ندیدن واقعیت، تغییر باور و ارزش های مردم، تهدیدو ارعاب و تطمیع، تغییر نظام هزینه_فایده مسئوولین و... اتفاق میافتد. با نگاه به همین کارکردهای حاصل از عقلانیت و توجه به موانع، لحظه ای غفلت از کاربست آن، خساراتی به بار خواهد آورد.
محاسبات جمهوری اسلامی از روز اوّل براساس منطق عقلانی و یک قوّهی عاقلهای بوده است. در ادامه برخی از عناصر قوه عقلانی نظام اسلامی را در تاریخ انقلاب اسلامی بصورت مختصر بیان می کنیم.
(مبارزات منطقی قبل از انقلاب)
حرکت صحیح مبتنی بر محاسبات عقلانی و پرهیز از هیجانات از همان ابتدا توسط رهبر نهضت، امام خمینی، پیگیری می شد. ایشان حرکت اساسی را آگاهسازی تودههای مردم و به کارگیری نیروهای مردمی میدانست و مبارزین را از درگیری مسلحانه با رژیم طاغوت برحذر میداشت. تصریح به این سیاست معقول را امام در پاسخ خبرنگاران خارجی در پاریس اینگونه داده است: «حتیالامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش میرود کار را حل کنیم.»
( تدوین قانون اساسی )
از دیگر مواردی که در آغاز انقلاب امام به آن مبادرت کردند، مسئلهی مهم قانون اساسی کشور بود. پیریزی قوانین اسلامی و متقن، اولین مرحلهی برنامهریزی های بعدی برای کشور بود چرا که مجرای تمام حرکات کشور قانون است. امام خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسی را تدوین کنند، بعد امام همین قانون اساسی را مجدداً در معرض آراء مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسی در کشور تشکیل شد. این، یکی از مظاهر عقلانیت امام است. ببینید، پایههای نظام را امام اینجور مستحکم کرد.
( گزینش مردم سالاری دینی )
نظامات مختلفی که در الگوی حکومتهای جهان مطرح است عموماً از توجه واقعی به مردم تهی هستند. آشکارترین زمینهی دخالت مردم در حکومت شرکت در انتخابات سالم و رقابت آحاد مردم است. انتخاب مردمسالاری، یکی از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او بود. قرنهای متمادی حکومتهای فردی بر کشور ما حکومت کرده بودند.
( شعار ضدآمریکایی و ضدغربی )
در زمینهی شعارهایی که انقلاب اسلامی ایران آنها را سرلوحه کار خودش قرار داد، عقلانیت و دوراندیشی اساس آنها بوده است. یکی از این شعارهایی که امام بعد از پیروزی انقلاب همگان را به آن سوق داد، شعار ضد آمریکایی بود. این شعار ضدّ آمریکایی، این فریاد کشیدن بر سر آمریکا از روی تعصّب نیست، از روی جهالت نیست، از روی لجبازی نیست؛ از روی منطق است؛ متّکی به یک پشتوانه و عقبهی منطقی و فکری است. عقبهی فکری آن برمی گردد به بررسی رفتار آمریکا نسبت به جهان و سابقه عملکرد آن نسبت به کشور ایران. اساس سیاست آمریکا در جهان افزونطلبی و دستاندازی به منافع کشورهاست. در مورد کشور ایران کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را راهاندازی کردند و شاه فراری را دوباره به مسند قدرت نشاندند. بعد از آن نیز سلسلهی دخالتها و نفوذ در ایران حاکم بود. کمک به صدام در هشت سال جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی، کارشکنیهای مختلف در مجامع جهانی علیه حقوق ملت ایران و... همه حکایت از استمرار دشمنیها و مقابله با آن به حکم عقل حرکتی سزاوار است. بنابراین این نگاه ضد غربى و ضد آمریکایى در انقلاب اسلامى، متکى است به یک تجربهى درست، به یک نگاه عقلانى درست، به یک محاسبهى صحیح.
( قدرت دفاعی و حضور منطقهای )
ابزار و امکانات دفاعی نظام اسلامی همواره از سوی جبههی ظالم دشمن مورد مخالفت بوده است. تا زمانی که تهدید و تهاجم از سوی دشمن وجود دارد، ابزار رفع و دفع دشمنیها هم باید باشد. رهبرمعظم انقلاب در این باره می فرمایند : «حد و اندازهی قدرت دفاعی، عرض و طول نیروهای مسلّح، چگونگی تقسیم مسئولیّتها میان نیروهای مسلّح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی، همه بر اساس محاسبات درست و منطقی است؛ یعنی بر اساس عقلانیّت است.» یکی از دلایل آن این است که اگر ملّت قدرت دفاعی پدیدآمدهی از یک چنین محاسبهای را داشته باشد، آن وقت مسئولان طمأنینه پیدا میکنند، مردم آرامش پیدا میکنند و با آرامش خیال مشغول کارهای اساسیای که در یک کشور لازم است میشوند. بدون امنیّت، همهی ارزشهای مهمّ کشور دچار اختلال خواهند شد. بر همین اساس حضور منطقهای ایران یک حرکت عقلانی و پیشگیری از صدمه خوردن امنیت داخل کشور است.
این خردورزی و تدبیر در تمام حرکات و رفتارهای دیگر نظام اسلامی، حاکم بوده است. که توضیح آن مجال دیگری می طلبد.
خلاصه آنکه انقلاب، انقلابیگری و بسیاری از مقوّمات گفتمان انقلاب اسلامی، ذیل مفهوم عقلانیت اصیل قابل معنا است. بلکه انقلاب، عین عقلانیت و انقلابیمآبی عین عقل ورزی است و انقلاب اسلامی ایران نیز یک انقلاب عقلانی بوده و تمامی شئون آن از عقلانیت نشئت گرفته است. در واقع، این عقل و محاسبه عقلانی است که انقلاب و انقلابیگری را تجویز و توصیه میکند. قوه محاسبه گری جمهوری اسلامی از سه گزاره ارزش گرایی، تحول گرایی و معنویت گرایی تشکیل شده است. و همچنان که بیان شد در تمام رویدادهای انقلاب اسلامی، عقلانیت جاری و ساری بوده و هست.